قانون حجاب و مسئولیتهای حقوقی و اخلاقی | ابوالفضل نجیب
ابوالفضل نجیب، روزنامهنگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
آنچه به عنوان قانون و مجازات های مستقیم و غیر مستقیم در رابطه با حجاب به تصویب دو نهاد مقننه و قضائیه رسیده، بی شک تبعات و هزینه های مستقیم و غیر مستقیم و بخصوص تبعات سیاسی و میدانی ناشی از آن را بطور تام و تمام بر دوش ریاست جمهوری و نهادهای زیر مجموعه آن گذاشته است.
بر دوش دولتی که مشروعیت نسبی خود را با هزار وعده سیاسی، اجتماعی و معیشتی از نیمی از جامعه دارای حق رای کسب کرده است. درصد بالایی از این رای منهای وعده های پزشکیان مرهون و مدیون کتشگران و فعالان سیاسی و اصحاب رسانه و تشکل ها و طیف های متنوع اصلاح طلبان و نیروهای ملی و ترقی خواه و دل نگران های واقعی برای آینده سیاسی و بلکه موجودیت ایران بوده است.
به نظر می رسد در چنین شرایطی و فارغ از تلاش های مستقیم و غیر مستقیم رئیس جمهور برای خنثی کردن این قانون که به تعبیری به خودکشی سیاسی و بدتر از آن توطئه زیرپوستی علیه ریاست جمهوری شبیه است، بخش اعظمی از مسئولیت عقب راندن عاملین و آمرین این هجمه علنی علیه پزشکیان بعهده همه کسانی است که به هر طریق ممکن مردم را به مشارکت در انتخابات و به نفع پزشکیان ترغیب و تشویق کردند. هر چند مسئولیت حقوقی و اخلاقی و قانونی ایستادگی در برابر این هجمه متوجه شخص پزشکیان به عنوان دومین فرد صاحب قدرت و حافظ صیانت از حقوق و تتمه کرامت انسانی است، و هر چند ایستادگی او منوط به حمایت و صیانت از اختیاراتی است که ریاست جمهوری می تواند به استناد قانون و اختیاراتی که دارد به لحاظ قانونی دفاع او را در مقابل هجمه ای که علیه او شروع شده، موجه کند.
اما بی شک بازوی رسانه ای او می باید همگام با ایستادگی او نقش و وظیفه اخلاقی و قانونی خود را در خنثی سازی فشار علیه او ایفا کند. بی تردید حمایت اصحاب رسانه و همه طیف های حامی پزشکیان در مواجهه با شرایط موجود بدون هزینه نخواهد بود. اما پرداختن این هزینه ها به مراتب سبک تر و گواراتر از هزینه شرمندگی و شرمساری ناشی از بوجود آمدن و تحمل شرایطی است که با هیچ معیار عقلی، قانونی، اخلاقی و حتی به زعم علمای دینی و دین پژوهان سازگاری ندارد.
سبک زندگی اسلامی؟!
برای شمارش ترکیب سه کلمه ای سبک زندگی اسلامی در قانون حجاب و عفاف کافی است از طریق کشف الکلمات نوین در ورد استفاده کنیم تا به اهمیتی که نویسندگان این قانون برای اعمال سبک زندگی اسلامی قائل بودند، پی ببریم. به این تعداد اضافه کنید شمار تکرار این سه کلمه از لسان ریز و درشت اصحاب سبک زندگی اسلامی تا به اهمیت آنچه مد نظر آقایان بوده اشراف پیدا کنیم.
تا برسیم به این سوال بنیادی و اساسی که اساسن منظور نویسندگان این قانون از سبک زندگی اسلامی چه بوده، و این که آیا یک قدم پس و پیش گذاشتن از این قانون به معنی نقض سبک زندگی اسلامی و به تصریح نویسندگان ناقض اسلام و مستوجب کیفرهایی است که گاه تنه به جرائم جنحه و جنایت و تجاوز به عنف و… می زند. و طرح این سوال بنیادی که چنین قرائتی از سبک زندگی اسلامی چه در وجه سلبی و اثباتی چه نسبتی با اسلام و قانون اساسی و ایضن معیارهای اخلاقی و حتی شرعی و سنت دارد.
تردیدی نیست که واکاوی این ابهامات و مجهولات که گاه حل آن حتی با معادلات چند مجهولی هم غیر ممکن است، در تخصص امثال حقیر نیست. اما در این هم تردیدی نیست که نویسندگان این قانون هم گاه شاید به اندازه حقیر سر از نسبت این قوانین با دین و مهمتر سبک زندگی ادعایی شان در نمی آورند و آنچه به عنوان سبک زندگی اسلامی فهمیده و به قانون تعبیر نموده، محصول ذهنیتی است که نه درک درستی از انطباق سازی دین با زمان دارد و نه از آنچه در قالب فهم از اسلام که منجر به وهن و تیشه برداشتن و به ریشه دین زدن.
این جماعتی که اینگونه علم دینداری برداشته و به جان مردم افتاده قطع به یقین ولو در حد اختصار و اخبار چیزهایی درباره تنوع در فهم دین از عالمان گذشته و حال دین شنیده اند. و حداقل قائل به این اصل دینی هستند که آنچه از فهم دین باعث وهن جامعه شود، فی النفسه چه حکمی دارد. چه برسد به این که فی الحال اغلب عالمان دین و حتی سنتی ترین بخش عالمان دینی امروز به تصریح و تاکید فغانی که از تبیین سبک زندگی اسلامی آقایان برآورده، معترض و معترف به این مهم هستند که اصحاب این نوع سبک زندگی اسلامی تیشه را برداشته و بر ریشه تتمه دین مردم افتاده تا از بنیان برکنند.
کسی چه می داند شاید فردا روزی برخی از همین منادیان سبک زندگی اسلامی معترف شوند به این که تحت تاثیر و نفوذ فلان سرویس جاسوسی بیگانه موظف به اعمال این پروژه بوده اند.
انتهای پیام