خرید تور نوروزی

فقر و سازمان‌های «بی‌کارکرد و بودجه‌خوار» در ایران

فریبا نظری، جامعه‌شناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «رئیس مجلس گفت: بعد از گذشت ۴۵ سال نتوانستیم مشکل مسکن را حل کنیم آن هم در شرایطی که انباشتگی بزرگ از سرمایه‌هایی داریم که باید صرف پیشرفت کشور شود. فرض اینکه هر خانواده یک سوم درآمدش را برای خانه دار شدن پس انداز کند، اگر در دهک‌های پایین باشد ۸۰ سال طول می‌کشد خانه دار شود پس فرد از دنیا رفته و صاحب خانه نمی شود.

این میزان برای قشر متوسط در شهرهای بزرگ حداقل ۵۰ سال است حال اینکه میانگین زمان خانه دار شدن در سایر کشورها بین ۸ تا ۱۵ سال طول می کشد. به طور متوسط ۵۰ درصد درآمد خانوارها، و در کلان شهرها و شهرهای بزرگ ۷۰ درصد درآمد خانوار، صرف اجاره بها می‌شود ( عصر ایران، ۱۴ آبان ۱۴۰۳).

بر اساس محاسبات گزارش مرکز آمار ایران تورم مسکن در استان‌ها از بهار سال ۱۴۰۰ تا بهار سال ۱۴۰۲، در استان‌های بوشهر و سمنان بیشترین سطح در کل کشور بوده است. از سوی دیگر، تورم مسکن در استان‌های خوزستان و خراسان رضوی کمترین میزان در میان استان‌های کشور بود. تورم مسکن در استان تهران رتبه ششم در کشور بوده است. طبق آمارها قیمت مسکن در بهار ۱۴۰۲ در این استان تقریبا سه برابر این قیمت در بهار ۱۴۰۰ شد( اکو ایران، فروردین ۱۴۰۳).

به نقل از صدا و سیما: طبق آمار رسمی به ثبت رسیده از سوی وزارت مسکن و شهرسازی، نرخ جمعیت زیر خط فقر مسکن در ایران ۱/۸ برابر نرخ متعارف جهانی است. ۴۰ درصد از خانوار ایرانی زیر خط فقر مسکن بسر می‌برند، خانواده‌هایی که بیش از ۳۰ درصد هزینه ماهانه یا سالانه خود را صرف اجاره بها و هزینه‌های مرتبط با تهیه مسکن می‌کنند، فقیران مسکن محسوب می‌شوند. این نرخ در تهران به ۷۰ درصد جمعیت استان رسیده است( آسیانیوز، آبان ۱۴۰۰).

شگفتا که شعار و مطالبه‌ی گروه‌های مبارز و انقلابی چپ‌گرا، هم‌چنان پس از چند دهه به قوت خود باقی است:
نان، مسکن، آزادی!

داشتن مسکن و سرپناه امن، نیازی ضروری و اساسی است. نمی‌توان آن را نادیده گرفت ولی گویا پنج دهه است که متولیان حکمرانی در ایران تا جایی بدان بی‌توجهی نموده که اکنون یکی از آنان در پایگاه ریاست قوه مقننه اعتراف به شکست و ناتوانی سیاست‌گذاری های جمهوری اسلامی در موضوع مسکن دارد.

فاجعه آنجاست که هر میزان درآمد خانواده به شکل کاذب و غیرمتعارف صرف مسکن شود، به همان میزان از سهم خوراک، درمان، آموزش و رفاه خانواده‌ها کاسته شده و زیان‌های غیرقابل جبرانی به سلامت جسم و روان افراد وارد می‌شود. در این میان اعتراف‌هایی مانند بیان رییس مجلس، یک شاهی ارزش نداشته و مسئله اجتماعی آزاردهنده‌ و ویران‌کننده‌ی نداشتن مسکن را برای بسیاری از ایرانیان چاره نمی‌کند.

مسکن، گران‌ترین کالای ضروری ایرانیان برای ادامه‌ی زندگی معمولی در این کشور است، به داده‌های زیر توجه کنیم:
۱- بی مسکنی؛ مطابق گزارش سازمان ملی زمین و مسکن، بیش از ۴ میلیون و نیم خانواده در ایران هیچ مسکنی ندارند (عصر ایران، آذر ۱۴۰۲).
۲- بدمسکنی؛ مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرد: بیش از نیمی از خانوارهای ایرانی در بدمسکنی به سر می‌برند؛ بدمسکنی در اوایل دهه۹۰ معادل ۳۳ درصد بوده اما در پایان این دهه به ۵۵ درصد رسیده است(همدلی، مرداد۱۴۰۳).
۳- بدمسکنی شامل اشکال مختلفی است:
اجاره‌ی اشتراکی آپارتمان ازسوی چند خانواده، پارک خوابی، پشت بام خوابی، اتوبوس خوابی کرایه‌ای، اتومبیل خوابی، و حتی گورخوابی!
۴- بیشترین گروه‌های دچار مشکلات مسکن در ایران عبارتند:
افراد بدون شغل و درآمد ثابت و پایدار، زنان سرپرست خانوار، کارگران، بازنشستگان، معلولان.

همه‌ی این مشکلات و مسائل در حالی وجود داشته و دارد که سازمان‌های موازی و متعددی، تولی گری و مسئولیت مسکن را در ایران بر عهده دارند و برای انجام این ماموریت سازمانی دارای اعتبار و منابع فراوان هستند. سازمان‌هایی چون:
وزارت مسکن و شهرسازی
بنیاد مسکن انقلاب اسلامی
سازمان ملی زمین و مسکن
ستاد اجرایی فرمان امام
بنیاد مستضعفان
و عجیب تر آن‌که هرکدام از این دستگاه‌ها خود تعدادی موسسه و شرکت و زیرمجموعه دارند که آن‌ها نیز در موضوع مسکن در ایران دارای اعتبار و منابع بوده و مشغول فعالیت هستند و برون‌داد همه‌ی این مراکز در طی این چهل و اندی سال، وضعیت حقارت بار و دردناک مردمی است که هم‌چنان به دنبال نان و مسکن و آزادی اند…»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا