چرا، در وسط پیست اتوموبیلرانی!
ناصر آملی فعال سیاسی اصلاح طلب مشهد در یادداشتی تلگرامی نوشت:
تا اینجای کار مافیای محمودی به هدف خود رسیده است: «جلب توجّه افکار عمومی مرتبط با فضای مجازی.»
اگر کسی در وسط پیست مسابقات اتوموبیلرانی گوسفند بچراند، یا در مراتع مرتفع و پُر فراز و نشیب، مسابقۀ اتوموبیلرانی برگزار کند، همه خواهند گفت مجنون است؛ اما همه همانها ناخواسته متوجّه جنونِ وی و لذا «خود وی»، خواهند شد!
اما آیا باند محمودی مجنون است؟
نه؛ باند محمودی دچار جنون قدرت است و تحمّل دوری از رانت نفت را ندارد؛ جنون قدرت است که به آنها اجازۀ هر کاری را میدهد؛ آنها میخواهند برگردند، به هر قیمت؛ اما مسالۀ اساسی این است که آیا مستقلاٌ وارد بازی شده اند یا همچنان در چارچوب دستگاه عریض و طویل قدرت راست در پی بازگشت به قدرتند؟
استقلال باند محمودی چندان پذیرفته به نظر نمیرسد؛ چرا که وی سخنانی میگوید و رفتاری ارائه میدهد که در موارد بسیار ملایم تر و دوستانه تر، قابل تحمل دستگاه قدرت در ایران نبوده و نیست. در این کشور برای انتشار یک بولتن دانشجویی و برگزاری یک کنسرت، هوارها کشیده شده و یقه ها درانیده شده و بسا کسان به زندان اُفتاده اند و لابد فراموش نکرده ایم که در قبال سخنان بسیار متعارفِ استاندار خراسان جنوبی در باره موسیقی، چه هیاهوها به راه اُفتاد! بنابراین وقتی دهان خود را باز میکنند و هر چه دل تنگشان میخواهد میگویند و بعد نیز در مراسم رسمی سران با احترام به مخدّه های قدرت تکیه میزنند و قَدر میبینند، فرض هماهنگی قوی تر است؛ مگر خلافش ثابت شود؛ یعنی دستگاه نشان دهد که بدین رسوایی، دچار «یک بام و دو هوا» نیست!
اما فارغ از استقلال یا وابستگی معهود و قبلاٌ تجربه شدۀ باند مذکور، در این جنگ روانی، آنها میخواهند به مخاطبان چه پیامی را منتقل کنند؟
آیا میخواهند بگویند ما «درخت»یم و «بهار»یم و «مجنون»یم؟!
چنین رفتارها و گفتارهایی ظاهراٌ مسخره به نظر میرسد؛ حتّی نامه نوشتن مشّایی به خاتمی!
اتفاقاٌ در نامۀ مشّایی به خاتمی کلید رمزی است که بقیۀ رفتارهای آن باند را توضیح میدهد:
باند محمودی پایگاه رأیِ اصلاح طلبان را هدف گرفته است؛ آنها میخواهند به هواداران اصلاح طلبی القا کنند که اگر رهبران شما توان مقابله با کانون قدرت را ندارند، این وظیفه را به ما بسپارید!
جریان راست با دو مطالبۀ ملّی در ایران رو به روست: نان؛ و آزادی. باند محمودی میخواهد بگوید هر دو در اختیار ماست؛ اما نماد دیگر جریان راست فعلاٌ دارد بر روی نان و قیمه و مرغ نذری سرمایه گذاری میکند.
باری؛ اگر محمودیان مستقل باشند و بتوانند مردم را بفریبند، با توهّمات هولناک آخرالزمانی خود ایران را نابود خواهند کرد؛ و اگر هماهنگ با کانون قدرت عمل کنند و بفریبند، هدف، شکستن آرای اصلاح طلبان است؛ و استقلال یا وابستگی سنّتی این قوم، فرع بر اصل ماجراست!
انتهای پیام
گفته شده است که دکتر در اواخر ریاست جمهوری خود بهمنی رئیس بانک مرکزی را احضار و از او نوشته یی در مورد حسابهای بانکی که مقادیری از پول نفت به ان حسابها رفته است میگیرد و این نوشته ضامن مصونیت مافیای محمودی است !
چرا دچار جنون قدرت نشوند!؟ یک بار کردند، شد . جوابگوی کسی هم نیستند ، پس دوباره طلب قدرت از دست رفته خود میکنند .
فارغ از اینکه متن بالا پر است از توهم کشف توطئه های پشت پرده و تصویر ارتباط های خیالی برای چیدن یک پازل ذهنی خودساخته ، اما به نظرم نکته اصلی و پنهان این متن یک دو گانه بیشتر نیست ؛ یک دوگانه که متاسفانه دوستان اصلاح طلب دو آتشه ما خیلی گرفتار آن هستند ؛ اینکه اگر رقیب برنده شد حتما هماهنگ شده با کانون های قدرت بوده و جنون رانت نفت داشته و از آسمان و زمین بهش کمک شده است و توطئه و حمایت های پشت پرده در کار است …. اما اگر ما برنده شویم مردم بهمان رای دادند و خودمان دوباره رویش کردیم و آگاهی به جامعه بازگشته و …. همین دوگانه است که سال 88 صریحا می گوید اگر ما برنده شدیم که درست است و گرنه حتما تقلب شده است .
به نظرم این دوگانه ها فقط محصول یک نگاه عمیقا توتالیتر و خودخواه است و لاغیر و گرنه باید نتیجه انتخابات 92 و راه افتادن جریان کلید را هم مانند جریان محمودی تحلیل کنیم
با تشکر