اردوغان و خاورمیانه: بازی خطرناک با رؤیای نو عثمانیگری
حسام عسگری، فعال رسانهای، در یادداشتی نوشت:
رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در سخنرانی اخیر خود، بار دیگر ادعاهای تاریخی درباره سوریه و شهرهای آن مطرح کرد. او گفت: «اگر منطقه پس از جنگ جهانی دوم تقسیم نمیشد، شهرهای حلب، شام، حماه و حمص همانند شهرهای غازی عنتب و استانبول بهعنوان بخشی از خاک ترکیه باقی مانده بودند.» این سخنان بهوضوح رؤیای احیای امپراتوری عثمانی را در ذهن اردوغان تداعی میکند؛ رؤیایی که از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، محور اصلی سیاست خارجی ترکیه بوده است.
اردوغان و تیمش در تلاشاند تا ترکیه را از یک کشور محصور در مرزهای کنونی به یک قدرت منطقهای تأثیرگذار تبدیل کنند؛ قدرتی که از لیبی تا سوریه و سومالی، مأموریت “تاریخی” خود را دنبال کند. این ادعاها، هرچند بلندپروازانه به نظر میرسد، اما از نظر بسیاری از تحلیلگران، ابزارهایی برای افزایش نفوذ داخلی و خارجی اردوغان است.
سوریه؛ میدانی برای قدرتنمایی ترکیه
تحولات سوریه یکی از اصلیترین نقاط قوت اردوغان در سیاست خارجی ترکیه در سال های اخیر بوده است. آنکارا با حمایت از گروههای مسلح سوری تحت نظارت خود، نقش تعیینکنندهای در شکست دولت بشار اسد ایفا کرد. همزمان، اردوغان با اشاره به اینکه «این سرزمینها روزی جزئی از خاک ترکیه بودند»، اهداف بلندمدت خود را برای گسترش نفوذ در منطقه آشکار کرده است.
هرچند ترکیه توانسته نفوذ خود را در سوریه تقویت کند، اما این پیروزیها با مخالفت شدید قدرتهای بزرگ مانند روسیه و آمریکا و کشورهای عربی منطقه مواجه خواهد شد. این کشورها ترکیه را بهعنوان یک بازیگر خطرناک میبینند که ممکن است توازن قدرت در خاورمیانه را بر هم بزند.
بهار عربی و بازگشت اخوانیها به قدرت
در سالهای پس از بهار عربی، اردوغان فرصت بینظیری برای پیشبرد سیاستهای عثمانیگرایانه خود یافت. پیروزی اسلامگرایان اخوانالمسلمین در مصر، لیبی و تونس به ترکیه اجازه داد تا خود را بهعنوان رهبر جدید جهان اسلام معرفی کند. دخالت مستقیم ترکیه در لیبی و سوریه و حمایت از دولت محمد مرسی در مصر نشاندهنده جاهطلبیهای منطقهای اردوغان بود.
اما این سیاستها با شکست همراه شد؛ کودتای نظامی در مصر به رهبری عبدالفتاح السیسی اخوانالمسلمین را از قدرت کنار زد و عربستان سعودی و امارات تلاش کردند ترکیه را در لیبی و دیگر نقاط مهار کنند.
کودتای نافرجام ۲۰۱۶؛ نقطه عطف سیاست خارجی ترکیه
کودتای نافرجام ۱۵ جولای ۲۰۱۶ که اردوغان آن را به گروه فتحالله گولن نسبت داد، نقطه عطفی در سیاست داخلی و خارجی ترکیه بود. این کودتا نشان داد که قدرتهای خارجی و برخی از کشورهای عربی و غربی از سیاستهای توسعهطلبانه ترکیه نگراناند.
پس از این کودتا، ترکیه با سرکوب گسترده مخالفان داخلی، سیاست خارجی تهاجمیتری در پیش گرفت. اما این کودتا، بهانهای برای کنار گذاشته شدن پرونده عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا شد و آنکارا را بهسمت تقویت روابط با روسیه و چین سوق داد.
چالشهای پیش روی ترکیه؛ رؤیایی که محقق نمیشود؟
رؤیای احیای امپراتوری عثمانی، هرچند جذاب به نظر میرسد، اما با چالشهای متعددی روبهرو است. کشورهای غربی، روسیه، و حتی کشورهای عربی منطقه اجازه نمیدهند ترکیه بهعنوان یک هژمون منطقهای مطرح شود. این کشورها با استفاده از ابزارهای سیاسی، اقتصادی، و نظامی میتوانند ترکیه را مهار کنند.
- فشارهای اقتصادی: اقتصاد ترکیه، بهویژه پس از بحرانهای مالی اخیر، شکننده است و محدودیتهای تجاری و یا شادی تحریم های احتمالی میتواند ضربههای جدی به آن وارد کند.
- کارت کردها: قدرتهای بزرگ از مسئله کردها بهعنوان ابزاری برای فشار بر ترکیه استفاده میکنند. منطقه خودمختار کردها در سوریه که مورد حمایت آمریکا است، تهدیدی جدی برای امنیت ملی ترکیه محسوب میشود.
- تنش با کشورهای عربی: کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و امارات نیز تلاش میکنند نفوذ ترکیه را در منطقه محدود کنند.
سناریوی آینده؛ مهار ترکیه توسط قدرتهای بزرگ
قدرتهای بزرگ و کشورهای منطقه اجازه نمیدهند ترکیه بهعنوان رهبر اسلامگرایان یا هژمون خاورمیانه مطرح شود. سیاستهای اردوغان برای گسترش نفوذ در منطقه، نهتنها واکنش کشورهای غربی را برانگیخته، بلکه همسایگان منطقهای ترکیه نیز بهشدت نگران شدهاند.
به احتمال زیاد، قدرتهای بزرگ با استفاده از ابزارهایی مانند تحریمهای اقتصادی، تحریک تنشهای داخلی، و تقویت مخالفان داخلی اردوغان، ترکیه را در جایگاه خود نگه خواهند داشت. در عین حال، ابزارهایی مانند حمایت از کردها، تحریک تنشهای مرزی با یونان، و فشارهای سیاسی نیز میتوانند ترکیه را از جاهطلبیهای خود بازدارند.
در نتیجه ترکیه تحت رهبری اردوغان ممکن است رؤیای احیای امپراتوری عثمانی را در سر داشته باشد، اما واقعیتهای سیاسی و ژئوپلیتیک منطقهای و جهانی نشان میدهد که این رؤیا بهسادگی قابل تحقق نیست. سیاستهای قدرتهای بزرگ و مخالفت کشورهای منطقه، ترکیه را مجبور خواهد کرد بهجای دنبال کردن جاهطلبیهای بلندمدت، به مدیریت چالشهای داخلی و منطقهای خود بپردازد. رؤیای اردوغان ممکن است ابزار مفیدی برای سیاست داخلی باشد، اما در عرصه بینالمللی، راه بهجایی نخواهد برد.
انتهای پیام
یک تحلیل به شدت عفب افتاده …….
چند ماه بعد از جنگ جهانی دوم فرانسوی ها نصف خاک سوریه را به ترکیه ضمیمه کردند که هنوز توسط هیچ کشور وحتی سازمان ملل به رسمیت شناخته نشده. بنابراین بزرگ ترین دشمن ترکیه همین جولانی خواهد بود