سقوط اسد: مقدمهای برای یک تغییر بزرگ
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی نوشت:
تحولات منطقه که از ۷ اکتبر سال گذشته رنگ و جنس دیگری یافت حالا به ایستگاه سقوط اسد رسیده است.
نوع کنشگری متفاوت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با رخدادهای روزهای اخیر سوریه میتواند نشانگر تغییری در سیاستهای منطقهای چندین سال اخیر باشد.
این تغییر دلایل متفاوتی دارد که از مهمترین آن میتوان به کاهش منابع، حضور دولتی میانهرو و بررسی هزینه – فایده گذشته اشاره کرد.
از سوی دیگر در مورد خاص سوریه بی توجهی بشار اسد به بازسازی رابطهی با مردم نیز مزید بر علت شده است. او که با کمکهای ایران و دیگران توانست یک بار خود و حاکمیتش را نجات دهد با وجود فرصت چندین سالهای که در اختیارش قرار داده شد نخواست و یا نتوانست رابطهی مخدوش شده با مردم را بازسازی کند.
این یک واقعیت است که بر خلاف دوران برجام ایرانِ درگیر با ناترازیهای مختلف که دیگر به گزارشهای رسمی و عمومی راه یافته، از منابع کافی مالی برای اعمال کامل سیاستهای خود در منطقه برخوردار نیست. طبیعیست که این کاهش منابع بر نحوهی کنشگری هر کشوری اثرگذار خواهد بود.
دلیل دیگر تغییر نگاه احتمالی تصمیمگیران به تحولات منطقه به حضور دولتی میانهرو در ایران بازمیگردد. ممکن است برخی در پاسخ به ادعای تاثیر میانهروهای حاضر در دولت بر سیاستهای منطقهای دوران روحانی را به عنوان مثال نقض ذکر کنند.
در پاسخ باید گفت که با وجود میانهرو بودن دولت حسن روحانی اما شخص او به هر دلیل درست یا غلطی (که بررسی و واکاوی آن فرصتی دیگر میطلبد) امکان یا توان ایجاد اجماع در نهادهای تصمیمگیر و جلب اعتماد و حمایت رهبری را از دست داد و در نتیجه فضایی برای اثرگذاری دولت میانهرو او بر سیاستهای منطقهای وجود نداشت.
اما مسعود پزشکیان باز هم به هر دلیل درست یا غلطی تا اینجای کار توانسته اعتماد رهبری و دیگر ارکان اثرگذار نظام را دستکم به خود جلب کند و با سیاست به ظاهر سادهی ‘دعوا نکنیم’ در بزنگاههایی اثرگذار بوده است.
در نتیجه این تصور که تیم سیاست خارجی دولت چهاردهم و شخص پزشکیان توانسته باشند تصمیمگیران را به حرکت به سمت نگاهی دیگر به منطقه اقناع کنند بعید نیست.
دیگر دلیل تغییر احتمالی سیاستهای منطقهای میتواند به بررسی و محاسبهی هزینه – فایده آن در همهی این سالها و به ویژه یک سال اخیر بازگردد. روشن است که این سیاستها هم مانند هر اقدام دیگری با هزینهها و دستاوردهایی همراه بوده است و اینکه تصور کنیم همهی آنچه انجام شده هزینه بوده و یا اینکه همهاش را دستاورد بدانیم به یک اندازه خطاست.
ممکن است تصمیمگیران با بررسی هزینه – فایده سیاستهای منطقهای و به ویژه تحولات یک سال اخیر به این نتیجه رسیده باشند که باید طرحی نو در انداخت و دیگر نمیتوان در مسیر قبلی حرکت کرد.
انتهای پیام
پرده بر افتاده و تشت افتاده حالا شما دلخوش باش و یه جوری پاگیر اونم غیر قابل دفاع بازم بگو انشاءالله گربه است.دلیل تحمل پزشکیان از طرف حاکمیت حتی در این اندازه های محدود خرید فرصته و نه هیچ چیز دیگر.خودتون خنده اتون نمیگیره اعتماد!!!!
رابطه با مردم ….نخست وزیرش از همونهایی هستند که الان دمشق را گرفتند کدوم رابطه با مردم دروغ مردم میخواستند نخست وزیر تعیین کنند که معارضین دوست داشته باشند خوب کرده بودند دیگه این حرفها برای یک تهاجم عملا خارجی به یک کشور بی جاست …خیلی هزینه فایده شون جواب خواهد داد باز کردن دست اسراییل حتما برای ایران منافع بزرگی خواهد داشت ..خیلی اصلا به نفع ایران بود …
عاقبت دیکتاتور ها یا فرار هست یا زندگی در پناهگاه ها و با ذلت. سرنوشت حکومت هایی که پشتوانه ی مردمی ندارند
نه داداش جا موندیم . دستگاه سیاسی امنیتی کشور یا نتوانست پیش بینی کند یا گول خورد.
عاقبت اذیت کردن مردم آنست که در موقع لازم از تو حمایت نمی کنند و محکوم به شکست هستی حالا این اذیت چه در قالب قانون باشد یا دین و یا سیاست و زورگویی و غیره
آرزوی لاس زدن با ترامپ رو به گور میبرید
سقوط بشار اسد و دار دسته فاسد و دزد و تبهکارش درس عبرتی هست برای همه کاسبکاران سیاسی که به ملت خود پشت میکنند و بجای توجه به خواسته ها و مرتفع کردن نیازهای بدیهی و طبیعی مردم و تلاش در جهت عدالت و رفع تبعیض و شایسته سالاری و اسایش و رفاه همگانی با ایجاد رانت و مافیای اقتصادی و محدودیت و بحران های ساختگی به اختلاس و چپاول و غارت بیت المال میپردازنند زنگ خطر در صورت تداوم فساد و اختلاس و ناکارامدی و دزدی و غارتگری و گرانی و تورم و وضعیت ذلت بار اقتصادی و اجتماعی با توجه به خشم و ناامیدی گسترده مردم بصدا دار امده و اگر با مافیای فساد و اقلیت رانت خواران و مدیران ناکارامد و بیسواد وبی دانش برخورد جدی نشود حادثه خبر نمیکند !