خرید تور تابستان

اعضای مجاهدین انقلاب آماده حزب جدید

محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران که چند سالی است فعالیت خود را متوقف کرده، می‌گوید که سعی در جهت احیای آن دارند اما اگر میسر نشد، اقدام به
راه‌اندازی حزب جدید خواهند کرد. درباره جزئیات این تشکل جدید آنچنان سخنی
نگفت. او می‌گوید که راه‌اندازی حزب جدید سخت است اما از آنجا که تحزب منجر
به پیشرفت کشور می‌شود؛ او و دوستانش منافع و مصالح کشور را در نظر
می‌گیرند و این سختی را پذیرا خواهند بود.

به گزارش انصاف نیوز، سلامتی سکوت خود را شکست و به گفته خودش بعد از دو سال اولین گفت‌وگوی رسانه‌ای خود را با روزنامه ی اصلاح طلب آرمان انجام داد. سکوت او سبب شد تا ناگفته‌های زیادی داشته باشد که بخشی از آن درباره وضعیت احزاب و تشکل متبوعش است.

شما در چند سال اخیر گفت‌وگویی با رسانه‌ها نداشتید. دلیل این سکوت شما چه بود؟

من از اول انقلاب مرتب درگیر کار اجرایی و سیاسی بودم. هیچ‌وقت به درستی وقت نکردم به تحقیق و مطالعه بپردازم. در واقع در این سی و چند سال بسیار علاقه‌مند بودم که به مطالعه و پژوهش اقدام کنم که متاسفانه در این چند سال به درستی وقت نکردم. در حالی که بسیار علاقه داشتم و در ابتدای انقلاب بسیار تلاش کردم که به مطالعه من خدشه وارد نشود اما اوضاع آن طور که می‌خواستم نشد و درمجموع به خاطر فعالیت‌های اجرایی مطالعات و تحقیقات من تعطیل شد. بعد از توقف فعالیت‌های برخی تشکل‌ها، فرصت بسیار خوبی فراهم شد تا به کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی بپردازم وهمین موضوع، موجب شد که به شکل موقت فعالیت‌های سیاسی را کنار بگذارم و این اولین مصاحبه من بعد از چیزی حدود بیش از دوسال است، آن هم دلیلش پیگیری‌های مستمر شما بود. اگر در معذوریت قرار نمی‌گرفتم هیچ گاه مصاحبه نمی‌کردم!

یعنی شما خود خواسته تصمیم گرفتید که در این سال‌ها سکوت کنید و با رسانه‌ای گفت‌وگو نداشته باشید. درست است؟

بله؛همین‌طوراست. اگرمن به جمع‌بندی برسم که باید مصاحبه کنم کسی مانع من نخواهد بود. این خودم هستم که تصمیم می‌گیرم مصاحبه داشته باشم یا نداشته باشم.

چرا فعالیت سیاسی درقالب و شکل درست آن که احزاب هستند به این اندازه دچار رکود شده است و به عبارتی چرا برخی احزاب و تشکل‌های سیاسی در این سال‌ها ترجیح دادند در موضع سکوت و عدم فعالیت باشند؟

دولت تدبیروامید وآقای روحانی بسیارعلاقه‌مند به توسعه سیاسی وآزادی‌های سیاسی است، اما دولت‌ها در یک محدوده خاصی قدرت مانور دارند و تمام ارکان در اختیار دولت نیست و لازم است دیگر نهاد‌ها نسبت به این مساله توجه داشته باشند. دولت به سهم خودش می‌تواند به این مسائل توجه کند و همانطور که دولت آقای خاتمی سعی کرد، با به وجود آوردن شرایط برای توسعه سیاسی این امکان را برای احزاب به وجود آورد تا بتوانند فعالیت کنند و فعالیت خود را در سطح احزاب گسترش دهند، آقای روحانی حتی می‌تواند بیشتر از آقای خاتمی به احزاب کمک کند. آنها می‌توانند از طریق وزارت کشور و رفتاری که با احزاب می‌شود، آنها را تقویت کنند. البته باید هم چنین تصمیمی را در دستور کار قرار دهد تا از حمایت احزاب، گروه‌ها و اقشار مختلف جامعه برخوردار باشد. آقای روحانی می‌تواند این کار را انجام دهد.

شما دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی محسوب می‌شدید که این تشکل بعد از سال 88 تعطیل شد، قصد ندارید با تشکل جدیدی فعالیت کنید؟

بچه‌های سازمان به دنبال این هستند که این سازمان را دوباره احیا کنند. به همین علت چون قبلا نسبت به حکم صادره در مورد انحلال اعتراض داشتند، تصمیم گرفتند که این موضوع را پیگیری کنند تا ان شاءا… به نتیجه برسد و دوباره همان سازمان احیا شود. اگر به نتیجه نرسیدیم، دوستان هم حزبی من از هم اکنون این آمادگی را دارند که یک تشکیلات جدید را راه بیندازیم. این آمادگی در خودشان و با کمک دیگر کسانی که علاقه‌مند به راه‌اندازی تشکل‌های سیاسی هستند، وجود دارد. اگر نتوانیم تشکل خودمان را راه بیندازیم در قالب تشکل جدیدی به فعالیت خواهیم پرداخت. تشکیلات سیاسی معمولا به نفع کشور است. افراد دولتی که در سال‌های گذشته به دنبال منحل کردن بودند باید بدانند که این مورد یک نقطه منفی برای ما محسوب می‌شود. در عصر فعلی هیچ کشوری نمی‌تواند بدون داشتن تشکیلات و حزب به فعالیت بپردازد و عدم‌وجود تحزب در کشورها، باندهای سیاسی را فعال می‌کند که این باندها نه به نفع مردم و نه به نفع کشور حرکت نمی‌کنند، بلکه تنها در جهت منافع صنفی و شخصی خودشان حرکت می‌کنند. این باندها در مقابل مردم و در مقابل خواص پاسخگو نبوده و نیستند. اما احزاب به واسطه کادر سازیشان افراد شایسته را در کشور به وجود می‌آورند، این افراد شایسته و این کادرهای توانمند در مقابل مردم پاسخگو خواهند بود. در نتیجه به واسطه داشتن برنامه موجب رشد و اعتلای جامعه سیاسی کشور خواهند شد.

در صورتی که نتوانید تشکل متبوعتان را فعال کنید، چه کسانی به دنبال راه‌اندازی تشکل جدید خواهند بود؟

این کار توسط دوستان حزبی و دیگر علاقه‌‌مندان دارد انجام می‌شود.

برای یک فعال سیاسی و دبیر کل یک حزب سخت نیست که بخواهد در چارچوب تشکل دیگری فعالیت کند؟ معمولا این کار در ایران تا به حال سابقه نداشته است چون علایق خاصی توسط اعضا و دبیرکل به تشکل قبلی وجود دارد چطور شد که این تصمیم را گرفتید؟

ببینید فعالان سیاسی و دوستان هم حزبی و منجمله خود من چون تحزب را لازمه پیشرفت و ترقی نظام و مفید برای جامعه می‌دانیم، این موضوع را جزو برخی از وظایفمان تلقی می‌کنیم. ممکن است از لحاظ شخصی هم این موضوع به نفع ما نباشد اما مهم منافع کشور است. وقتی ما می‌دانیم سودهای زیادی از تحزب و داشتن تشکل نصیب کشور می‌شود پس سعی می‌کنیم چنین کمکی را درحد توانمان به کشور داشته باشیم.

یکی از اشکالات تشکل شما، عضوگیری محدود این حزب بود. اگر تشکل بعدی هم راه‌اندازی شود به همین صورت خواهد بود؟

ببینید هر تشکیلاتی یک اساسنامه و یک مرامنامه مشخصی دارد و سازمان اولیه ما یک مرامنامه مشخصی داشت. این اساسنامه اقتضا می‌کرد که به صورت نیمه علنی به فعالیت بپردازیم. به خاطر شرایط آن زمان و ویژگی مرامنامه باید حتما در کارهای خاص و همزمان با آن در کارهای سیاسی شرکت می‌کردیم. تشکیلات سوم فقط کار سیاسی می‌کرد چون اساسنامه اینگونه اقتضا می‌کرد. حالا تشکیلات جدید که راه بیفتد، بنا به مرامنامه و اساسنامه نحوه عضو‌گیری مشخصی خواهد داشت.

سلام دوباره اصلاح­طلبان به فعالیت­های حزبی

مطهره شفیعی: احزاب نیاز به بازسازی دارند؛ این حرفی است که بعد از 24 خرداد یعنی از زمان مشخص شدن پیروزی شعار تدبیر و امید، دهان به دهان در میان فعالان حزبی چرخید. در سال‌هایی که دولت اصولگرا بر سر کار بود بسیاری از احزاب ترجیح دادند تا فعالیت خود را متوقف کنند که عمدتا احزاب اصلاح‌طلب بودند اما احزاب اصولگرا هم از این موضوع بی­بهره نبودند و آنها هم در غیاب رقبای اصلاح‌طلب خود انگیزه‌ای برای فعالیت نداشتند. در نهایت می‌توان گفت که در سال‌های اخیر فعالیت احزاب به کمترین حد ممکن رسیده بود و دیگر شور و شوقی برای فعالیت حزبی نبود تا اینکه دولت تدبیر و امید با شعار احیا و بازسازی احزاب و تشکل­های سیاسی روی کار آمد و فعالان حزبی هم این انگیزه را پیدا کردند تا به بازسازی تشکیلات خود بپردازند و زمانی این اراده قوت گرفت که دکتر عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور در مورد جهت گیری وزارت کشور نسبت به احزاب و احیای خانه احزاب گفت: ما در جهت قانونمند شدن، شفاف شدن و پاسخگو بودن و ضابطه­مند شدن احزاب تلاش خواهیم کرد. وزیر کشور در مورد جهت گیری وزارت کشور نسبت به احزاب و احیای خانه احزاب گفت: ما در جهت قانونمند شدن، شفاف شدن و پاسخگو بودن و ضابطه­ مند شدن احزاب تلاش خواهیم کرد. وزیر کشور همچنین مطرح کرد که نیت ما این است که احزاب حرفه‌ای در کشور قوت پیدا کنند و علاوه بر اقدامات و تدابیر اصلی در این خصوص، نشست‌های دوره‌ای با مسئولان احزاب حتی در برنامه شخص وزیر کشور، تعریف خواهد شد . سخنگوی وزارت کشور هم در 9 مهرماه تاکید ‌کرد که این وزارتخانه برای تصویب هر چه سریع‌تر قانون احزاب با مجلس شورای اسلامی رایزنی‌هایی خواهد داشت. حسینعلی امیری قائم‌مقام گفت: یکی از موارد حلقه پیشرفت و شکوفایی احزاب، تعیین تکلیف سریع متقاضیان پروانه احزاب است و حتما در دولت تدبیر و امید این روند سرعت پیدا می‌کند. با مقایسه آنچه مسئولان وزارت کشور می‌گویند با آنچه در گذشته از زبان افراد دیگری البته در همین مناصب شنیده می‌شد باید اذعان داشت که دولت تدبیر و امید نام دیگر دولت احیای احزاب و فعالیت­های حزبی است؛ دولتی که به خوبی به نقش احزاب بویژه معدود احزاب اصلاح‌طلب در پیروزی خود واقف است و دولتی که می‌داند از دست رفتن سرمایه حزبی به ضرر کشور است. این روزها فعالان سیاسی اصلاح‌طلب با رویی گشاده از احیای احزاب خود می‌گویند و جالب اینجاست که دیگر موضع انتقادی هم ندارند بلکه با ملایمت می‌گویند اگر حزب خودمان نشد، حزبی دیگر راه‌اندازی خواهیم کرد چون منافع ملی در اولویت است. این روزها اصلاح‌طلبان دیگر غریب نیستند و می‌دانند دولت تدبیر و امید زمینه­ساز فضایی برای حیات و تنفس برای آنها خواهد بود؛ تنفسی با دم حزب و بازدم ممنون تدبیر و امید!

الگوی دو و نیم حزبی برای ایران

احمد پورنجاتی
فعال سیاسی اصلاح­ طلب
 
نکته اول در مورد تعبیر حزب فراگیر این است که نام حزب بیشتر یادآور حزب یگانه یا تک­حزبی است تا عنوان یا نمونه دیگری از حزب؛ اگر مقصود از حزب فراگیر این مفهوم باشد، تجربه تاریخی ثابت کرده که فایده چندانی ندارد و حتی ثابت شده که با نظام دموکراتیک همخوانی کافی را ندارد. این نام بیشتر فعالان سیاسی را به یاد تجربه برخی احزاب در دوران شوروی سابق می‌اندازد اما اگر معنای حزب فراگیر به معنای یک حزب برای پیگیری و پیشبرد اهداف سیاسی برای حضور در قدرت باشد تا این لحظه زمانی، راه دیگری برای حضور شهروندان در تصمیم‌گیری به وجود نیامده است. متاسفانه به دلیل برخی علل و عواملی که در جامعه ایران به خصوص در آستانه مشروطه و پس از آن از فعالیت‌های حزبی به وجود آمده، یک نوع حزب‌گریزی در نهاد فعالان سیاسی جامعه به مثابه یک امر مثبت اتفاق افتاده و نهادینه شده است؛ بنابراین اگر قرار باشد قاعده عرفی استفاده از شیوه‌های رایج مبتنی بر عقل جمعی و مشارکت اجتماعی به سرنوشت جامعه مربوط شود باید به تدریج موضوع استفاده از ظرفیت حزب به عنوان یک امر فرهنگی و یک فرهنگ مقبول موثر، مورد اهتمام قرار گیرد. شاید یکی از مهم‌ترین عواملی که موجب شده تا حزب به مفهوم واقعی آن کمتر مجال شکل­گیری پیدا کند و نتواند تمام جنبه‌های فعالیت‌های درست خود را به جامعه چنان که در هر جای دیگر جهان است، نشان دهد، به­گونه‌ای موسمی یا به گونه‌ای متکی به محفل‌ها یا کانون‌های نزدیک به قدرت شکل گرفته است و تا هنگامی که آن پشت‌گرمی وجود دارد، پا بر جا خواهد ماند و پس از آن به محاق می‌رود. یکی از دلایل این نوع نگرش و برخورد در ایران به این موضوع بازمی‌گردد که بسیاری از کنشگران سیاسی کشور دچار نوعی خوش‌نشینی، آسان­طلبی و آماده­خوری سیاسی شده­اند؛ به این معنا که کوشش‌ها و تلاش‌های گاه توانفرسا و متکی به پشتیبانی‌های یکایک شهروندان را برنمی‌تابند و ترجیح می‌دهند با استفاده از یک موقعیت ویژه یا رانت به آسانی در برهه‌هایی از زمان به کانون‌های قدرت نزدیک شوند، آن را در اختیار بگیرند و پس از آنکه کانون قدرتمندتری در ساختار قدرت پدید می‌آمد، کانون قبلی را رها کرده و به سمت دیگری حرکت کنند. در فضای این روزهای جامعه ما ضرورت شکل­گیری و استمرار فعالیت حزبی نه به صورت تجربه شده که به همان صورت لانه زنبوری یا کندووار شکل گرفته است. در عالم سیاست ایران اکنون جمع‌های کم­تاثیر، ضعیف و پراکنده از سلیقه‌های خرد به نام حزب، لکه‌هایی سیاسی به وجود می‌آورند لذا باید از یک مسیر کاملا شفاف و ایدئولوژیک، احزاب خودشان را به جامعه معرفی و عضوگیری گسترده کنند. با شناختی که از جامعه ایران وجود دارد می‌توان با الگوی دو و نیم حزبی جامعه را اداره کرد. الگوی دو و نیم حزبی از قطبی­­شدن جامعه ایران جلوگیری خواهد کرد چراکه از الگوی قطبی جامعه ایرانی هیچ بهره‌ای نخواهد برد بدین معنا که یک طیف میانه در جامعه ایرانی حضور دارد که در برخی اوقات وارد کنش سیاسی می‌شود و به این سو و به آن سو گرایش پیدا می‌کند یا بر دو گرایش عمده عرصه سیاست تاثیر می‌گذارد که در طول تاریخ به نام‌های مختلفی ظهور و بروز پیدا کرده است. برای اینکه طیف میانه وجود داشته باشد و گروهی از مردم ایران را نمایندگی کند، تعبیری از الگوی دو و نیم حزبی نیاز است. در این الگو همه شهروندان احساس می‌کنند که با برگزیدن یکی از این دو و نیم تشکل، خواسته‌ها و مطالبات خود را به نتیجه رسانده‌اند. افرادی که روی خوش به فعالیت حزبی نشان نمی‌دهند از دو گروه خارج نیستند؛ گروه اول گروهی است که در بخش‌هایی از رده‌های قدرت حضور دارند و به طور اصولی از هر حرکت تشکل سازمان‌یافته وحشت دارند و از حرکت‌ها احساس نگرانی می‌کنند که البته باید اذعان داشت برداشت آنها از حرکت مردم به سمت احزاب اشتباه است. این نوع نگاه برای جامعه زیان­آور است که دلیل آن هم اینگونه تعریف می‌شود که پتانسیل اجتماعی هیچ گاه به طور کلی منفعل یا نابود نمی‌شود. اگر این پتانسیل به خوبی و به صورت قدرتمند استفاده شود، می‌تواند به هدف‌های اجتماعی و سیاسی کمک کند. می‌توان از دو گروه از مخالفان ایده تحزب در ایران یادآور شد، یکی از این دو گروه فکر می‌کنند که تجربه کار حزبی در ایران جواب نمی‌دهد و تاکید دارند که مردم از حزب گریزانند و حتی تاکید دارند که الگوی حزبی در ایران پاسخ نمی‌دهد بدون آنکه به علل و عوامل آن به درستی بپردازند. بیشتر اینها از موضع نگرانی و ترس در مورد آسیب‌هایی که برای قدرت خودشان پیش می‌آید، نگرانند. دسته دوم کسانی هستند که با تحزب به طورکامل مخالفند و می‌خواهند در موقعیت‌های فردی نقش‌آفرینی کنند. این دسته به لحاظ روانشناختی آمادگی کار حزبی ندارند؛ آنها یک برداشت غلط را به جامعه تلقین می‌کنند و این برداشت در این راستاست که جماعت ایرانی با کار سازمان یافته مخالف است و در مقایسه با دیگر جوامع کار حزبی را برنمی‌تابد که البته باید اشاره داشت این طرز تفکر غلط است. چرا وقتی که انرژی اجتماعی در جامعه انباشته می‌شود، حرکت‌های اجتماعی به شکل سیل­وار و هماهنگ رخ می‌دهد، هرچند که این حرکت سیل­وار ممکن است گذرا و زودگذر باشد بنابراین همه متوجه خواهند شد که هر دو گروه برداشت درستی را از معنای واقعی تحزب و جامعه ایرانی ندارند. کار حزبی در ایران اکنون یک پیش‌نیاز اساسی می‌طلبد و آن این است که به واقع و به طور جدی اراده متولیان جامعه به‌ویژه بخش‌های مربوط به حقوق اساسی به میدان بیاید بنابراین کار حزبی با تضمین‌های حقوقی و با امنیتی که قانون برای احزاب قرار می‌دهد امکان­پذیر است. در پایان این امیدواری وجود دارد که مسئولان با استفاده از قانون زمینه شکل­گیری و تقویت احزاب را فراهم کنند.

در ضرورت تحزب
 
حسین کاشفی
فعال سیاسی اصلاح طلب
 
حدود یکصد سال است که در ایران مسئله تحزب به اشکال گوناگون مطرح می‌شود. در ادواری افرادی در راس کار بودند که اعتقادی به احزاب نداشتند و بالطبع در این زمان فعالیت احزاب کمرنگ می‌شد و در زمانی نیز به خاطر رویکرد مثبت حاکمیت به احزاب، نقش اساسی‌تری در سیاست به احزاب واگذار می‌شد. . . در کشور ما انقلاب شد تا مردم در پیشبرد مسائل جامعه و تعیین سرنوشت خود نقش داشته باشند و این نقش نیز بدون وجود تشکل و حزب محقق نخواهد شد. چنانچه نگرش مثبتي مبني بر لزوم تحزب و رفتار حرفه اي سياسي در جامعه قوام مي‌ءگرفت ، امروز شاهد بسياري از كج انديشي هاي سياسي و رفتارهاي خلاف عرف نبوديم. انتخابات اخير رياست جمهوري نشان داد آنهايي كه در ظاهر تحزب و رفتار حزبي را برنمي‌تابند خود با استفاده از امكانات خاص و ابزارهاي شبه تشكيلاتي عملا رفتاري حزبي را سامان دادند؛ مساله اي كه ضرورت رفتار حزبي را بيش از پيش ضروري مي سازد. هر سیاستی برای پیشبرد خود خود نیاز به تشکل یافتن مجموعه‌ای از نیروهای سیاسی دارد. این تشکل‌یافتگی می‌تواند به دو صورت عمده تبلور پیدا کند یا این تشکل‌ها در قامت احزاب منسجم، قانونی و دارای شناسنامه به کار خواهند پرداخت یا در حالت دیگر به صورت باندهای سیاسی مشغول فعالیت خواهند شد. اگر تحزب باشد بحث فرد محوری کنار گذاشته شده و برنامه محوری مطرح می‌شود٬ در مقابل وقتی شما بر یک مبانی پای بند نباشید همه دنبال قدرت می روند. حزب به عنوان دولت سایه است که باید همواره برای اداره کشور برنامه داشته باشد و بعد این احزاب با هم رقابت خواهند کرد و با تشخیص مردم انتخاب می شوند. حزب وقتی فعالیت‌هایش درست است که بتواند با خیال راحت کنگره برگزار کند و حق اظهار نظر و نقد داشته باشد. به طور مشخص این رفتارها را کارکرد حزبی می‌گویند. در این سال‌ها احزاب ایرانی در یک غربت عجیبی قرار داشتند و با توجه به این که دولتمردان هیچ نقدی را بر نمی‌تابیدند، احزاب سعی می‌کردند ساکت‌تر رفتار کنند و برای برنامه‌هایی مثل کنگره‌های احزاب هیچ حمایتی از سوی دولت صورت نمی‌پذیرفت و زمینه برای چنین فعالیت‌هایی مساعد نبود. در دولت آقای روحانی اما این فضا تغییر کرده است. در مجموع امیدواریم همانطور که در اصل 26 مطرح شده است این زمینه فراهم شود که فرهنگ تحزب جایگاه مناسب خودش را پیدا کند. با این فضایی که پیش آمده ثابت شده است که حزب یکی از درخواست‌های جدی مردم است و یکی از درخواست های جدی از دولت این است که این فضا فراهم شود که احزاب موجود در چارچوب قانون بتوانند به فعالیت بپردازند و احزاب جدید تشکیل شوند تا فضای رقابت حزبی در راستای پیشرفت و اعتلای کشور به بهترین شکل پدیدار شود. فراموش نکنیم دموکراسی بدون فعالیت آزادانه احزاب امکان پذیر نیست و طبیعتا دولتی که قول داده به آرای مردم و به اندیشه آنها احترام بگذارد، با هر وزیر کشور اصلاح‌طلب یا اصولگرا، به این آزادی‌های سیاسی و مدنی توجه ویژه خواهد نمود و امروز این از انتظارات فعالان حزبی از دولت است.

چشم احزاب به تدبیر دولت
 
آذر منصوری
فعال سیاسی اصلاح‌طلب

حضور در انتخابات و تشکیل نهادهای دموکراتیک در یک کشور بدون وجود احزاب قوی و تاثیرگذار امکان‌پذیر نیست. نباید فراموش کرد نهادهای دموکراتیک قدرتمند زمانی خود را ملزم به پاسخگویی می‌بینند که احزاب قوی در کنار آنها وجود داشته باشد. صرف اینکه تنها صندوق رای و شرکت توده‌وار مردم موجب ایجاد دموکراسی خواهد شد، تصوری اشتباه است و این حرکت در نهایت به مردم‌سالاری منتهی نخواهد شد. احزاب قوی و شناسنامه‌دار با حضور در انتخابات به این مولفه کمک خواهند کرد که نهادهای منتخب دموکراتیک در ساختار حقوقی کشور تشکیل شوند و در همین مسیر، تشکیل احزاب قوی و فراگیر به مردم کمک خواهد کرد تا مطالبات و خواست‌های خود را از دولت مطرح کنند. تشکیل احزاب فراگیر علاوه بر اینکه به ساختار حقیقی در جریان انتخابات کمک خواهد کرد، به ساختار حقوقی جامعه نیز یاری‌رسان خواهد بود و این حضور منجر به آن خواهد شد تا مشارکت مردم به صورت آگاهانه و هدفمند باشد. باید دانست حضور احزاب قوی در کشور به مسئولان کمک خواهد کرد که برنامه‌ریزی منسجم به صورت کوتاه‌مدت یا بلندمدت داشته باشند و علاوه بر آن به مردم یاری می‌رساند که در بزنگاه‌های تاریخی با حضور آگاهانه، فعال و موثر خود به کشور کمک کنند. بدون حضور احزاب در کشور، حتی نهادهای دموکراتیک هم ضرورتی برای پاسخگویی به مردم و جامعه مدنی احساس نمی‌کنند؛ این روند در تمام کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته وجود دارد. این مهم در ایران هم احساس می‌شود چرا که در کشور ما نیاز بسیاری به وجود احزاب فراگیر و کارآمد برای توسعه همه‌جانبه وجود دارد. تا چند سال گذشته دو حزب فعال و قوی در کشور حضور داشتند و با توجه به ساختارهای قوی و دموکراتیکی که داشتند، دولت‌ها را ملزم به پاسخگویی نسبت به مطالبات مردم می‌کردند متاسفانه با توجه به تجربه تاریخی نامطلوب و دید نامناسبی که نسبت به احزاب در کشور ما وجود داشت، این احزاب قوی که دارای توان کافی و پشتوانه خوبی بودند، گرفتار همین نگاه نامطلوب شدند، البته نباید فراموش کرد که برخی در کشور نمی‌خواهند پاسخگو باشند. بنابراین احزاب در کشورمان به دلیل دید بد که ریشه در تاریخ کشور دارد، رشد نکردند و احزاب فراگیر توسط افرادی که نمی‌خواستند پاسخگو باشند محدود گشتند و مهم‌تر اینکه نباید فراموش کرد راه توسعه و جلوگیری از فساد در هر کشوری تشکیل احزاب فراگیر و قوی است. این احزاب هستند که دولت دموکراتیک و پاسخگو را پدید می‌آورند، همین احزاب هستند که مانع از به وجود آمدن فساد در نظام اداری کشور می‌شوند. بنابراین باید رویکرد و دید منفی فعالان سیاسی و افراد حاضر در نهادهای قدرت نسبت به تحزب تغییر کند. متاسفانه در سال‌های گذشته برخوردهای مورد انتظاری با احزاب فعال کشور صورت نگرفت و این احزاب با موانع بسیار سختی برای ادامه فعالیت خود روبه‌رو شدند بنابراین اکنون با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید این امیدواری وجود دارد تا رویکرد تحزب در کشور جای خود را باز و نگاه مسئولان و دولتمردان نسبت به تحزب تغییر کند تا بتوانیم مجددا احزاب فراگیر در کشور را فعال کنیم.

ساختارها در احزاب باید جایگزین اشخاص شود
 
داریوش قنبری
نماینده سابق مجلس
 
در حال حاضر زمینه شکل­گیری احزاب قوی و مقتدر در کشور ما وجود دارد اما احزابی که در کشور ما فعالند به معنای واقعی حزب نیستند. در چشم­انداز میان‌مدت بهتر است که خیلی از این احزاب ادغام شوند و احزاب قوی­تری ایجاد کنند. واقعیت این است که امروز برخلاف آنچه باید باشد، جناح‌های سیاسی عمومیت پیدا کرده‌اند و احزاب جایگاه خود را از دست داده­اند. جناح‌ها باید درون احزاب شکل بگیرند و جناح‌های رادیکال، میانه و محافظه­کار احزاب درون خودشان حضور داشته باشند. متاسفانه در کشور ما این مساله برعکس شده و این احزاب هستند که درون جناح‌ها شکل گرفته­اند. این باعث شده که احزاب به معنای واقعی خود شکل نگیرند. اگر دیدگاه و تفکراتی که احزاب امروزی ما دارند را بررسی کنیم، متوجه می‌شویم که به لحاظ فکری تفکیک میان احزاب وجود دارد و هر کدام شاید دیدگاه خاصی را نمایندگی کنند. اما در حوزه کادرسازی بی‌نهایت ضعیف عمل می‌کنند. ما نیاز داریم که کادر مورد نیاز قوه مجریه و قوه مقننه از احزاب بیرون بیایند. شاید قوه قضائیه به دلیل لزوم بی­طرفی بهتر باشد که حزبی نباشد اما قوای دیگر لازم است توسط احزاب تشکیل شوند. مشکل جدی دیگری که وجود دارد این است که احزاب فعلی ما پایگاه اجتماعی منسجمی ندارند که بتوانند جذب نیرو انجام دهند و مهم‌تر از همه اینکه احزاب ما اغلب به جای آنکه از پایین به بالا باشند، از بالا به پایین هستند. این اشخاص متنفذ هستند که معمولا پس از خروج از قدرت یا گاهی اوقات در زمان ورود به قدرت عده‌ای را گرد خودشان می‌آورند و نام حزب روی آن می‌گذارند در صورتی که افراد ابتدا باید جمع شوند، حزب تشکیل دهند و از دل آن افرادی را با اندیشه و رویکرد حزبی به قدرت برسانند اما این وضعیت را نمی‌توانیم دیگر ادامه دهیم. کشور ایران با 70 میلیون جمعیت کشور بزرگی است و نمی‌توان آن را توسط افرادی با دیدگاه‌های متفاوت اداره کرد بلکه باشگاه‌های سیاسی باید تشکیل شوند و آن را اداره کنند. وقتی فردی از دل احزاب به دولت برسد، طبیعتا آن را با سلیقه شخصی اداره نمی‌کند و این برنامه‌ها حزبی خواهد بود که دولت را اداره می‌کند چراکه درون حزب با استفاده از انباشت تجربه و دانش سیاسی و اقتصادی و فرهنگی برنامه‌هایی ساخته می‌شوند و افراد در زمان کاندیداتوری هم همان برنامه‌ها را ارائه می‌دهند و طبیعتا وقتی در هر حوزه‌ای به قدرت برسند برنامه‌هایی از پیش آماده دارند. تا وقتی که احزاب به معنای واقعی در فضای سیاسی کشور ما حضور نداشته باشند، دموکراسی در حد انتظار سیاسیون شکل نخواهد گرفت. ما به احزاب قوی نیاز داریم که به نقد همدیگر و به نقد قدرت بپردازند. طبیعتا زمانی هم که به قدرت می‌رسند برنامه خواهند داشت و ما باید به این سمت حرکت کنیم. قبل از اینکه بحث احزاب فراگیر مطرح شود، باید احزاب فعلی فعالیت­هایشان را گسترش و توسعه دهند و جایگزین جناح‌های سیاسی شوند. در بالا هم شوراهایی برای هماهنگی این احزاب شکل بگیرد. ادبیات سیاسی کشور را نمی‌شود یک‌شبه عوض کرد و ناچاریم همین وضعیت را در نظر بگیریم و به مرور آن را اصلاح کنیم و فرهنگ تحزب را گسترش دهیم. طبیعتا در این شرایط احزاب از شخص‌محوری فاصله می‌گیرند و ساختارها جایگزین اشخاص خواهد شد. باید به هر شکل ممکن ساختار‌های حزبی را اصلاح کنیم و در سراسر کشور گسترش دهیم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا