خرید تور تابستان

گردوخاک‌های دهه‌ی هفتادی | درباره‌ی گفت‌وگوی سروش و علیدوست

مهراب صادق‌نیا، جامعه‌شناس دین، در کانال تلگرامی خود نوشت: «بخش نخست از گفتگوی ابوالقاسم علی‌دوست و عبدالکریم سروش را گوش کردم. آن‌گونه که گمان می‌رفت پُر سر و صدا بود و دست به دست چرخید. هواخواهان هر دو سوی ماجرا احساس برد داشتند. برابرِ معمول، سروش با نقد نهاد فقاهت آغاز کرد و بر فقه تاخت؛ و علی‌دوست که ناخواسته به نمایندگی از فقه و حوزه‌ی علمیّه سخن می‌گفت، کوشید از اخلاقی بودن فقه دفاع کند.

علی‌دوست، در حوزه‌ی علمیه‌ی قم استاد ممتازی است که زبان جهان جدید را می‌فهمد و تلاش دارد با عَلُم کردن “فقه مقاصدی” سویه‌های انسانی و اخلاقی فقه را پررنگ کند؛ ولی نگرانی از واکنش رویکردهای سنتی‌تر به فقه او را ملاحظه‌کار کرده است. جوری که در این “مناظره” نیز آشکار بود.

او اگر خوش می‌بود و خود را نمایندگی می‌کرد، می‌توانست سمت و سوی بحث را به جای درستی ببرد. گفتگوی فقه و روشن‌فکری (فقیهان و روشن‌فکران) چیز تازه‌ای نیست و از قضا این بار محتوای تازه‌ای هم نداشت. در این رویارویی، عبدالکریم سروش هنوز همان گردوخاک‌های دهه‌‌های شصت و هفتاد را هوا می‌کرد و علی‌دوست هم تلاش می‌کرد همان گرد و خاک‌ها را بنشاند.

این گفتگو برای نسل‌های تازه‌تر کِششی نداشت و جوان‌ترها آن را نشنیدند و درانتظار بخش‌های دیگرش نیز نیستند. سروش و علی‌دوست دیگی را هم می‌زدند که حتی اگر آشی در آن پخته شود، آشوبی را نمی‌خواباند و باب میل جوانان امروز جامعه‌ی ایران نیست. این جامعه از این پرسش و پاسخ‌ها گذشته است.

البته جای نگرانی و ناامیدی است که هم فقه و هم روشن‌فکری‌فکری دینی هر دو از جامعه‌ی خود عقب بمانند. شکاف میان واقعیت اجتماعی و روشن‌فکری دینی با این گرد و خاک‌ها پر نمی‌شود. اندیشه‌هایی که نتیجه‌ی پشت‌میز نشینی است، چه از یک متفکر حوزوی برآید چه از یک روشن‌فکر دانشگاهی، اندیشیدن بر سرِ هیچ است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا