مذاکره با آمریکا | توصیهای از امام علی دربارهی صلح
بهروز مرادی، جامعهشناس دین، در کانال تلگرامی خود نوشت: «در یک برنامهی صداوسیما پرسیده شده که: پیام قرآن برای کسانی که تمام فکر و ذکرشان ارتباط با امریکاست چیست؟
به نظر بنده، شایسته است این سئوال مطرح شود که نظر قرآن چه میتواند باشد در مورد مذاکره و صلح با آمریکا؟
برای پاسخ به این پرسش، ابتدا میتوان از ریشهیابی مفهوم اسلام یعنی “سَلَمَ” استفاده نمود که ازجمله به معنی “صلح” است و مسلمانی یعنی اتخاذ رویکرد صلح با دیگران، با دیگر جوامع و با همهی مخلوقات.
از این روی است که مسلمان در مواجهه با همهی دیگران، قرار است در ابلاغ “سلام” به آنها پیشدستی کند، چراکه “سلامٌ علیکم” یعنی “صلح بر شما”.
این گفتمان بنیادین نشان میدهد که اسلام برخلاف گفتمان و رویکرد بسیاری از پیروان فاقد آگاهیاش، دین صلح است و نه جنگ، و دین مذاکره و تساهل است و نه تخاصم و تنش.
مرز این صلح؛ همانا دفاع در مقابل تهاجم خواهد بود.
بر این اساس بود که سنت حضرت رسولص بر مذاکره و صلح با همهی دشمنان مسلح ایشان بود. این سنت بود که صلح حدیبیه را با سرسختترین دشمنان ایشان منعقد ساخت و جناب ایشان را با ابوسفیان بر سر میز مذاکره نشاند.
قابل توجه شیعیان؛
حضرت امام علی (ع) در عهدنامهی راهبردی مکتوب خود، در رابطه با دعوت دشمن به صلح، به جناب مالک اشتر نخعی چنین مرقوم نموده:
وَ لا تَدفَعَنَّ صُلحاً دَعاکَ اِلیهِ عَدُوُّکَ و لِلّهِ فیهِ رِضًی
(رد نکن صلحی که دشمنت تو را به آن دعوت میکند و رضای خداوند در آن است.)
امام در ادامه ٣ دلیل منطقی نیز برای دیدگاه خود مطرح میکند:
فَاِنَّ فیالصُّلحِ دَعَة لِجُنُودِک، و راحَة من هُمُومِک، و اَمْناً لِبِلادِک.
(که صلح موجب برآسودن لشکریان، و راحتی خاطر تو و امنیت کشور توست.)
طبق نظر امام علیع، اگر دشمن پیشنهاد صلح داد، باید پیشنهاد او را پذیرفت، چراکه خداوند از صلح استقبال میکند و از آن خشنود میگردد و جنگ را منفور میداند و از آن پرهیز میدهد.
همچنین صلح موجب آسایش نیروهای نظامی میشود و این نشان میدهد قرار نیست که این نیروها به صرف نظامی بودنشان همواره مشغول جنگ باشند، بلکه شایسته است آنان نیز در آسایش باشند تا در آرامش به جستجوی خویشتن و حقیقت و دفاع از کشور بپردازند. قرار نیست آنان همواره در شرایط جنگ یا غیرصلح قرار داشته باشند.
و نیز صلح موجب آسایش و راحتی خاطر حکومت میشود، چراکه اگر یک نظام سیاسی خاطرش آسوده نباشد و در شرایط نرمال قرار نداشته باشد و مثلاً در شرایط تحریم باشد، نخواهد توانست وظایف ذاتی خود را که خدمترسانی به شهروندان و به سامان آوردن وضعیت زندگی آنهاست، بهخوبی به انجام برساند.
اگر صلح نباشد، آنگاه وضعیت جنگی، سامانهای نیک و انجام وظایف حکومتی و مدیریت مطلوب امور مردم و اصلاح امور جامعه را مختل مینماید و حکومتی که مشغول جنگ یا درگیر وضعیت غیرصلح است، از انجام وظایف و مسئولیتهای محولهی خود ناتوان خواهد گردید.
و سوم اینکه صلح موجب امنیت شهرها و سرزمینها و کل کشور میشود. امنیت هم درونی و هم بیرونی است. امنیت درون انسانها، آنان را از تشویش و استرس و اضطراب و هراس و سایر آسیبهای روانی میرهاند و به آنها استواری شخصیتی میبخشد. در بعد بیرونی نیز امنیت زیربنای یک زندگی شرافتمندانه و رو به رشد و پیشرفت است. بدون امنیت، بازارها در اضطراب و تشویش قرار میگیرند، تورم افزایش پیدا میکند، سرمایههای مالی از بازار میگریزند و مغزهای انسانی مهاجرت میکنند و….. .
بیان این ٣ پیامد از زبان و قلم حضرت علیع نشان از خرد رشدیافتهی حکمرانی ایشان دارد و نیز اینکه او در تنظیم رابطه با دشمن از حُبّ و بغض و انتقامجویی رهیده و منافع ملی و مصالح مردمی را مبنا و ملاک کار حکومت قرار میدهد.
البته ایشان در ادامهی عهدنامه، تأکید ورزيده که صلح کردن با دشمن به معنی اعتمادکردن به آن نیست، بلکه پس از صلح همواره میبایست با دشمن با احتیاط رفتار کرد و مواظب رفتار او بود و دوراندیشی و احتیاط را در مورد او هرگز نباید کنار گذاشت و نیز اینکه نمیبایست نسبت به دشمن خوشبینی پیشه کرد:
(و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه. فان العدو ربما قارب لیتغفل. فخذ بالحزم و اتهم فی ذلک حسن الظن)
این فرازها به ما این درس را میدهند که برای صلح با دشمن، لازم نیست که پیش یا پس از صلح، به او اعتماد داشت و یا نسبت به او حتماً خوشبین بود. حتی پیشنهاد صلح از دشمنی که به او اعتمادی نیست و ممکن است بنا به مصالح خودش دعوت به صلح میکند را نیز باید پذیرفت، بهخاطر آنکه خداوند از صلح خشنود میشود و خیر صلح به مردم و جامعه و کشور و حتی حکومت میرسد.»
انتهای پیام