بازپرسی بجای کانادا! | «گفتند دلار آبی تانخورده بدهید» | سراب یک موسسه مهاجرتی
روایتی تازه از زبان شاکیان یک موسسه مهاجرتی
سرویس اجتماعی، انصاف نیوز: چند نفر از شاکیان یک موسسه مهاجرتی که میخواستند به کانادا مهاجرت کنند، میگویند برخلاف ادعای این موسسه و با وجود کامل بودن مدارکشان نتوانستند به کانادا بروند و حالا بدون آنکه تخلفی کرده باشند، موسسه از آنها به دلیل کلاهبرداری شکایت کرده است!
به گزارش انصاف نیوز، بعد از انتشار مطلب شاکیان یک موسسه مهاجرتی: از رفتن پشیمان شدهایم | ماجرای یک «فریب» و «سوءتفاهم» برای مهاجرت به کانادا ویدئویی با حضور یک نفر از شاکیان و یکی از مسئولان این موسسه مهاجرتی در تلگرام منتشر شد که نشان میدهد جلسهای بین شاکی و طرف مقابل برگزار شده و قرار است مشکل شاکی حل شود.
صرفنظر از نکات مبهمی که در این ویدئو وجود دارد، گروه دیگری از شاکیان که امروز، پنجشنبه ۶ دیماه، به دفتر انصاف نیوز آمدند که نشان میدهد تعداد دیگری از شاکیان هستند که فعالیت این موسسه را مصداق «فعل کلاهبردارانه» میدانند و بابت «سکوت دستگاههای قانونی، قضایی و نظارتی» ناراضی هستند. متن کامل صحبت شاکیان را در ادامه میخوانید.
شاکیان، اینبار همهی مدارکشان کامل است
پنج نفری که دورِ میز نشستهاند، با یک حساب ساده درمجموع حدود ۲۵ میلیارد تومان (طبق دلار امروز) را به یک موسسه مهاجرتی دادهاند اما کار مهاجرتشان انجام نشده است. ضمن اینکه این موسسه مهاجرتی از آنها برای کلاهبرداری شکایت کرده است!
این گروه از شاکیان را با توجه به سوابقشان میتوان در دستهی افراد تحصیلکردهی جامعه دانست. یکیشان با نگرانی میگوید «نه فقط پولمان که آبروی ایران هم دارد میرود! درحالیکه کانادا تعداد محدودی از ویزاهای مربوط به استارتاپ را میپذیرد، این موسسه ادعا میکند که سالانه با تعداد بسیار بالایی برای متقاضیان ویزای استارتاپ میگیرد! این تناقض چطور ممکن است؟ مگر خودشان قواعد کانادا را نمیدانند؟»
گفتند «دلار آبی تا نخورده» بیاورید!
آنها که براساس قاعدهی شرکت، چندماه بعد از بستن قرارداد، در گروههای چهار نفره گروهبندی شدهاند، پس از مدتی بابت ارتباط داشتن با همگروهیشان «مواخذه» شدند!
یکی از آنها میگوید سال ۱۴۰۱، ۱۱۵ هزار دلار به موسسه داده است. دیگری ۸۰ هزار دلار برای بستن همان قرارداد مورد قبلی (استارتاپ) پول نقد (به قول خودشان همانطور که ازشان دلار آبی تا نخورده خواستند) دادهاند.
قراردادهایشان ۱۲، ۱۶ و ۱۸ ماهه است. برایشان سوال است که چرا با وجود اینکه همگیشان در لاین استارتاپ هستند، زمان قراردادها و هزینههایشان باهم متفاوت است؟ البته هرکدامشان برای منتورشیپ هزینهی جداگانهای هم پرداخت کردهاند و هزینههای دولتی هم جدا از این موارد بوده است.
سود بیشتر با بستن دو قرارداد!
از طرف دیگر، با متقاضیان دو قرارداد متفاوت بسته شده است که یکیشان مربوط به ویزا و دیگری مربوط به حوزهی استارتاپ است که تاریخ قراردادها نیز با هم متفاوت است. در یکیشان پول عمده را دریافت میکنند و از یکجایی به بعد با استناد به تمام شدن زمان قرارداد، پول متقاضی هم سوخت میشود!
به گفتهی یکی از شاکیان، به او گفته شده است برای نوشتن Business Plan باید ۳۵هزار دلار دیگر (یعنی رقمی خارج از قرارداد) پرداخت کند.
این در صورتی است که زمان قرارداد آنها به اتمام رسیده است و اگر این موسسه میخواست کار آنها را به سرانجام برساند، با دریافت پولهای قبلی در زمان مشخصی که در قرارداد ذکر شده بود هم میتوانست انجام بدهد؛ بنابراین آنها دریافت مجدد پول را نوعی «زمان خریدن برای موسسه» و در راستای همان «کلاهبرداری» قبلی میدانند.
یک «تهدید مرسوم» برای ترساندن شاکیان | «دیگر کسی در موسسه تلفنش را جواب نمیدهد»
آنطور که شاکیان میگویند، از موسسه با آنها تماس گرفته میشود که سه نفر از همگروهیهایتان کارشان تکمیل است و اگر بقیهی پول را ندهید، کار آنها هم به مشکل میخورد!
این موضوع باعث میشود آنها برای جلوگیری از متضرر شدن بقیه، با عناوین مختلف به موسسه پول بدهند و درنهایت متوجه میشوند کار هیچ کدام از همگروهیهایشان هم به نتیجه نرسیده است و این موضوع ابزاری بوده تا آنها بترسند و دوباره پول بدهند!
یکی از شاکیان میگوید «قبلا برای ترساندن ما ساعت ۶ صبح تماس میگرفتند که هرچه زودتر بقیهی پول را بدهید وگرنه پولتان از بین میرود و کارتان کنسل میشود، حالا که هم پول دادهایم و هم مدارکمان کامل است، کسی تلفنمان را جواب نمیدهد!»
هم از ما شکایت کیفری میکنند هم میگویند گواهی سوءپیشینه بیاورید!
شاکی دیگری میگوید «این موسسه برای پروسهای که حداقل ۳۰ تا ۴۰ ماه زمان میبرد، قرارداد ۱۲ ماهه میبندد! درنهایت میگویند اگر مدرک سوءپیشینه بیاورید، کارتان تمام میشود؛ درصورتیکه همان موقع به دلیل شکایتشان از ما آن هم از نوع کیفری، نمیتوانیم مدرک سوءپیشینه بدهیم و همهچیز را گردن خودمان میاندازند.
اگر میخواهند سوءپیشینه نداشته باشیم، پس چرا از ما شکایت کیفری میکنند؟ این یعنی مشکلی از سمت خودشان وجود دارد! چون ما اصلا نمیدانیم پولهایمان کجا رفته است؟»
نگویید «از امضا تا ویزا» بگویید «از امضا تا بازپرسی فلان شهر!»
یکی از شاکیان که مدرک دکتری و تسلط خوبی هم در زبان انگلیسی دارد، میگوید تمام مدارکش حاضر بوده است اما بعد از تمام شدن زمان قرارداد، کارِ او به نتیجه نرسیده است.
میگوید «من خواستم در رشتهی تخصصی خودم برایم گزینهای را در نظر بگیرند اما گفتند یک سیستم استارتاپی خوبی ران شده است که فقط یک نفر جا دارد و میخواهیم همان را برای شما در نظر بگیریم!» به گفتهی آنها، موسسه مراجعهکنندگانی که متقاضی روشهای تحصیلی و کاری بودند را به استارتاپ دعوت کرده بوده است.
او شعار این شرکت که «از امضا تا ویزا» است را زیر سوال میبرد و میگوید به جای این باید بگویید از امضا تا بازپرسی فلان شهر! سوال این است که مگر نباید محل شکایت با محل سکونت یکسان باشد؟ چرا این شرکت از ما که مثل خودشان ساکن تهران هستیم و قراردادمان را در تهران بستیم، شکایتش را در فلان شهر تنظیم میکند؟ ماجرا چیست؟
اگر به حرف است من هم رئیسجمهور آمریکا هستم! | چرا همهی پروندهها به فلان شهرستان میروند؟
یکی از شاکیان با نشان دادن برگهای از سایت این موسسه میگوید «ادعا میکنند بیش از هزار پروندهی موفق برای مهاجرت داشتهاند، چرا ما که تمام مدارکمان کامل بود و هیچ مشکلی نداشتیم را نفرستادند؟ اگر به حرف چنین ادعایی را مطرح میکنند، پس من هم میتوانم بگویم رئیسجمهور آمریکا هستم!»
چند سوال بیجواب
بحث با پیش کشیدن ابهامها و جملههای سوالی شاکیان، به اوج خودش میرسد. آنها حدسهایی دربارهی جواب سوالها دارند اما هنوز تلاش میکنند ماجرا را در مسیر قانونیاش بفهمند و دنبال کنند.
حالا پرسشهایشان را یکی یکی مطرح میکنند:
- مگر غیر از این است که پروندهها در دادسرا به شکل تصادفی به شعبههای مختلفی در همان شهر ارجاع داده میشوند، پس چرا مورد تصادفی بودن برای پروندههای ما اتفاق نمیافتد و تمام پروندههایی که از ما شکایت شده است، پیش یک نفر در فلان شهر فرستاده میشود؟
- وقتی پروندهها به فلان شهر میروند، چرا کارشناس از اصفهان فرستاده میشود؟ عجیب است!
آنها که برایشان سوال شده چرا کاری که باید به شکل تصادفی و کامپیوتری اتفاق بیافتد، به شکل «برنامهریزی شدهای» رقم میخورد، سوال چهارمشان را مطرح میکنند:
یکی از کشورهایی که سوالهای زبان را میفروشد، ایران است اما چرا جلوی این ماجرا گرفته نمیشود؟ آقا میگوید «امتحان زبان در امارات بعد از لو رفتن سوالها، لغو شد و من هم نتوانستم در آزمون شرکت کنم. چه کسی مقصر است؟ آیا چنین چیزی به آبروی ایران صدمه نمیزند؟»
گرفتن حق شکایت از متقاضیان با یک امضا
روایتهایی که در گزارش قبلی با عنوان «شاکیان یک موسسه مهاجرتی: از رفتن پشیمان شدهایم | ماجرای یک «فریب» و «سوءتفاهم» برای مهاجرت به کانادا» منتشر شد، با الگوی شکایت از مدارک جعلی و دریافت تعهدنامه (برای جلوگیری از هرگونه حق شکایت از متقاضیان مهاجرت) پیش رفت. دریافت این تعهدنامه در مرحلهی یکی مانده به آخر انجام میشود که متقاضی برای امضا کردن نه راه پس داشته باشد نه راه پیش!
بعضیهایشان میگویند «مجبور بودیم امضا کنیم واگرنه میگفتند نمیتوانید بروید.» برخی از شاکیانی که شک کردهاند، حرفشان را اینطور بیان میکنند «ما با خواندن تعهدنامه متوجه شدیم که قرار است حق شکایت را هم از ما سلب کنند! به همین دلیل زیر بار امضا نرفتیم؛ چون تنظیم چنین تعهدنامهای اصلا نشانهی خوبی نبود و نفع متقاضی کاملا در آن نقض میشود.»
آبروی ایران چه میشود؟ | شکایت دادگاه کانادا از متقاضیان مهاجرت
مسئلهی آبروی ایران که به میان میآید، یکیشان خودش را مثال میزند و میگوید «به من گفتند برایت طرحی را ثبت میکنیم که مختص خودت باشد. بعدها از صحبت با همگروهیمان فهمیدم این طرح را هم برای او در نظر گرفتهاند. چیزی شبیه به فروش یک ملک به دو نفر!
این در حالی است که اصل طرح مربوط به شرکتی ورشکسته در کانادا است و کانادا هم این موضوع را میداند. آیا در نظر گرفتن این طرحهای استارتاپی فیک (جعلی) و شکستخورده (آن هم تکراری برای حداقل دو نفر) باعث نمیشود چهرهی بینالمللی ایرانیها برای کانادا مخدوش شود و ما را به عنوان کلاهبردار بشناسند؟ آیا چنین چیزی درست است؟ ما که از کارِ خودمان خبر داریم چرا باید چنین ترفندی را به کار ببرند؟»
آنچه در هر دو گروه شاکیان مشترک است، دریافت مجدد پول از متقاضیان برای خریدن زمان است. آنطور که این شاکیان هم میگویند، قرار نیست هرگز پروندهی مهاجرتشان با رفتن به کانادا بسته شود، چون در نهایت ممکن است با مورد تازهای با عنوان شکایت دادگاه کانادا علیه خودشان مواجه شوند که خودشان هم هیچ تقصیری در ماجرا ندارند و این مسئله را باعث «بیآبرو شدن ایرانیها در جوامع بینالمللی و کشور مقصد» میدانند.
آنها مطابق روایت شاکیان دیگر، میگویند به دلیل نبود ارتباط بین ایران و کانادا، امکان استعلام مدارک هم وجود ندارد.
دروغ نگفتهایم، کلاهبرداری هم نکردهایم پس نمیترسیم
آقا میگوید «دوبار مدرکم را به دارالترجمه دادم، چند بار دربارهی تمکن مالی مدرک دادم و همهچیز کامل بود اما الآن از من به دلیل کلاهبرداری و دزدی طرح (چیزی که کاملا از آن بیخبر هستم) شکایت کردهاند!»
۹ ماه از قرارداد یکی از متقاضیان مهاجرت به کانادا گذشته است اما کار او به گفتهی خودش، به جای رفتن به کانادا، به بازپرسی فلان شهر رسیده است و مجبور شده برای شکایتی که «اشتباهی اما هدفمند» از او شده است پاسخ بدهد. این رفت و آمدها بهقدری زیاد بوده است که حدود سی میلیون تومان برای تهیهی بلیت هزینه کرده است.
همان موقع یکی دیگر از آقایان میگوید «ته ماجرا چیست؟ ما که میدانیم دروغ نمیگوییم و کلاهبرداری نکردهایم، پس کسی هم نمیتواند اعداممان کند. برای چه باید بترسیم؟»
پیامدهای جسمی و روانی مهاجرت بیسرانجام | ارسال اظهارنامه ابزار ترساندن
آقا از سر میز بلند میشود و درحالیکه قرص در یک دستش است و لیوان آب در دست دیگرش، به قرص اشاره میکند و رو به خبرنگار میگوید «زندگیام شده این! تمام پولم رفته است. بعد از مدتها تازه دیشب با همسرم رفتیم که مانتو بخرد. یک وکیل به ما گفت با شیوهای که این موسسه در پیش گرفته است، اگر کسی گول نخورد احمق است!»
یکی از شاکیان به خبرنگار انصاف نیوز میگوید «من پست خوبی در جای معتبری داشتم اما از کارم بیرون آمدم چون گفته بودند طبق قرارداد ۱۸ ماه دیگر کانادا هستی. حالا اما باید جواب شکایتها را بدهم! آن هم شکایت بابت چیزهایی که طبق سند و مدرک ثابت میکنم هیچ کار اشتباهی انجام ندادم. هربار برای اینکه بترسیم برایمان اظهارنامه میفرستند.»
یکی از آنها از کارگر بازنشستهای نام میبرد که بعد از فروش خانهاش و رسیدن به این نتیجه که موسسه ازشان «کلاهبرداری» کرده، سکته کرده است.
نفر دیگر خانمی بوده است که برای گرفتن پولش روی خودش بنزین ریخته و اگر دیگران نمیآمدند جان او به خطر میفتاد. آنها زوجی را مثال میزنند که چون میخواستند فرزندشان در کانادا به دنیا بیاید، بچهشان را سقط کردهاند و حالا هم پولشان رفته است هم فرزندشان!
آقا میگوید «یک موسسهی مهاجرتی با وجود ارگانهای دولتی و نظارتی، به این شکل از مردم کلاهبرداری میکند اما جامعه باید پیامدهای آن را تقبل کند.
این ماجرا فقط شخصی نیست و تبعات جسمی، روانی، ملی و بینالمللی مختلفی دارد و مسئولان باید به آن رسیدگی کنند. ما خودمان هم از راههای قانونی پیگیر هستیم و هر کاری از دستمان برمیآید انجام میدهیم تا هیچ شخصی گول این موسسه را نخورد. حتی حاضرم پولم را بگیرم و به محک بدهم اما این موسسه فعالیتش متوقف شود!»
انتهای پیام