خرید تور نوروزی

رسانه‌های باجگیر

| امید محدث مطرح کرد: بازتولید فساد از نیاز مدیر به خودنمایی، نیاز رسانه به پول |

سرویس اقتصادی، انصاف نیوز: دولت‌های مختلف با خاستگاه‌های سیاسی متفاوت می‌آیند و می‌روند اما حیات رسانه‌های باج‌گیر بدون خدشه ادامه می‌یابد و این رفت‌وآمدها خللی در کارشان ایجاد نمی‌کند.

امید محدث، که هم سابقه رسانه‌ای و هم سابقه فعالیت در سازمان‌های دولتی و عمومی را دارد، از «مساله افشای فساد در رسانه» و از «دلایل مانایی رسانه‌های باج‌گیر» می‌گوید.

اهمیت انگیزه در افشاگری

امید محدث، دانش‌آموخته‌ی کارشناس ارشد مطالعات فرهنگ و رسانه، در خصوص انگیزه‌ها و دلایل شکل‌گیری موج فسادستیزی و افشای پرونده‌های فساد گفت: بخش بزرگی از آن‌چه به عنوان افشاگری فساد در رسانه‌ها منتشر می‌شود، با انگیزه سالم‌سازی محیط اجتماعی و اقتصادی صورت نمی‌گیرد و با انگیزه‌های دیگری انجام می‌شود. عموما این افشاگری‌ها ریشه در تضاد و تعارض منافع دارد و با انگیزه تسویه حساب جریانی یا شخصی انجام می‌شود، یا تحت هدایت برخی جریانات شبه امنیتی است. مثلا تصور کنید بنده قرار است در جایی منصوب شوم که این انتصاب منافع عده‌ای را به خطر می‌اندازد؛ این افراد ذی‌نفع که انتصاب بنده منافع‌شان را به خطر می‌اندازد حتما بی‌کار نخواهند نشست و با شخم‌زدن زندگی شخصی یا سوابق قبلی دست به افشاگری خواهند زد.

او ادامه داد: این‌جا این سوال مطرح می‌شود که چرا برخی از مدعیان مبارزه با فساد، به افشاگری درباره کیس‌های فسادی که هیچ آورده مالی‌ای ندارد یا از طریق آن تحصیل منافع و رانت نمی‌شود، نمی‌پردازند؟ این روزنامه‌نگار سابق تاکید کرد: باید بین جریانی که حقیقتا به دنبال روشن‌گری و مبارزه با فساد هستند با جریانی که تحت پوشش مبارزه با فساد باج‌گیری می‌کنند تفاوت قائل شد.

افشاگری برای باج‌گیری!

محدث به خبرنگار انصاف نیوز گفت: من در موارد متعددی می‌توانم مثال بزنم که یک رسانه یا خبرنگار  یک خبر تخریبی علیه مسئولی منتشر کرده و بعد بلافاصله و یا مدت زمانی بعدتر پیغام فرستاده که فلان امکانات یا پست یا منفعت را برای ما تامین کن تا تخریب‌ها ادامه پیدا نکند.

او ادامه داد: شکل ظاهری قضیه این‌ست که این رسانه یک فسادی را منتشر کرده، افکار عمومی هم فکر می‌کنند که این رسانه در حال مبارزه با فساد است اما پشت ماجرا، منافع فردی یا گروهی در جریان است.

معاون سابق رسانه شهرداری تهران مدعی رخنه فساد در رسانه‌ها شد و گفت: بارها شاهد بوده‌ایم کسی که قرار بوده مدیریت جایی را برعهده بگیرد اما ناگهان یک موج رسانه‌ای علیه‌اش به راه افتاده است. این موج‌های رسانه‌ای را جریان رقیب یا ذی‌نفعان مربوط، با هزینه‌های بعضا سنگین ایجاد کرده‌اند. بازوی این افراد برای موج‌سازی، رسانه‌های باج‌گیر و رسانه‌هایی از این دست هستند. باز تاکید می‌کنم که باید بین رسانه‌های منتقد و دلسوز و رسانه‌های باج‌گیر و مخرب که عموما یک‌شبه ساخته و بعد از مدتی هم ناپدید می‌شوند، تفاوت قائل شد.

او چند نمونه از علنی‌شدن روابط خصوصی و شخصی افراد را مثال زد و ادامه داد: تقریبا در عموم این موارد، شخص مدنظر از نشستن بر صندلی جدید مدیریت بازمانده است. به نظر شما ممکن است همه این موارد اتفاقا در زمان پست‌گرفتن اشخاص مطرح شده باشد؟ چرا پیش از این‌که قرار باشد آقای فلانی در مسند فلان صندلی بنشیند کسی یاد بررسی مفاسد و پرونده‌های او نبوده؟ آیا انتشار گسترده این به اصطلاح اسناد، بدون هزینه‌کرد در رسانه‌ها ممکن است؟ می‌شود باور کرد که این افشاگری‌ها فی‌سبیل‌الله باشد؟ و از همه مهم‌تر، آخر و عاقبت منتشرکنندگان این به اصطلاح فساد چه شده است؟

معیاری برای سلامت‌سنجی رسانه

آقای محدث اضافه کرد: معیار و ملاک تشخیص رسانه‌های باج‌گیر با رسانه‌هایی که رسالت خود را اصلاح و مبارزه با فساد می‌دانند، رفتار آن‌ها پس از انتشار پرونده فساد است؛ جز در موارد اندکی که در حافظه جمعی ما باقی مانده، اغلب پس از انتشار یک پرونده فساد، به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم مطالباتی از مفسدین دارند یا در برابر پیشنهادات مفسدین اغوا یا تطمیع می‌شوند.

هم‌آغوشی فساد و رسانه

محدث از تعبیر هم‌آغوشی فساد و رسانه استفاده کرد و افزود: در این فضا، منطقا چه آن فرد و جریانی که مرتکب فساد می‌شود و چه آن فرد و جریانی که می‌خواهد با هدف‌زدن رقیب افشاگری فساد کند، برای خود رسانه تدارک می‌بیند چون می‌داند بدون رسانه پروژه‌اش اساسا عملی نمی‌شود و این‌جا، نقطه هم‌آغوشی و در هم تنیدگی رسانه و فساد است. در واقع خود پروژه فسادستیزی تبدیل می‌شود به عامل بازتولید فساد دیگری یا امتداد یک فساد دیگر.

این مدیرکل سابق دولتی، «یک راست و سه دروغ» را فرمول رایج افشاگری‌های رسانه‌های باج‌گیر خواند و گفت: در بسیاری از افشاگری‌های سال‌های اخیر، با انتشار حجم کوچکی از اطلاعات درست فضا را برای باورپذیرکردن حجم بزرگی از دروغ آماده کرده‌اند. در واقع از این تکنیک برای جلب و کسب اعتماد مخاطب استفاده می‌شود. افشاکننده هم هیچ ابایی نداد که دروغ‌هایش بعدا آشکار شود چون در فرهنگ سیاسی ما، با یک جمله ساده «اشتباه شد» یا «حلالیت می‌طلبم» می‌شود سروته ماجرا را هم آورد.

او ادامه داد: شخصا در مواردی شاهد بوده‌ام که یک گزارش کذب منتشر شده، فردی که مورد تهمت قرار گرفته اقدام به شکایت کرده و خبرنگار یا رسانه منتشرکننده در دادگاه محکوم به زندان یا مواردی از این دست شده است اما پس از محکومیت خبرنگار یا رسانه خاطی، افراد سیاسی یا امنیتی یا ذی‌نفوذ با فرد شاکی تماس گرفته و او را تحت فشارهای عاطفی یا سیاسی یا اجتماعی قرار داده‌اند تا از شکایت خود صرف‌نظر کند. عملا آن رسانه یا خبرنگاری که گزارش غلط یا کذب منتشر کرده هم می‌داند دفعه بعدی هم می‌تواند روی این تماس‌ها و رابطه‌ها حساب باز کند. یعنی حتی اگر گزارش کذبی را منتشر کند، با یک عذرخواهی و حلالیت‌طلبی ماجرا جمع می‌شود!

او اقتصاد بیمار رسانه را اصلی‌ترین دلیل پیدایش رسانه‌های باج‌گیر معرفی کرد و افزود: واقعیت این است که اقتصاد حوزه فرهنگ و به خصوص اقتصاد حوزه رسانه عامل مهمی در گرایش برخی رسانه‌ها به باج‌گیری است. از یک‌سو چرخ رسانه نمی‌چرخد و از سوی دیگر، مدیران اجرایی کشور دچار سندروم خودنمایی یا ویروس دوربین شده‌اند؛ ماحصل تجمیع این دو مورد، مولد فساد است. در واقع نقطه تلاقی رسانه کم‌بضاعت و بی‌پول با مدیری که شهوت دیده‌شدن دارد، می‌شود روابط‌عمومی‌ای که به خودپرداز برخی رسانه‌ها تبدیل شده است.

روابط عمومی مدیران یا سازمان‌ها

محدث به انتظارات غلط از روابط عمومی دستگاه‌ها اشاره کرد و افزود: خیلی وقت‌ها، مدیر بالادستی برای رسیدن به اهداف بالاتر یا دلایل دیگر دوست دارد همیشه در رسانه باشد و این رویکرد را ماموریت روابط عمومی سازمان زیرمجموعه‌اش اعلام می‌کند. نتیجه این رویکرد این است که مدیر روابط عمومی با دم دست‌ترین و ساده‌ترین روش، یعنی پول‌پاشی، خبرش را در رسانه‌ها پخش می‌کند و عملا روابط عمومی سازمان، هزینه شخص رییس سازمان می‌شود، نه خود سازمان. در این فضا اگر رسانه‌ای به این مدیر انتقاد درست و سازنده‌ای هم داشته باشد، روابط عمومی باز سراغ شیوه‌هایی چون تطمیع و پروژه‌دادن و… می‌رود و باز ما شاهد به وجود آمدن شکل دیگری از فساد هستیم.

او که سابقه مدیریت در روابط عمومی شهرداری تهران را دارد، گفت: مواردی که عرض کردم با هدیه دادن به تمام خبرنگاران حوزه مربوطه به مناسبت جشن‌ها و مراسمات متفاوت است؛ به هرحال خوب یا بد، این رسم در فضای رسانه‌ای جا افتاده و رسیدگی به خوب یا بد بودنش وقت دیگری را می‌طلبد. دال مرکزی بحث من روی بررسی رابطه عرضه و تقاضای بین رسانه و هنجار مدیران کشور است.

از بده بستان تا باج‌گیری

محدث گفت: رسانه‌های باج‌گیر محصول تقاضای مدیران دستگاه‌های اجرایی هستند. همواره یک تقاضای دائمی وجود دارد که نتیجه‌اش بده‌بستان می‌شود. این تقاضا برای انتشار خبر مثبت، برای شکل‌دادن به افکار عمومی، برای گزارش‌های مصنوعی و رپرتاژهای گل‌درشت، همیشه از سوی مدیران روابط‌عمومی وجود داشته و دارد و بنابراین رسانه باج‌گیر هم همواره وجود داشته و وجود خواهد داشت. به این ترتیب چرخه نیاز مدیران به دیده شدن و نیاز رسانه‌ها به کسب درآمد مولد روابط مفسده‌انگیز می‌شود.

این روزنامه‌نگار سابق به پرسش خبرنگار انصاف نیوز درباره چیستی پروژه‌های رسانه‌ای پاسخ داد: اساسا شکل‌گیری مفهوم اکانت‌های پروژه‌بگیر اینستاگرامی و توییتری و موج‌سازی‌های کاذب، مرحله به روز شده همین عرضه و تقاضاست اما باز تاکید می‌کنم این موارد با بهره‌گیری هوشمندانه از پلت‌فرم‌ها برای کمپین‌های مارکتینک و سوشیال‌مدیا متفاوت است.

محدث ادامه داد: برای فهم دقیق این تفاوت لازم است مثالی بزنم؛ فرض کنید شما مدیر روابط عمومی نهادی هستید و برخی افراد شاخص سیاسی، اجتماعی یا ورزشی، منتقد مدیرعامل یا مدیرکل این نهاد هستند. به محض انتقاد این افراد از مدیرعامل آن نهاد، حجم زیادی اکانت‌های مجعول، مجهول، بی‌اصل و شناسنامه اقدام به فحاشی و تخریب منتقدین می‌کنند. بررسی‌ها نشان می‌دهد این اکانت‌های فحاش، عموما همان‌هایی هستند که به بهانه‌های مختلف از عملکرد آن مدیرعامل تعریف و تمجید می‌کرده‌اند. این نشان می‌دهد روابط عمومی آن نهاد یک شبکه از اکانت‌هایی را سازمان‌دهی کرده که عموما اسم و رسم و عکس واقعی ندارند. این سازمان‌دهی هم با توزیع منافع انجام شده تا این اکانت‌ها در اختیار سازمان باشند و در هنگام ضرورت، منتقدان را سر جای خود بنشانند!

نمونه‌ای از یک پروژه رسانه‌ای

او گفت: برخی از همین رفتارها را در انتخابات اخیر شاهد بودیم؛ تعدادی اکانت‌های شبکه‌ای که در حال حاضر دیگر شناخته شده هستند، به بهانه طرفداری از یک کاندیدای انقلابی، علیه سایر کاندیداها به خصوص یک کاندیدای دیگر انقلابی به‌طور سیستماتیک و شبکه‌ای اقدام به تخریب، نفرت‌پراکنی و انتشار مطالب کذب می‌کردند. سوال این است که چه منافعی در این بین توزیع شده؟ این منافع از چه طریقی تامین شده؟ آمر، عامل و مامور شکل‌دهی به این شبکه تخریب و باج‌گیری چه کسانی هستند؟

محدث گفت: از همین اتفاقات ساده و پیش‌پا افتاده که پیش‌تر بیان کردم روابط ناسالم بین دستگاه‌ها و رسانه پایه‌گذاری می‌شود و می‌رسد به هزینه‌های چندصد میلیونی فلان پتروشیمی یا فلان صندوق بازنشستگی که پرونده فساد مفصلی دارد یا باشگاه ورزشی و… در رسانه‌ها.

این کارشناس مطالعات فرهنگ و رسانه هزینه سازمان‌ها برای انتشار یا عدم انتشار خبر و گزارش را سالم‌ترین شکل رابطه ناسالم بین دستگاه‌های اجرایی و رسانه‌ها عنوان کرد و افزود: گاهی هم روابط عمومی‌ها و هم رسانه‌ها، وظایف عادی و معمولی خود را که تولید و انتشار خبر است را تبدیل به پروژه‌های رسانه‌ای می‌کنند و با توزیع این رانت باعث شکل‌گیری و زیست انگلی برخی رسانه‌ها می‌شوند.

محدث این گزاره را مطرح کرد که متاسفانه بعضا آدم‌های سالم هم اسیر روندهای فسادآمیز می‌شوند چون به دشمن مشترک گروه‌های ذی‌نفع و گروه‌های فشار تبدیل می‌شوند.

فساد اصلاح‌طلب و اصول‌گرا نمی‌شناسد

او در پاسخ به این پرسش خبرنگار انصاف‌نیوز که بر اساس تجربه‌اش، رسانه‌های باج‌گیر به کدام جریان سیاسی کشور نزدیک‌تر هستند، گفت: در این‌جا خیلی اصول‌گرا و اصلاح‌طلب مطرح نیست. رسانه سالم و رسانه ناسالم مطرح است. شما می‌بینید طرف ادعای انقلابی‌گری دارد و عکس فلان شخصیت ارزشمند و ارزشی را روی اکانت خود گذاشته اما درگیر همین شبکه فساد و باج‌گیری است. از آن طرف هم افرادی که ادعای ارزش‌های دموکراتیک و حقوق بشری و… دارند هم درگیر همین مساله هستند. مساله کاملا دوگانه فرد سالم و فرد ناسالم و رسانه سالم و رسانه ناسالم است.

محدث با اشاره به وضعیت اقتصاد رسانه در کشور، سالم‌سازی فضای همکاری میان رسانه‌ها و دستگاه‌های دولتی، عمومی و خصولتی را عملا غیرممکن دانست و اظهار داشت: در این فضایی که ترسیم کردم، رسانه‌های باج‌گیر و مدیران فاسد، خدمات متقابلی نسبت به یکدیگر دارند و این در هم تنیدگی منافع امکان و اجازه سالم‌سازی فضای رسانه‌ای را نمی‌دهند. در واقع تا نگرش مدیران کشور به روابط عمومی سازمان تحت مدیریت‌شان و نگاه‌شان نسب به رسانه‌ها تغییر نکند، حیات رسانه‌های باج‌گیر تضمین شده است.
همچنین تا زمانی که رسانه‌ها برای کسب درآمد و تامین مالی وابسته به دستگاه‌ها و نهادها باشند، مدیران فاسد و باج‌پرداز بازتولید می‌شوند.

محدث در انتها گفت: در هم تنیدگی مسائل باعث شده که حرکت اصلاحی برای توقف رویه‌های فسادزا بی‌نتیجه بماند. ما در کشور مساله معیشت، مساله اختلاف طبقاتی فاحش، مساله فساد اداری، مساله نظام بانکی و مالیاتی داریم و… این شرایط استعداد پرورش فساد را دارد و فساد هم ابزارش را تولید و پشتیبانی می‌کند. رسانه‌های باج‌گیر و مدیران باج‌پرداز از همین فضای مستعد فساد ارتزاق می‌کنند و بنابراین تا شرایط ارتکاب به فساد از بین نرود، رسانه‌های باج‌گیر هم از بین نمی‌روند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. با سلام اگر در واقعیت چنین جیزی هستش نام ببرید تا همه اینها را بشناسند خیلی ببخشید وگرنه شما هم از همان حلقه هستید اگر نیستید نام ببرید به همین سادگی وگرنه حرف را همه می توانند از شما خوشگل تر و قشنگتر هم بزنند عمل عمل عمل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا