جشن کیهان! | احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت: وزارت خارجه دیدار نمایندۀ جمهوری اسلامی در سازمان ملل را با ایلان ماسک تکذیب کرده است. وقتی خبری با این قاطعیت تکذیب میشود، لابد واقعاً کذب بوده است و گرنه موجب رسوایی میشود! حالا نوبت رسانههای آمریکایی بخصوص نیویورکتایمز است تا به دفاع از اعتبار خود برخیزند و اعلام کنند بر مبنای چه شواهد و یا تکیه به چه منابعی آن خبر را منتشر کردند؟ اگر خبر آنها صرفاً بر مبنای “منابعی در داخل حکومت ایران” بوده است، قاعدتاً باید در اعتبار آن منابع تردید کنند بخصوص اینکه این چندمین بار است که خبرهای منتسب به “منابعی در داخل حکومت ایران” پایه و اساس درستی ندارد. در این میان اما روزنامۀ کیهان با لحنی طلبکارانه، پیروزی خود را جشن گرفته است. طلبش این است که چرا خبر با تأخیر 36 ساعته تکذیب شده و جشنش هم برای این است که با یک نهیب و تشر آن، مقامهای وزارت خارجه ماستها را کیسه کردند و با دستپاچگی، ترس و واهمۀ خود را از کیهان به نمایش گذاشتند! خب، حالا از این به بعد قرار است چه بشود؟ اگر دیدار با ایلان ماسک این همه ترسناک است، دیدار با سایر مقامهای دولت ترامپ که تکلیفش روشن است! یعنی قرار است از این پس وزارت خارجه و دستگاه دولت، فرمان خود را طبق تمایلات کیهان تنظیم کنند؟ تمایل کیهان روشن است؛ خروج از ان.پی.تی. اخراج ناظران آژانس، بستن تنگۀ هرمز، قلع و قمع تمام مخالفان و دوختن دهان تمام منتقدان و اعلان جنگ با آمریکا و همۀ متحدانش. دولت میخواهد در همین مسیر گام بگذارد؟ اگر میخواهد، باید آن را صادقانه با مردم مطرح کند و اگر نمیخواهد؛ پس این همه ترس و وحشت و دستپاچگی از یک تشر مدیرمسئول کیهان برای چیست؟
او در یادداشتی جداگانه نوشت: مخالفت روزنامۀ کیهان با دیدار ایلان ماسک و نمایندۀ جمهوری اسلامی در نیویورک، امری کاملاً طبیعی است چون این اتفاق در دورۀ ریاستجمهوری مسعود پزشکیان رخ داده است! اگر همین اتفاق در دورۀ ریاستجمهوری محمود احمدینژاد یا مرحوم سید ابراهیم رئیسی رخ میداد؛ کیهان آن را به عنوان یک “شاهکار دیپلماتیک” و یا “پیروزی بیسابقه” مطرح میکرد و در برابر انتقادهای احتمالی مینوشت: ” منتقدان و مخالفانِ پلشت، چشم دیدن موفقیت دولت را ندارند!” مگر همین روزنامه عادیسازی رابطه با عربستان را به عنوان موفقیتی تاریخی و به معنای “پیوستن سعودیها به محور مقاومت” معرفی نکرد؟ خلاصه، داستان همان داستانِ عبید زاکانی در بارۀ بادنجان و سلطان محمود و ندیم است که خود کیهان علاقۀ بسیاری به تکرار آن دارد!