سوگیری میلیتاریسم (نظامیگری یا ارتشسالاری)
محمدرضا سلیمی، روانشناس و نویسنده، در کانال تلگرامی خود نوشت:
در ادبیات سیاسی، میلیتاریسم (نظامیگری یا ارتشسالاری) بار معنایی منفی دارد.هرچند میلیتاریسم در حکومتهای استبدادی پررنگ است، در بسیاری از حکومتهای دموکراتیک (مانند آمریکا) هم میلیتاریسم مشاهده میشود.
در حکومتهای جهان قدیم، نظامیگری چنان با سیاست درهمتنیده بود که تفکیک و تشخیص سیاستمداران از نظامیان دشوار بود. میلیتاریسم، بهطورکلی،به دو معنا به کار میرود:
۱. دخالت نظامیان در سیاست
۲. نفوذ فرهنگ نظامیگری در جامعه
نفوذ فرهنگ نظامیگری در جامعه سبب تقویت نگرش جنگطلبانه در جامعه میشود.در این نگرش، جنگ به لحاظ اخلاقی موجه به نظر میرسد و به عنوان عنصر وحدتبخش تمجید میشود. در این معناست که میلیتاریسم نوعی بیماری سیاسی و اجتماعی محسوب میشود.
از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۵ میلادی نفوذ رهبران نظامی در سیاست و حکومت ژاپن باعث تقویت سنت سامورایی در این کشور شد.در این سالها، نظامیان ارادهشان را بر احزاب سیاسی و افکار عمومی تحمیل میکردند.درنتیجه، نظام پارلمانی ژاپن شکست خورد.
بنابراین، میلیتاریسم چیزی بیش از گسترش تواناییهای نظامیان است. میلیتاریسم وضعیتی را توصیف میکند که در آن بخشهای عمدهای از زندگی اجتماعی نظامی میشود. این وضعیت سبب خروج نظامیان از حدود وظایف ذاتیشان میشود.»(سایت عصر ایران) در این وضعیت است که حکومت و جامعه در دام «سوگیری میلیتاریسم» میافتند.
سوگیری میلیتاریسم (نظامیگری) چیست؟
سوگیری میلیتاریسم یا سوگیری نظامیگری به ذهنیت یا وضعیتی اشاره میکند که در آن جامعه و حکومت در مواجهه با مسائل سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و آموزشی به راهحلها و دیدگاههای نظامیان اولویت میدهند. در این سوگیری،بیشازحد بر قدرت نظامی و باور به اینکه نیروهای نظامی موثرترین راهحل برای دستیابی به منافع ملی و اهداف سیاسی هستند تاکید میشود.
چگونه جامعه و حکومتها در دام سوگیری میلیتاریسم میافتند؟
علائمی که نشان میدهند جامعه و حکومت به سوگیری میلیتاریسم مبتلا شدهاند عبارتاند از:
۱.عادیسازی راهحلهای نظامی: در این سوگیری، جامعه و رهبران سیاسی تمایل دارند اقدامات نظامی را به عنوان راهحل اصلی در درگیریها و اختلافات بینالمللی بر راهحلهای سیاسی ترجیح دهند.درواقع، گزینههای دیپلماتیک کنار گذاشته میشوند.
۲.حمایت از دخالت نظامیان در سیاست: سیاستگذاران ممکن است شدیداً تحت تاثیر رهبران نظامی یا پیمانکاران دفاعی قرار گیرند. این وضعیت به تصمیمهایی منجر میشود که بیشتر به نفع هزینههای نظامی است.درواقع، بودجهی دفاعی نسبت به بودجههای عمرانی و برنامههای اجتماعی،آموزشی و بهداشتودرمان در اولویت قرار میگیرد.
۳.روایتهای تاریخی: در سوگیری میلیتاریسم، جامعه و رهبران سیاسی بر پیروزیهای نظامیان تاکید میکنند،درحالیکه به هزینههای جنگ یا اثربخشی رویکردهای غیرنظامی اشاره نمیکنند.
۴.قهرمانسازی: در سوگیری میلیتاریسم از نظامیان به عنوان قهرمانان ملی تمجید میشود، درحالیکه به نخبگان سیاسی و اندیشمندان کمتر اهمیت میدهند.
سوگیری میلیتاریسم چه پیامدهایی دارد؟
سوگیری میلیتاریسم پیامدهای متعددی در پی دارد.در اینجا به چهار پیامد مهم آن اشاره میکنیم.
۱. تشدید درگیریها: اتکا بیشازحد به راهحلهای نظامی به تشدید درگیریها منجر میشود. در این صورت،خشونت، بیثباتی و جنگ طولانیتر خواهد شد.
۲.غفلت از نیازهای انسانی: تمرکز بر راهحلهای نظامی ممکن است رهبران سیاسی را از پرداختن به مسائل اجتماعی،اقتصادی و سیاسی زیربنایی غافل کند.
۳.تخصیص منابع: هزینههای نظامی بیشازحد بودجههای ملی را تحت فشار قرار میدهد و سرمایهگذاری در زمینههای حیاتی مانند آموزش، بهداشتودرمان و زیرساختها را محدود میکند.
۴.تضعیف دموکراسی: سوگیری میلیتاریسم فرایندهای دموکراتیک و نظارت مدنی بر نظامیان را تضعیف و دیدگاهایشان را در بحثهای امنیت ملی و بینالمللی غالب میکند.
چگونه با سوگیری میلیتاریسم مقابله کنیم؟
۱.ترویج دیپلماسی: تشویق به تعاملات دیپلماتیک و استراتژی حل تعارض به عنوان گزینههای منطقی بهجای اقدامات نظامی به متعادل کردن دیدگاهها کمک کند.
۲.کمپینهای آگاهیبخش: افزایش آگاهی از پیامدهای خطرناک و ناگوار سوگیری میلیتاریسم و ترویج بحثها دربارهی اثربخشی راهحلهای دیپلماتیک و غیرنظامی میتوانند درک منطقیتری را در افکار عمومی از امنیت ملی ایجاد کند.
۳.رویکردهای بین رشتهای:جامعهشناسان، روانشناسان، اقتصاددانان، حقوقدانان و کارشناسان روابط بینالملل میتوانند درک عمیقتر و وسیعتری از رویکردهای نظامیگری ارائه کنند و اتکا به راهحلهای نظامی را کاهش دهند.»
منبع: ۱۰۱ سوگیری در سیاست (در دست تالیف)
انتهای پیام