ممیزی کتاب
بهروز مرادی، جامعهشناس، در کانال تلگرامی خود نوشت: «کسی آنجا از طایفهی مطلقاندیشان نشسته است و آنچنان که دلش میخواهد با کتاب تو رفتار میکند، کتابی که تو سالهایی از عمرت را برایش صرف کردهای، کتابی که بخشی از وجودت را در آن به امانت نهادهای، کتابی که از تو حکایت میکند و بر تو دلالت میکند و برداشت و قرائت و خوانش خاص تو را از موضوعی، از منبعی، از مسئلهای نمایندگی میکند.
اما تیغ بیرحم ممیزی، یکسانساز است و میخواهد همه مثل او بیاندیشند و بنویسند. اوست که برای تو تعیین میکند که خوانش تو از موضوع چگونه باید باشد تا به کتاب تو مجوز انتشار بدهد و اگر شبیه او نیاندیشی و برداشت تو و طرز فکر تو مانند اوی مطلقاندیش نباشد و تو مسئلهی محوری مکتوب را متفاوت از او ببینی، حق نداری برداشت خودت را منتشر کنی، چون اوست نشسته بر کرسی قضاوت، اوست تکیهزده بر صندلی حکمیت و اوست که تعیین میکند چه چیز درست و چه چیز غلط است.
و اوست که میتواند سر کتاب تو را بِبُرَد و اجازهی نشر به کتاب تو را ندهد و تو در دستان قدرتدار او بیقدرتی و اگر ایرادهایی که او به کتاب تو وارد میآورد و مسائلی که او دوست ندارد که در کتاب تو مطرح شوند و اگر برداشت تو را نپسندد و زاویهی نگاه تو را به مسائل درک نکند و فهمش عقبمانده، نگاهش کهنه، طرزفکرش منسوخ و قلم ممیزیاش دیوانه باشد، بااینحال باز هم اوست که قدرت دارد و میتواند مانع از انتشار کتاب تو بشود، کتابی که تو جانت را در آن به ودیعه گذاشتهای و روحت را در آن جاری ساختهای و سلولهای زندگی معنوی را در آن به جريان انداختهای و از طریق آن کتاب بر آن بودی تا چند انسان گریز از معنا را به خانهی معنویت بازگردانی و جامعهی قهرکرده با زیبایی درون را با حکمت فراموششده آشنا کنی.
اما ممیزی نمیگذارد. او کهنهگرا و مانع بیداری و سدی در برابر انتشار کتاب امروزی و نو و متفاوت است.
چه کسی باید این ممیزی را از سر راه انتشار اندیشهی نوِ انسان امروز و قرائت جدید و خوانش نو از مکتوبهای کهن بردارد تا کتابها از اسارت ممیزی آزاد شوند و راه برای بهروزرسانی دین و احیاء و بازسازی انسانیتِ به تاراجرفته باز شود؟»
انتهای پیام