در اوج ناامیدی بسی امید است | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
محتمل ترین فرض بازخورد انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا چرخش نسبی یا حداقل انعطاف پذیری جمهوری اسلامی در سیاست خارجی بود. هر چند این احتمال برای طیف کوچکی که همواره بقای جمهوری اسلامی را در بحران جستجو می کنند، چندان خوش نیاید. اما اگر مواضع این گروه را بخشی از سیاست خارجی دوگانه میز و میدان مفروض بداریم، و به مثابه رویکردی که حتی در برخی موارد کارکرد و اهمیت مقطعی خود را نشان داده، می توان به انفعال تدریجی و در نهایت همراهی نسبی آنها با آنچه به بقا و تضمین ماندگاری منجر می شود، امیدوار بود.
واقعیت این است بر خلاف آنچه برخی هنوز به انکار تاثیر انتخابات ریاست چمهوری آمریکا بر ایران جریده نویسی و سخنوری می کنند، تجربه های گذشته نشان داده انتخابات ریاست جمهوری امریکا بیشترین حساسیت و اهمیت را برای جمهوری اسلامی داشته است. این اهمیت و حساسیت از همان نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی و حتی قبل تر از آن از زمانی شروع شد که کارتر با شعار حقوق بشر به ریاست جمهوری آمریکا انتخابات شد. کسی انکار نمی کند که حضور او به عنوان نماینده دمکرات ها تا چه اندازه در تشدید مبارزات الیت های سیاسی و در نهایت اعتراضات خیابانی موثر بود. این تاثیر در رابطه با حل بحران گروگانگیری آنچنان بود که آزادی گروگان ها را تا انتخابات بعدی آمریکا و روی کار آمدن ریگان به تاخیر انداخت. فقط به این دلیل که کارتر به دلایلی نتوانسته بود نقش خود را در قبال تحویل شاه به جمهوری اسلامی ایفا کند. از همان سال ها و هر چند به تدریج و تحت تاثیر اوج و فرود بحران ها و چالش های همواره انتخابات آمریکا گاه حتی بیشتر از آمریکایی ها برای جمهوری اسلامی حائز اهمیت بوده است.
اغراق نخواهد بود اگر ادعا کنیم انتخابات اخیر بیشترین اهمیت و تاثیر برای جمهوری اسلامی در برداشته است. آنچه اهمیت انتخابات این دوره را مضاعف کرد بی تردید وقایع یک سال گذشته و تحت تاثیر عملیات 7 اکتبر بود. در این خصوص فقط کافی است به تغییر لحن و ادبیات و همچنین تحرکات میدانی وزارت خارجه در طی چند ماه گذشته اشاره کرد. اوج این تغییر لحن را می توان در اظهارات اخیر وزیر خارجه و در رابطه با انتخابات مجدد ترامپ و بخصوص لحن او در خصوص آینده مورد اشاره قرار داد. این لحن به اندازه ای دیپلماتیک و حساب شده است که می توان آن را به نقطه عطف و شاید گذار نسبی از تنش های چهار و نیم دهه گذشته تعبیر کرد. و برای مردم شاید همان اندازه غیرمنتظره که برای براندازان. تعبیر مین گذاری در مسیر حداقل تنش زدایی در این رابطه از منظر سیاست ورزان خارجی و بطور موازی تن دادن به 40 مورد از مفاد 45 ماده ای اف ای تی اف را می توان از دیگر نشانه های تاثیر انتخابات اخیر امریکا بر جمهوری اسلامی تلقی کرد.
این نشانه ها در حالی است که هنوز نه تنها پالس های روشن و صریحی از سوی ترامپ دریافت نشده، یا حداقل رسانه ای نشده، بلکه نشانه هایی از جمله تیم انتخابی ترامپ در حوزه های حساسی چون وزارت خارجه و امنیت آمریکا حاکی از روند قابل پیش بینی سیاست های آمریکا در قبال جمهوری اسلامی است. با این حال همچنان می توان امیدوار بود با تغییر ریل نسبی و یا حداقل در گفتمان بتوان به راه حل بینابینی برای تنش زدایی میان روابط طرفین امیدوار بود. اگر چنین فرضیاتی در عالم واقع محقق شود، بهطور یقین می توان به راه حل های نسبتن پایدار در رابطه با منطقه و از همه مهمتر اتش بس جنگ خانمانسوز منطقه نیز امیدوار بود. این اتفاق و آن هم در سخت ترین موقعیت ممکن که حاصل انتخاب ترامپ است به یک معنی می توان به تنش زدایی در اوج تعبیر کرد. وضعیتی که بنابه عقبه و پس زمینه های ناشی از حضور چهار سال اول ترامپ در کاخ سفید نه تنها امیدی به تغییر آن نبود که حتی می توانست تنش موجود را به تعبیری به نقطه جوش سوق بدهد.
آنچه در حاضر و از سوی جمهوری اسلامی شاهد هستیم شاید به یک معنی به این ضرب المثل معروف که در ناامیدی بسی امید است تلقی و تعبیر کرد. با در نظر گرفتن این مهم که تنش زدایی در سیاست خارجی خیابان و مسیر یکطرفه نیست. آنچه وزیر خارجه به شرط تامین منافع ما برای مذاکره مورد تاکید قرار داده، می تواند اشاره ای کماکان به یکطرفه بودن مسیر تنش زدایی تعبیر کرد. از سوی دیگر باید این مهم را نیز لحاظ کرد که ترامپ نیز چاره ای جز انعطاف پذیری در مسیر تنش زدایی ندارد. شاید به این دلیل که اساسن آمریکایی ها مدتهاست از ظهور هر جنگ منطقه ای اجتناب می کنند. که اگر اراده ای بر این مهم نباشد آمریکایی ها و بخصوص ترامپ نیز فرصت طلایی و مغتنمی برای خود و جمهوری خواهان را از دست خواهند داد.
آنچه در حال حاضر مهم است این که جمهوری اسلامی ولو در اوج بحران ناترازی که برخی خودی ها به ناترازی مرکب تعبیر می کنند، حداقل نقش خود را برای برون رفت از وضع موجود و همزمان سروسامان بخشیدن به اوضاع منطقه در اولین گام ها به درستی ایفا و چاره ای نیز جز انتظار شروع ریاست جمهوری ترامپ نخواهد بود. در عالم سیاست هیچ چیز تابو و غیر ممکن نیست، این قاعده برای نظامی که حفظ خود را از اوجب واجبات می داند، علی القاعده از اهمیت مضاعف برخوردار است. از این منظر بازه زمانی باقی مانده تا ورود ترامپ به کاخ سفید بسیار حیاتی و سرنوشت ساز در مسیر تنش زدایی و حتی زمینه سازی برای مذاکره با آمریکا خواهد بود. مشروط بر این که دیپلماسی میدانی حتی در چارچوب تهدیدهای کلامی حداقل به گونه ای مدیریت شود که بر میز دیپلماسی تعین کننده و تاثیرگذار نباشد. نمی توان انکار کرد بخشی از این تهدیدها در واقعيت امر پاسخ غیرمستقیم به انتخاب امثال روبیو در وزارت خارجه توسط ترامپ است. با این همه آنچه مهم است رفتار جمهوری اسلامی حداقل تا رسیدن ترامپ به کاخ سفید است.
انتهای پیام
ظاهرا آمریکا قصد تجزیه ایران را دارد.
۴۰ مورد قبلا هم اجرا میشد باور کن ….