خرید تور تابستان

امیرعلی نبویان در شام ایرانی: ترفند ناکام جلب مخاطب

امیرعلی نبویان در شام ایرانی حضور چند دقیقه‌ای در قسمت نخست دارد. حضوری که بیشتر تلاشی بود تا با او و همسرش مخاطبی برای این برنامه دست و پا شود.

روزنامه‌ی فرهیختگان در نقدی به شام ایرانی نوشت:

اوایل دهه 90، زمانی که سی‌دی هنوز رایج بود، شبکه نمایش خانگی تولیدات خود را در قالب سی‌دی عرضه می‌کرد. مردمی که به دنبال محتوای متنوع‌تری از تولیدات تلویزیونی بودند، در سبد فرهنگی‌شان، تولیدات نمایش خانگی را هم قرار دادند. یکی از تولیدات شبکه نمایش خانگی، مجموعه ویدئویی به نام شام ایرانی بود. مجموعه‌ای که رقابت چهار نفر در برگزاری یک مهمانی را نشان می‌داد و در نهایت با امتیاز خود شرکت‌کنندگان، برنده مشخص می‌شد. حالا شام ایرانی، بعد از گذشت چهار سال، دوباره شروع به تولید و پخش کرده است؛ اما این بار، ضعیف‌تر از سری‌های قبل. 

بهانه‌ای برای دور هم بودن

 شام ایرانی هم خودش یک کپی از برنامه‌ای خارجی به نام «بیا با من شام بخور» (Come Dine with Me) است. این برنامه برای اولین بار در سال 2005 منتشر شد تا خلأ درونگرایی مردم بریتانیا را پر کند و آنها را به صرف شام با یکدیگر دعوت کند. این برنامه از روی یک نظرسنجی ساخته شده، هدفش کاهش نرخ افسردگی و انزوای افراد بود و تلاش شد تا با نشان دادن روابط اجتماعی و گپ‌وگفت‌های دوستانه این کار را انجام دهد. در این شکل از برنامه، هرکدام از چهار سرآشپز آماتور که در یک منطقه زندگی می‌کنند، یک مهمانی شام با سه وعده غذایی برگزار می‌کردند. در انتهای برنامه، دیگر شرکت‌کنندگان به میزبانی و مهارت پخت غذای فرد مقابلشان امتیاز می‌دادند. در پایان هر فصل، فردی که بیشترین امتیاز را گرفته بود، برنده 1000 پوند می‌شد. 

این سبک برنامه در کشورهای زیادی الگو قرار گرفت و هر کشور، متناسب با فرهنگ و شرایط خودش، نسخه‌ای از آن را کپی، ساخته و پخش کرد. از جمله کشورهایی که این برنامه در آنها پخش شده می‌توان به استرالیا، بلژیک، کانادا، کرواسی، چک، استونی، دانمارک، فرانسه، آلمان، یونان، مجارستان، ایرلند، مالزی، هلند، نروژ، لهستان، روسیه، اسلواکی، آفریقای جنوبی، اسپانیا، سوئد، ترکیه، انگلستان، آمریکا و… اشاره کرد. این حجم از پخش یک برنامه در دنیا، اتفاقی قابل توجه است و نشان می‌دهد که این برنامه پتانسیل زیادی برای کار دارد. علاوه بر اینکه این برنامه در سال‌های طولانی و در کشورهای مختلف دنیا پخش شد، الگویی برای ساخت دیگر برنامه‌های تلویزیونی نیز قرار گرفت، ازجمله برنامه‌هایی مانند Couples Come Dine with Me (زوج‌ها بیا با من ناهار بخورند)، Celebrity Come Dine with Me (سلبریتی‌ها بیا با من شام بخورند) و Come Dine with Me: The Professionals (بیا با من شام بخور: حرفه‌ای‌ها). تفاوت این برنامه‌ها با هم در شرکت‌کنندگان آن است و در ساختار اصلی برنامه تغییرات کمی صورت می‌گرفت. 

یکی از ارکان اصلی و قابل توجه نسخه اصلی، داشتن راوی است. از نظر منتقدان خارجی، صدای گوینده بیا با من شام بخور یکی از خاطره‌انگیزترین ویژگی‌های این برنامه است. دیو لمب، گوینده این مسابقه است و لحن و صدایی متمایز دارد. این گوینده از همان ابتدا که این برنامه شروع به پخش شد، ثابت مانده و این نشان از استقبال مردم از صدای لمب دارد. 

در پاییز سال 1398، شبکه فارسی‌زبان منوتو اقدام به ساخت نسخه ایرانی این مجموعه پرطرفدار بریتانیایی با نام «بفرمایید شام» کرد. شبکه منوتو1 که بیشتر تولیداتش با تمرکز روی موضوع سبک زندگی بود، حق ساخت و پخش برنامه را از شبکه آی‌تی‌وی (ITV) انگلیسی دریافت کرد. رویکرد شبکه منوتو برای ساخت این برنامه، در ظاهر مشابه مدل اصلی برنامه بود؛ چهار شب و چهار میزبان که در انتها با امتیاز شرکت‌کنندگان، برنده مشخص می‌شد. ساده‌لوحانه است اگر این برنامه را صرفاً به یک برنامه آشپزی محدود کنیم؛ چراکه شبکه‌ آی‌تی‌وی (ITV) که طراح اصلی این برنامه است در سایت خود اعلام کرده که برای ترویج سبک زندگی به تولید این برنامه می‌پردازد و قطعا این شبکه به نشان دادن غذا و دستپخت ایرانیان بسنده نخواهد کرد. برنامه «بفرمایید شام» در خانه‌های افراد فیلمبرداری می‌شد و دکوراسیون خانه قبل از آنکه فردی بخواهد درباره‌ علایق و اعتقاداتش صحبت کند، روی ذهن مخاطب تأثیر می‌گذاشت. مهمانان به رسم ادب هنگام ورود به خانه‌ همدیگر، طبق فرهنگ و آداب و رسوم زندگی غربی برای یکدیگر نوشیدنی الکلی می‌آوردند. برخورد دو شرکت‌کننده خانم با دو شرکت‌کننده آقا، نوع پوشش افراد، طرز رفتار و معاشرت شرکت‌کنندگان و همچنین اصطلاحات غیر فارسی که در کلام آنها به‌طور ناخودآگاه به کار برده می‌شد، عموماً براساس سبک زندگی غربی است. به‌طور کلی، منوتو با برنامه‌ «بفرمایید شام»، قبح‌زدایی انجام داد. حتی بی‌اخلاقی، دروغ‌گویی و غیبت‌هایی که شرکت‌کنندگان انجام می‌دادند، هم به این موضوع مرتبط بود. عادی‌سازی هرگونه رفتاری که در عرف و شرع ما ایرانیان به‌عنوان رفتار ناپسند یاد می‌شود. «بفرمایید شام» تا زمستان سال گذشته هم پخش می‌شد و مخاطبان خاص خودش را داشت، اما یکی از ایرادهای اصلی به این برنامه در فضای مجازی همان بی‌اخلاقی‌هایی بود که ذکر شد و مورد انتقاد بسیاری از مردم قرار گرفت.

امیرعلی نبویان در شام ایرانی: ترفند ناکام جلب مخاطب

 کپی نابرابر اصل 

در هنر جمله‌ای وجود دارد که می‌گوید «کپی درست، خودش یک هنر است». در دنیای برنامه‌سازی هم این موضوع به‌تکرار دیده می‌شود. ساخت برنامه‌های کپی، لزوماً به معنای بد بودن نیست. بلکه کپی نادرست باعث می‌شود که یک برنامه‌ موفق نتیجه‌ مثبت و باب میل عوامل برنامه ندهد. شاید مهم‌ترین موضوع در کپی کردن از یک برنامه‌ خارجی، تطبیق با فرهنگ و جامعه باشد. این مرحله، همانند دوختن لباسی بر تن جامعه است. لباسی که اندازه و رنگ مناسب نداشته باشد، نه‌تنها زیبایی ندارد بلکه ممکن است حتی به بدن آسیب هم برساند. ساده‌ترین و مهم‌ترین راه برای اینکه متوجه شویم یک برنامه کپی نتیجه داده یا نداده، میزان مخاطبانش است. برنامه‌ای که با فرهنگ و ارزش‌های جامعه همخوانی نداشته باشد، مخاطبان آن را پس می‌زنند و به دنبال گزینه‌های دیگری می‌گردند. برعکس این موقعیت، برنامه‌ای که با فرهنگ و جامعه همسو باشد، می‌تواند برای طولانی‌مدت مورد توجه قرار بگیرد و به یک برنامه ماندگار تبدیل شود. شام ایرانی، با چند ماه فاصله بعد از بفرمایید شام منوتو منتشر شد. بیژن بیرنگ در سال ۱۳۹۰ در دنباله‌روی از دو تهیه‌کننده‌ بفرمایید شام منوتو، تیام بصیر و هدیه تازه، نسخه‌ بومی اما اسلامی این مجموعه را ساخت. مهم‌ترین تفاوتی که در نمونه‌ ایرانی این اثر با نمونه‌های دیگر دیده می‌شود، حضور سلبریتی‌ها بود. از همان ابتدا، نقدهای زیادی به ساخت این برنامه شد و بیژن بیرنگ به‌عنوان اولین کارگردان اثر پاسخ داد: «چرا نمی‌توانیم در ایران یک شام ایرانی بسازیم، نه با سلبریتی‌ها، با آدم‌های معمولی؟» «شام ایرانی» که من ساختم حرفش این بود که ایران یک سفره برای همه آدم‌هاست. این شام ایرانی با نگاه ملی و میهنی ساخته شد، ولی این کار را از قسمت هشتم به بعد از من گرفتند و چیز دیگری شد. در همان دو فصل ابتدایی این برنامه، حضور سلبریتی‌ها یکی از دلایل بسیار مهم در موفقیت این برنامه شمرده شد. حتی باعث شد که سال‌ها بعد از شبکه نسیم نشان داده شود. بیرنگ «خانه سبز» را الگوی خودش برای ساخت شام ایرانی قرار داد. اما به گفته‌ خودش: «تهیه‌کننده فکر می‌کرد با اشخاص دیگر کار کند بیشتر می‌خنداند و به پول بیشتری می‌رسد، ولی این اتفاق نیفتاد.»‌

محمد شایسته در سال ۱۳۹۲، به عنوان دومین کارگردان وارد این مجموعه شد. او با استفاده از بازیگران کمدی تلاش کرد تا تولیداتش به سمت و سوی طنز و خنده برود. شایسته بعد از ساخت ۳ فصل، از مجموعه کنار گذاشته شد و سکان این کار به دست سروش صحت افتاد. صحت هم به تبعیت از دیگر کارگردانان، باز از سلبریتی‌ها استفاده کرد و رویکرد خودش را در تولید دو فصل لحاظ نمود. از فصل نهم، سکان کارگردانی و تهیه‌کنندگی شام ایرانی به دست سعید ابوطالب افتاد. او که در کارنامه‌اش برنامه‌هایی با محوریت رئالیتی‌شو دیده می‌شد، توانست ۸ فصل دیگر شام ایرانی را بسازد. ابوطالب رویکردی متفاوت از دیگر کارگردان‌ها انتخاب کرد. او خواست تا شام ایرانی را بهانه‌ای برای آشنا کردن با دیگر فرهنگ‌ها کند. در ابتدا این برنامه مورد استقبال قرار گرفت، اما از جایی به بعد، با تکراری شدن برخی از مهمان‌ها، شوخی‌های سطحی و بسنده کردن روی موضوع غذا خوردن چهار فرد شناخته شده، مخاطبان از شام ایرانی دلسرد شدند. از جایی به بعد، ابوطالب تمام تمرکزش برای ساخت شام ایرانی خرج نشد و به سراغ برنامه‌ شب‌های مافیا هم رفت. 

بازگشت شام ایرانی

 بعد از ۴ سال، شام ایرانی دوباره در پلتفرم فیلیمو منتشر شده است. البته اینکه از این برنامه انتظار داشته باشیم تا مانند سری‌های قبلی حداقل شبیه به اسمش باشد، انتظار زیادی است. این برنامه با نام شام ایرانی، اما ترکیبی از مافیا، آشپزی و دورهمی شده است و آش شلم‌شوربایی ساخته که پسندیدن این برنامه را سخت کرده است. فعالیت‌های تنوع و بی‌ربط کاری کرده که حق هیچ کدام از این فعالیت‌ها به جا نمی‌آید. اینجاست که صرف کپی کردن، کار را خراب می‌کند. ساخت چنین برنامه‌ای بدون آنکه هدف مشخص و از پیش تعیین‌شده‌ای داشته باشیم، برنامه‌ای ضعیف خلق می‌کند. برنامه‌ای که در ظاهر جذاب است و مخاطب دوست دارد آن را ببیند، اما در اصل با دیدن برنامه نظرش عوض می‌شود. 

یکی از اصلی‌ترین نقدهایی که به این برنامه می‌شود، موضوع مهمانانی است که حضور داشتند. بلاتکلیفی در حضور مهمان‌ها، موضوعی است که تا اواخر قسمت اول مخاطب را در ابهام قرار می‌دهد. تا به اینجای مسابقه، به جز چهار خانم شرکت‌کننده، بازیگر مهمان هم حضور داشت که این کار باعث دور شدن برنامه از اصل ماجرا می‌شود. با اینکه نام برنامه از وعده‌ غذایی وام گرفته شده، اما ما فریم‌های کمی را به تهیه و تدارک غذا می‌بینیم. این یعنی زمانی که میزبان با دوربین‌ها تنهاست کم شده و مدت زمانی که افراد به صورت دسته‌جمعی گرد هم هستند، اضافه شده است. پس لازم است که برای این زمان، محتوایی آماده شود. یکی از تدابیر گروه شام ایرانی، اضافه کردن بازی مافیا به شام ایرانی بود. اتفاقی که با حضور امیرعلی نبویان، یکی از بازیکنان شناخته‌شده‌ بازی مافیا همراه با همسرش رخ داد. جدا از اینکه جای بازی مافیا در شام ایرانی نبود، اختصاص دادن حدود ۲۰ دقیقه به مافیا در اواسط برنامه، باعث کند شدن ریتم این رئالیتی شو شد. 

یکی دیگر از اصلی‌ترین تفاوت‌های این برنامه با نمونه‌های دیگری، حضور دو داور بین‌المللی در هنگام سرو شام است. اگر شام ایرانی، یک برنامه‌ مختص به آشپزی بود، حضور داوران نه تنها دور از ذهن نبود، بلکه یکی از بایدهای برنامه به حساب می‌آمد. اما در این فصل از شام ایرانی که مراحل پخت و سرو غذا عملاً نادیده گرفته شده، برای مخاطب سوال ایجاد می‌شود که داوران قرار است به چه چیزی امتیاز بدهند. برخلاف نمونه اصلی این برنامه، در نمونه‌های ایرانی راوی وجود ندارد. راوی با صحبت‌هایش روی برنامه، می‌تواند واسط مخاطبان و عوامل برنامه باشد. به نوعی او خدای کل است و به خاطر اینکه از کل فرایند برنامه خبر دارد، می‌تواند فضای خالی بین صحبت‌های شرکت‌کننده‌ها را با صحبت‌های جذاب پر کند. در این فصل از شام ایرانی، امیر کربلایی‌زاده به عنوان مجری حضور پیدا کرده و این هم تفاوت دیگر این برنامه با نسخه‌ اصلی‌اش است. درواقع ما با یک برنامه کاملاً بلاتکلیف روبه‌رو هستیم و نمی‌دانیم در حال تماشای شام ایرانی هستیم یا مافیا و یا مسابقه‌ای تخصصی در حوزه انتخاب بهترین سرآشپز! این فصل از شام ایرانی همه این‌ها را دارد اما در عین حال هیچ‌کدامشان نیست و همین احتمالا باعث می‌شود تا مورد توجه مخاطبان قرار نگیرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا