آیا مداحی رسانه مناسبی برای تبیین است؟
بشیر معتمدی، پژوهشگر مطالعات فرهنگی، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
باسمه تعالی
رهبری در سخنان اخیر خود فرمودهاند: «مداحی یک رسانه تمام عیار است، چون یک رسانه است، میتواند ابزار تبیین باشد». و بعد تأکید نمودهاند که مداحی یک هنر ترکیبی است که هنر صدا، آهنگ، شعر، مدیریت جمعیت و چهره به چهره شدن با مردم را دارد (بیانات رهبری/ 3 دی 1403).
در اینکه «مداحی» یک رسانه است و هنرهای مختلفی در آن جمع شده است، جای تردیدی وجود ندارد، اما در مورد استفاده از آن جهت تبیین توجه به نکاتی حائز اهمیت است:
1- جامعه ایران اکنون در یک وضعیت دو قطبی و شکاف اجتماعی قرار دارد که عوامل مختلفی در شکل گیری این وضعیت مؤثر بوده است. چنانچه به آخرین پیمایش علمی در مورد وضعیت نگرشها و ارزشهای ایرانیان که در سال گذشته نتایج آن منتشر شده، توجه شود، این دو قطبی ها و شکافها در موضوعات مختلف به درستی تأیید میشود (مانند موضوع حجاب)، بطوریکه دو طرف در جامعه در این موضوعات در تقابل با هم قرار میگیرند. در این میان، مسائل مربوط به «دین» محوریترین موضوع دو قطبی است که خود دلایل متعدد دارد.
در این وضعیت، استفاده از رسانه «مداحی» برای تبیین، دچار نقص جدی است، چراکه تنها رسانه بخش دیندار جامعه است و بخش دیگر جامعه به دلیل همین تقابلها اساساً به آن و محتوای آن توجه نمیکنند و لذا چنین رسانهای نمیتواند در جهت تبیین مسائل، حداقل برای بخش زیادی از مردم کارکرد داشته باشد. مگر اینکه تنها آن بخش دیندار جامعه برای تبیین مدنظر باشند و بخش دوم جامعه نادیده گرفته شود و اهمیتی برای تبیین نداشته باشند. در این وضعیت تقابلها و شکافها افزایش مییابد. بنابراین رسانههایی میتوانند برای تبیین کارکرد لازم را داشته باشند که هر دو طیف جامعه از آن استفاده مشترک دارند.
2- اندیشمندان عصر حاضر را «عصر تصویر» نامیدهاند. در واقع با ظهور رسانههای الکترونیک همچون سینما، تلویزیون و اینترنت، ظرف «تصویر» بستر ارائه پیام گردیده است و لذا شناخت های بشر نیز بر اساس تصاویری که هر روز از طریق رسانهها با آن مواجه میشود، شکل میگیرد. این در حالی است که «مداحی» رسانهای شفاهی است و در نتیجه کارکرد لازم را در این عصر ندارد. به بیان دیگر، دیگران با استفاده از «تصویر»، روایت خود را از وقایع ارائه میدهند و این تصاویر با بهره گیری از ابزارهای تکنولوژیک، روز به روز واقعیتر به نظر میرسد تا جایی که حتی اندیشمندان معتقدند نه تنها همتای امر واقعی میشود، بلکه میخواهد جای آن را بگیرد. در چنین وضعیتی اتکا به رسانه شفاهیِ مداحی، مثل مسابقه دوچرخه با بنز است و تنها شکست را به همراه دارد.
3- «مداحی» رسانهای مبتنی بر «احساسات» است و بر پایه احساسات بنا میشود. این در حالی است که مطهری اولین شرط موفقیت یک پیام تبلیغی را «عقلی» بودن، قدرت و نیرومندی محتوای آن میداند (حماسه حسینی، ج 1). علاوه بر این اسلام را از ادیانی میدانند که تحریک احساسات و عواطف در آن کمتر از بُعد عقلانی به چشم میخورد. چنانچه این نگرانی وجود دارد که دشمن ذهنیتها را از حقیقت منحرف میکند، راه حل آن در «شفافیت» و «ایجاد گفتگوهای عقلانی» است تا از این طریق، رشد عقلانیت در جامعه حاصل شده و جامعه خود انحرافات را تشخیص دهد. چنانچه تنها به احساساتی که در مداحی بیشترین بروز و ظهور را دارد، تکیه شود، جنبه عقلانی افراد رشد نمیکند و اصطلاحاً متکی بر باد است و همانطور که با احساسات آمده، با یک احساس هم از بین میرود، چراکه ریشههای آن فکر در وجود آدمی عمیق نشده است.
4- و بالاخره اینکه چنانچه اعتقاد داشته باشیم که همه آنچه در جبهه خودی میگذرد، مطابق با حقیقت نیست و میتوان انحرافات و ظلمها را در این جبهه نیز مشاهده کرد، آن گاه استفاده از رسانه «مداحی» صرفاً برای تبیین در برابر دشمن، این خطر را دارد که به جای پایبندی و الزام به «حقیقت»، دربند «قدرت» قرار گیرد و تبدیل به ابزاری برای سرکوب با تهییج احساسات مخاطبان شود.
بدین ترتیب مداحی به رسانهِ «دین حکومتی» تبدیل میشود که به جای آنکه علیه «ظلمها و ستمها» مخاطبان را تهییج کند، کارکردی جز «توجیه وضع موجود» پیدا نمیکند و در نتیجه مداحی از درون بی محتوا میگردد. بعضی راه حل را در غیر سیاسی کردن مداحی میدانند تا فقط مصیبتهای 1400 سال پیش را بازخوانی کند.
اما راه حل بهتر، پایبندی مداحی به «حقیقت» است تا هم تهییج احساسات و مقابله با «ظالمان جهانی» و هم هشدارها و آگاهی بخشی علیه «ظالمان داخلی» را برای مخاطبان به ارمغان آورد. مداحی هیأت های یزدی در چند سال گذشته نمونه خوبی از این نوع مداحیها بود.
امید است که مداحی به عنوان یک رسانه به اندازه و در جایگاه درست خود تعریف شود و مهمتر از همه «عدالت» را محور فعالیت خود قرار دهد.
انتهای پیام