فیلترینگ چه تاثیری بر رسانههای ایرانی داشت؟
مهدی خاکی فیروز، فعال رسانهای میگوید: تعمیق فیلترینگ همچون رجعتی مجدد به دالانهای تاریک تاریخ است. سپیده سعیدی، روزنامهنگار، هم میگوید: فیلترینگ رسانههای ایران را سرکوب کرد و به انزوا برد.
مهدی خاکی فیروز با ۲۹ سال فعالیت مطبوعاتی و سپیده سعیدی ۲۳ سال از خبرنگاران مسبوق به سابقه در حوزه اجتماعی و فعال در شبکه های اجتماعی هستند؛ گرچه سالهای متمادی در تحریریههای گوناگون قلم زدهاند، اما قریب به ده سال است که با پررنگ شدن سوشال مدیا با جدیت در این عرصه فعالیت میکنند.
سالهاست خبرنگاران البته در طیف گسترده ای از اینترنت بدون فیلتر که دولت بدانها اختصاص داده استفاده میکنند، با این رویکرد چرا اهالی رسانه خود از مخالفان فیلترینگ هستند؟
مهدی خاکی فیروز در پاسخ به این سوال به انصاف نیوز میگوید:
رفع فیلترینگ یا در واقع تقلیل فیلترینگ صرفا به سطح متعارف جهانی، وعده ای است که دو جنبه اقتصادی و اجتماعی دارد. به لحاظ اقتصادی، فیلترینگ افراطی بویژه در حوزه شبکه های اجتماعی، موجب اختلال گسترده در کسب و کارها شده و فرصت های کسب و کار نوین از فرودستان و جامعه دور از مرکز را می گیرد. در حالی که اینترنت می توانست بستری برای کاهش شکاف نابرابری و تسهیل دسترسی تولیدکنندگان و فروشندگان خُرد به بازارهای غیرمحلی باشد.
شبکه های اجتماعی فیلتر شده بویژه واتساپ و تلگرام، ابزارهایی برای توسعه تجارت خارجی و داخلی هستند و محدودسازی آنها، در واقع محدودسازی تجارت نیز به شمار می آید.
از سوی دیگر، فیلترینگ به معنای نادیده انگاری حق انتخاب مخاطبان در دسترسی آزاد به محتوای تحت وب است. این اقدام جایگزین کردن نظریه دولت مداخله جو و حداکثری به جای نظریه تنوع فرهنگی است. در حالی که پروژه های یکسان سازی اجتماع در ۱۰۰ سال اخیر به فجایع جانسوز و دولت های ناکارآمد منتهی شده اند. جامعه ای که از ظرفیت همدلی به رغم تنوع فکری برخوردار است، با فیلترینگ تغییر ماهیت نمی دهد و نیروی واگرایی و خالص سازی، بر افکار همگرایی و تنوع پذیری غلبه نخواهد کرد. اما نادیده انگاری این واقعیت توسط حکمران، به کاهش همدلی دولت-ملت منجر خواهد شد.
در پاسخ به این سوال، لازم می دانم به ضرورت وفاداری به برنامههای توسعه اجتماعی و سیاسی اشاره کنم. تحقق وعده رفع فیلترینگ از سوی دولت، به عنوان یک گام اساسی در راستای تقویت آزادی بیان و دسترسی به اطلاعات مورد توجه است. این اقدام به افزایش شفافیت و اعتماد عمومی کمک میکند و فضای رسانهای کشور را بهبود بخشد و امکان تعاملات سازندهتری را برای خبرنگاران و اصحاب رسانه فراهم آورد.
سپیده سعیدی هم در این باره میگوید:
میتوان به صراحت اظهار کرد که برای خبرنگاران و اهالی رسانه مخاطب یعنی نبض حیات و دلیل ادامه و تکرار
خبرنگاران امروز بر خلاف دوران تهیه خبر از طریق فکس و تلفن و نگارش در کاغذ کاهی، بیشتر کارهای خود را با گوشی و در بستر شبکههای اجتماعی انجام میدهند.
شبکههای اجتماعی هم بستری برای تولید است، هم انتشار، هم رصد اخبار. تولید امروز همکار من در روزنامه یا خبرگزاری دیگر میتواند سوژهی فردای من باشد از نگاه دیگر یا در پاسخگویی بدان.
بنابراین بی تعارف بگویم همه ما اهالی رسانه بیست و چهار ساعت شبانه روز در حال رصد اخبار از همه رسانه ها هستیم، حتی رسانه های انور ابی چرا که اگاهی و تسلط بر خبر لازمه کار خبرنگاری است. اما این مهم در بسیار ی مواقع با شرایط فیلترینگ سخت و خسته کننده حاصل میشود.
.سعیدی در ادامه در پاسخ به این سوال که رفع فیلترینگ شبکههای اجتماعی پرمخاطب تا چه میزان میتواند بر فضای رسانهای و تعاملات اصحاب رسانه بر بستر فضای مجازی موثر باشد؟ میگوید:
اینجا با دو مسئله مواجهیم. حق اصحاب رسانه در داشتن آزادی است که قانون اساسی به آنها داده اما امروزه یکی از نقاط و وجوه سلب آزادی مطبوعات، مسئله فیلترینگ است. این بعد حقوقی اهمیت بالایی دارد که باید در جامعه رسانه ای به آن توجه کنیم.
مسئله دوم مسئله فنی با نگاه به اینترنت آزاد و دسترسی اصحاب رسانه به شبکه های اجتماعی پرمخاطب و فیلتر شده است. بطور مثال شبکههای بزرگ تلویزیونی هم در اروپا هم آمریکا و حتی کشورهای بزرگ شرقی، حجم قابل توجهی از ظرفیت رسانه ای خودشان را به شکل رسمی به یوتیوب،توییتر و حتی تلگرام منتقل کردند. در جهانی که در خبررسانی از انحصار رسانه ها عبور کردیم فیلترینگ معنایی ندارد و مخاطب خصوصا اگر از اهالی رسانه باشد، به هر طریق ممکن به اخبار مورد نظرش دسترسی خواهد داشت. در نمونه ای دیگر چرا ایران نمی تواند در بزنگاههای مهم سیاسی و بین المللی، مرجعیت رسانهای داشته باشد؟ وقتی شما هم در داخل فیلترینگ دارید و هم حضور رسمی در شبکههای اجتماعی پرمخاطب ندارید، مخاطب شما محدود به همان افرادی میشوند که از آنتن آنالوگ اخبار را دنبال میکند و این یعنی شکست در حوزه رسانه و انتقال دیدگاهها.
بنابراین رفع فیلترینگ هم در بعد حقوقی و هم در بعد فنی، باعث ارتقای سطح کیفی رسانه های ایرانی خواهد شد و به مرور خواهیم دید رسانه ها در رقابت با رسانه های جهانی، مرجعیت خبری و رسانه ای خودرا ارتقا خواهند داد.
خاکی فیروز در پاسخ به همین سوال ادامه میدهد:
در نسل قبلی رسانهها، رابطهای یکسویه میان اهالی رسانه و جامعه برقرار بود و روزنامه نگاران، خود را در مقام دانای کل میپنداشتند که با رهنمونهای خود به جامعه، موجب رستگاری مردم میشوند. هر چند در تولیدات رسانهای آن دوران، رگههای پررنگی از حقیقت نیز به چشم میخورد اما با پدیدهای به نام سایههای پایدار مواجه بودیم. عنصر مجاورت که در آموزههای روزنامهنگاری نیز بر آن تاکید میشد، خود سدی بود مستحکم در برابر عدالت رسانهای و بخش های مهمی از جامعه به دلایل جغرافیایی، اجتماعی یا اقتصادی، در شمار دورافتادگان از چتر رسانه جای میگرفتند.
شبکههای اجتماعی انقلابی نوین در عرصه روزنامهنگاری پدید آوردند و تریبونهای یکطرفه را به رسانههای تعاملی و دوسویه ارتقا دادند اما تعمیق فیلترینگ، همچون رجعتی مجدد به دالانهای تاریک تاریخ بود. رسانههایی رسمی دچار کورچشمی و کَرگوشی شدند و از دیدن و شنیدن بخشهای مهمی از جامعه محروم ماندند. واکنش طبیعی جامعه نیز رویگردانی از چنین رسانههایی بود. آزادسازی اینترنت از فیلترینگ حداکثری، میتواند همچون خونی تازه در رگهای رسانههای جمعی جاری شده و حیاتی مجدد به آنها ببخشد.
خاکی فیروز در ادامه دربارهی طرح دولت چهاردهم برای رفع فیلترینگ گفت:
روزنامه نگاران تافته جدابافته از جامعه نیستند. آنها گرچه به اقتضای شغل خود، نیاز بیشتری به اینترنت و بلکه اینترنت آزاد دارند، اما باید روایتگر رنجها و شادی های بقیه مردم هم باشند.
در حال حاضر بخشی از جامعه رسانه ای کشور به اینترنت کم فیلتر تر دسترسی دارند ولی این مسأله هم فراگیر نیست و بخشی از جامعه رسانه ای به آن دسترسی ندارند و هم، همچنان با محدودیت هایی مواجه است. به عنوان نمونه این کاهش محدودیتها، عمدتا در اینترنت مبتنی بر گوشی همراه است و شامل سایر دسترسیها نمیشود و در عین حال، صرفا شش اپلیکیشن را از فهرست فیلتر خارج کرده است. پیامهای فنی مبنی بر استفاده از قفل کودک یا وی.پی.ان دولتی، هر لحظه از وجود محدودیتهای غیر ضرور برای اهالی رسانه حکایت دارد.
نکته دیگر این که در اینترنت طبقاتی که برخی اهالی رسانه و برخی تجار از آن برخوردارند، فهرست های کدملی خارج از فیلتر، بسیاری از افراد را در بر نمی گیرد. کارآموزان عرصه رسانه، کنشگران رسانه ای نیمه وقت، تجار تازه کار، کارکنان دفاتر تجاری که مدیرعامل نیستند و… به مهمانی اینترنت کم فیلتر دعوت نیستند!
با توجه به اینکه بخشی از خبرنگاران از منابع اینترنتی بدون فیلتر استفاده میکنند، این تناقض نشاندهنده نیاز به اصلاح سیاستهای ارتباطی و رسانهای است. وفاداری به برنامههای توسعه اجتماعی باید شامل ایجاد فضایی آزاد و باز برای تبادل نظر و اطلاعات باشد که در نهایت منجر به رشد دموکراسی و مشارکت فعال شهروندان در فرآیندهای اجتماعی و سیاسی خواهد شد.
اما سپیده سعیدی پاسخی متفاوت داده و از منظری دیگر میگوید:
متاسفانه عدم اهتمام دولت سیزدهم به این خواسته فضای فیلترینگ را به بستری برای سودجویی سودجویان تبدیل کرد . دکتر پزشکیان در مناظرات اننخاباتی اظهار کردند که به دنبال برچیدن چنین بستر نارضایتی هستند و شاهد بودیم در انتخابات شخصا درباره فیلترینگ قول دادند و متعهد به رفع آن شدند.
اینکه میبینیم تحقق این وعده به طول انجامیده، سر نخ را باید در ارتباط منافع سودجویان فیلترینگ و حامیان استمرار فیلترینگ جست و جو کرد که امیدوارم با اراده رئیس جمهور برطرف شود.
آنچه اهمیت دارد این است که رییس جمهور بتواند هم منافع ملی را در نظر بگیرد هم ارزشهای اخلاقی جامعه و هم حقوق و آزادیهای افراد در دسترسی به اینترنت را، هنری که در نحوه سیاستگذاری مشخص میشود. امید است رئیس جمهور و مجموعه وزارت ارتباطات به دنبال چنین مکانیزمی برای رفع فیلترینگ باشند. در عمل فیلترینگ سبب سرکوب رسانههای داخلی شده است، به طور مثال شبکه خبر صدا وسیما به طور رسمی در شبکه یوتیوب که همه دنیا بدان دسترسی دارد، حضور ندارد و این یعنی خود سانسوری از داخل کشور و پرزنت نکردن خود برای همه مردم دنیا. و در نهایت فیلترینگ موجب انزوای رسانههای رسمی ایران در میان رسانههای پر طمطراق جهانی است.
انتهای پیام
یجوری مطلب بنویسید که آدم حوصله کنه همشو بخونه. اندازه سه تا کتاب مطلب نوشتی.