«به من گفتند چرا اسم خاتمی را به زبان آورده ای؟!»
اسفندیار رحیم مشایی در حاشیه نشست خبری پر حاشیه محمود احمدی نژاد در گفتگویی با روزنامه اعتماد با اشاره به نامه اش به سید محمد خاتمی درباره نوع واکنش اصولگرایان به این نامه گفت : « در ميان اصولگرایان هستند كساني كه ميگويند چرا اسم ايشان را برديد؟ من هنوز نميدانم چرا نميتوانم اسم ايشان را ببرم؟»
به گزارش انصاف نیوز، خلاصه ای از گفتگوی ناهيد مولوي با مشایی در پی می آید:
– من چرا بايد درمورد اتهام آقاي بقايي صحبت كنم. قوه قضاييه بگويد اتهام ايشان چه بود. آقاي بقايي آنقدر شجاعت دارد كه ميگويد تمام فيلمهاي بازجوييهايش را پخش كنند تا موضوع براي همه روشن شود. همه اينها نشانگر اين است كه آقاي بقايي به خودش و مواضعش اطمينان كامل دارد و نسبت به كاري هم كه انجام شده انتقاد دارد. آقاي بقايي بهترين راه را براي دفاع از خود انتخاب كرده و ميگويد آنچه از من پرسيده شده و آنچه پاسخ دادهام را منتشر كنند.
-درباره نامه اش به خاتمی[ شما متن نامه را بخوانيد، آن نامه را جز خاتمي براي چه كسي ميتوان نوشت و مخاطب آن نامه جز خاتمي چه كسي ميتواند باشد؟ بحث نزديكي و قرابت فكري نيست. مگر آقاي احمدينژاد به روساي جمهوري امريكا نامه نوشت با آنها قرابت فكري داشت يا به آنها نزديك بود؟ به نظر من موضوع اين نامه هيچ ربطي به اينكه من و آقاي خاتمي قرابت فكري داريم يا نه ندارد.انتقاد زيادي به من شد كه چرا به مخاطب نامه را ایشان انتخاب كردم. به هر حال هر كسي يك ديدگاهي دارد و بنده براي موضوعاتي كه مطرح كردم ايشان را مناسب ديدم و مخاطب نامهام قرار دادم. بنده معتقدم آقاي خاتمي از نظر سياسي در يك جناح و جرياني قرار دارند كه شخصيتهاي ديگري همچون آقاي روحاني هم حضور دارند و آقاي هاشمي هم بودند. اما من ميان آقاي روحاني و هاشمي و خاتمي تفاوت قايل هستم.
-عدهاي از دوستان ما هستند كه برخي ميگويند ما حزباللهي هستيم، برخي ميگويند اصولگرا يا متدين هستيم و برخي هم ميگويند انقلابي هستيم. در ميان همه اينها هستند كساني كه ميگويند چرا اسم ايشان را برديد؟ من هنوز نميدانم چرا نميتوانم اسم ايشان را ببرم؟ به من ميگويند چرا براي ايشان نامه نوشتي؟ من نميدانم چه اشكالي دارد كه من براي آقاي خاتمي نامه بنويسم. امروز هم مانند همان روزي كه نامه را براي آقاي خاتمي نوشتم، معتقدم بايد اين نامه را مينوشتم و كار درستي كردم و لازم باشد صد نامه ديگر هم مينويسم نه فقط به ايشان بلكه به افراد ديگر هم مينويسم. هيچكس حق ندارد به من بگويد به چه كسي نامه بنويسم و به چه كسي ننويسم. ٤٠ سال از انقلاب گذشته است، پس رشد جامعه ما چه ميشود؟ آقاي خاتمي براي من با كساني مثل روحاني و هاشمي فرق دارد.
-درباره تلاش برای نزدیک شدن به جریان اصلاحات [اصلا و ابدا اينگونه نيست. آقاي خاتمي به لحاظ محبوبيت قابل مقايسه نيست. ما كه كنار آقاي احمدينژاد هستيم از اين چيزها بينياز هستيم. البته آقاي خاتمي هم چهره محبوبي در كشور ما هستند و من براي ايشان احترام قايلم. اما در ميزان محبوبيت هنوز فاصله زيادي با احمدينژاد دارند. چقدر خوب بود كه انتخاباتي در كشور برگزار ميشد كه يكي از كانديداها آقاي خاتمي بود و يكي ديگر آقاي احمدينژاد. حالا هر كس ديگري هم كه ميخواست كانديدا ميشد، خيلي مهم نبود، مهم اين دو نفر هستند. اگر چنين اتفاقي رخ ميداد ما خيلي از فضاي انتخابات لذت ميبرديم. من معتقدم جريان اصلاحطلبي جريان عظيم و موثر در سرنوشت كشور است.
– نامه من به آقاي خاتمي نه انتخاباتي و نه به نفع جريان اصلاحطلبي است. من از اصلاحطلبان تمجيد نكردم. من نامه را صريح نوشتم و در پايان هم تاكيد كردم نامهام پاسخ ندارد تا راه ايشان را براي بيپاسخ گذاشتن نامهام باز گذاشته باشم. نظر من در نامه همان نظري است كه سالها پيش داشتم و نظراتم مثلا نسبت به شش يا هفت سال پيش تغييري نكرده است. من در نامه هم نوشتم حرفهايي كه ميزنم حرفهاي الان نيست و نوشتم كه حرفهاي امروز من سالها پيش در قالب تحليل آراي مردم در سال ٨٨ گفته شده بود و من معتقد بودم و هستم مردم به آقاي احمدينژاد راي دادند براي اصلاحات بيشتر. در واقع مردم از اصلاحطلبان و كانديداي آنها عبور كردند و آمدند به آقاي احمدينژاد راي دادند.
– اصولگرايي به عنوان يك جناح سياسي مورد توجه مردم نبوده و نيست و بعيد ميدانم حتي يكبار ديگر همچنين اتفاقي بيفتد. من نظراتم درمورد موضوعات اصلي كشور هرگز تغيير نكرده و كم هم به خاطر اين نظراتم چوب نخوردهام.
– مقام معظم رهبري فرمودند حضور ايشان در انتخابات به مصلحت نيست. آقاي احمدينژاد به اين مصلحتانديشي رهبري احترام ميگذارند. اگر شرايط عوض شد طبعا منعي وجود ندارد. اما من بعيد ميدانم اين شرايط تغيير كند.
انتهای پیام