خرید تور نوروزی

خاطرات هاشمی ۱۶ دی سال ۸۰ | انتقاد ولایتی از رئیس دانشگاه آزاد

انصاف نیوز: خاطرات روزنوشت آیت‌الله اکبر هاشمی در دی سال ۱۳۸۰ را در ادامه می‌خوانید:

یکشنبه 16 دی 1380 | 21 شوال 1422 6 ژانویه 2002

«صبح برای افتتاح همایش «[بزرگداشت] منزلت سرباز» به مرکز ستاد ارتش رفتیم. پس از استقبال نظامی همراه تیمسار [محمد] سلیمی، فرمانده ارتش و دکتر [سیدمحمود] علوی، مسئول عقیدتی سیاسی، از نمایشگاهی بازدید کردیم و توضیح دادند.

در آمفی‌تئاتر، شعری در مدح سرباز و سرودی در همین مضمون اجرا شد. آقای علوی خیرمقدم گفت و من جوایز سربازان ممتاز را دادم. در سخنرانی‌ام، از نقش نیروهای مسلح و ارتش و سرباز در دفاع مقدس و امنیت فعلی تمجید کردم.[1] به خاطر آسیب‌دیدن روحیه سربازان در اثر قانون خرید خدمت سربازی، فعلاً قانون معلق شده است. به یاد فرماندهی جنگ، منجمله نقش من در قرارگاه خاتم‌الانبیا، هدیه‌ای دادند.

پیش‌ از ظهر آقایان دکتر [علی‌اکبر] ولایتی، [مشاور رهبری در امور بین‌الملل] و [علاءالدین] بروجردی، نماینده مجلس‌ آمدند. از دکتر [عبدالله] جاسبی، [رئیس دانشگاه آزاد اسلامی] انتقاد کردند که بعد از انتخابات، از جناح راست بریده و مدعی شدند در دانشگاه آزاد باج به دوم خردادی‌ها می‌دهد؛ منجمله در بروجرد و هفته‌نامه فرهیختگان.

گزارشی از اظهارات آقای [سیدعلی‌اکبر] محتشمی در جلسه غیرعلنی مجلس نسبت به آقای شاهرودی دادند؛ شبیه همان است که شنیده بودم.

عصر آقای [سیدمحمدباقر] حکیم، [رییس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق] و برادرش عبدالعزیزآمدند و تحلیلی در مورد احتمال حمله آمریکا به عراق ارائه دادند؛ فکر می‌کند، اگر [آمریکا] توافق روسیه و ترکیه را جلب کند، حمله می‌کند و معتقد است که از نیروهای شیعه و کرد هم استفاده می‌کند؛ مثل افغانستان و گفتند، اگر ایران شبیه نقشی که در افغانستان ایفا کرد، در عراق هم ایفا کند، به نفع ایران و شیعه عراق است.

مشغول آماده کردن نیروهای لشکر بدر هستند که 13 هزار عضو دارد. خواهرزاده‌اش آقای سیدمحمدسعید حکیم که مرجع تقلید در عراق است و سال‌ها در زندان صدام بوده، در زندانی که حبس افراد مسلول بوده، دچار سل استخوان شده و به همین دلیل آزاد و برای معالجه به لندن رفته است. پس از رفتن برادرش گفت، مبالغی که کویت در چند نوبت به مجلس اعلا کمک کرده،‌ موجود است و پیشنهاد شده که برای هزینه‌های انقلاب عراق، سرمایه‌گذاری شود. معتقدند، به همان آسانی افغانستان، دولت عراق سقوط خواهدکرد.

سرشب، آقای [حسین] قاسمی، مدیرعامل [سازمان منطقه آزاد] کیش آمد. گفت، سپاه اصرار دارد، پنج شهید گمنام را در کیش دفن نماید. گفتم کار خوبی است، بپذیرد. ناراحت است از اینکه آقای سردار [سیدمحمد] باقرزاده، فرمانده تفتیش اجساد شهدا در مصاحبه گفته است، مسئولان کیش موافقت ندارند؛ گفتم جبران کنند.

دیروز درآمریکا، یک هواپیمای کوچک به ساختمان چهل طبقه در فلوریدا برخورد کرده است. آسیب جسمانی نزده و دو هواپیمای کوچک دیگر سقوط کرده‌اند. احتمال اینکه عمل تروریست‌ها باشد، وجود دارد؛ گرچه می‌گویند مشغول تحقیق‌اند. تبلیغات اسراییل علیه ایران و [یاسر] عرفات ادامه دارد. برنامه تشکیل جلسه سران عرب در لبنان به خاطر مخالفت شیعه با حضور [معمر] قذافی، [رهبر لیبی]، مشکل‌ساز شده است. آمریکا امروز هم نقاطی در شرق افغانستان را بمباران کرده است.»


[1] – در بخشی از این سخنرانی آمده است: «من از جوانی احساس مثبتی نسبت به سربازان داشتم و دارم. در سال 1342 برخلاف قوانین، با وجود اینکه برگه معافیت تحصیلی داشتیم، ما را گرفتند و به سربازی بردند. دو ماه در پادگان حر در سربازخانه بودم. با سربازها خیلی معاشرت داشتم و از آنجا با دوران سخت سربازی آشنا شدم. همان دو ماه، سخت‌ترین مرحله بود.

معاشرت با سربازان روحیه خاصی به من داد. همان موقع خدمت حضرت امام رفتم و مسائل سربازان را گفتم. تحت تأثیر مظلومیت و فشاری که روی سربازها بود، قرار گرفتم و با سرلشکر پیروزنیا که آن موقع فرمانده همان پادگان بود، ملاقات کردم. وضع سربازها را برایش تعریف کردم که وضع سربازها از لحاظ برخورد اخلاقی، تغذیه و تدارکات، بیگاری و مسایلی از این قبیل چگونه است.

چون آن موقع روحیه من انقلابی بود، مسائل را به او گفتم. چهار اشکال مهم گرفتم و یادداشت کرد و فردا صبح همه پادگان را احضار کرد و سخنرانی خیلی تُندی کرد؛ به‌خصوص از فحاشی و بداخلاقی که ما آنجا دیده بودیم، مسئولان و فرماندهان را نهی‌کرد. در دوران جنگ هم هر موقع به‌جایی می‌رفتم، سعی می‌کردم سربازها را ببینم و روحیات‌شان را بفهمم و با آنها حرف بزنم.

سرباز بدنه اصلی است. آموزش، افکار، روحیه، ایمان و احترام‌شان مهم است. باید موقعیت و سطح فکری‌شان را درک کرد و آنها هم بفهمند چه وظیفه مهمی بر عهده‌شان است.» رجوع کنید←کتاب «هاشمی رفسنجانی، سخنرانی‌های 1380»، دفتر نشر معارف انقلاب، 1402.

منبع: کتاب خاطرات هاشمی در سال ۱۳۸۰؛ «افراط در اختلاف»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا