سکوت «یاس» تَرَک برداشت: نفرین بر «رادیو جوان»
یاسر بختیاری درباره استفاده رادیو جوان از برخی آثار از خود، ضمن ابراز بیاطلاعی از این اتفاق، این کمپانی را مُفتبر و لوگوی آن را لکهای کذایی توصیف کرد.
به گزارش بیلبورد، پس از مدتها سکوت حرفهای و رسانهای، مصاحبه یاس با گاهنامه «هیپهاپکلونی» منتشر شد. انتشار این مصاحبه همزمان بود با انتشار ویدئوی بزرگترین میتینگ رپفارسی با حضور یاس، سینا ساعی و رض در کانال یوتیوب هیپهاپکلونی. یاس در این گفتوگو به سوالات متنوعی درباره مسائل مختلف پاسخ گفته است. در این میان اظهارنظر یاس درباره سرقت هنری شماری از آثارش توسط «رادیو جوان» و مُفتبر توصیف کردن این کمپانی برجسته به نظر میرسید. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
از نظر خودت مهمترین تفاوت یاس دهه ۸۰ با یاس ۱۴۰۰ چیه؟
این تفاوت رو من نمیتونم بگم. این طور نیست که در من یک باره اتفاق بیافته یا انقلاب رخ بده. من با آهنگها و افکار خودم بزرگ شدم. هر چقدر از لحاظ سنی بزرگتر میشی افکارتم چه مثبت چه منفی باهات رشد میکنن. وقتی میشینی عکس پارسالت رو با امسالت مقایسه میکنی فقط سکوت میکنی و لحظه لحظه هاشو مرور میکنی لحظههایی که هر سکانسش از پیش پا افتاده تا حساسترینش صورتم رو به شکلی متفاوت درآورد. من از نگاه خودم به خودم، تفاوتی نکردم، چون مدام در مسیر بودم.
به نظرت رپ فارسی به بیراهه کشیده شده؟ اگه جوابت مثبته به نظرت دلیلش چیه؟ بیشتر آرتیستها رو مقصر میدونی یا سلیقه و تقاضای مخاطب رو؟
فکر میکنم از یه جایی به بعد انتظارات از رپ فارسی بالا رفت. ضمن اینکه ما همیشه عادت داریم قدیما رو معیار بهتر بودن شرایط و کیفیت بدونیم؛ نه تنها فقط توی رپ بلکه تقریبا در تمامی بسترها از جملهی قدیما این طوری نبود استفاده میکنیم. به هر حال اگر برگردیم به اول صحبتم باید بگم نه به بیراهه کشیده نشده، اما مدام در فراز و نشیب بوده. در یک مثال ساده مثل تیمهای ورزشی که در لیگهای مختلف در طول زمان متفاوت ظاهر میشن.
اتفاقاً مشکل همین جاست. اینکه یه حد مشخصی نیست که از اون کمتر یا بیشتر بشه یا خیلی خوبه یا خیلی بد و این به خاطر هیجانی بودنشه، اما در هر حال قلب تپنده باید از ضربان منطقی و استانداردی برخوردار باشه که بتونه هیجان و افت و خیزها رو هندل کنه. البته اینم بگم معیار انسانها از بیراهه متفاوته؛ مثلا شاید عدهای دوره درخشان رپ فارسی رو دیس و دیسبکها بدونن و عدهای دقیقا برعکس فکر کنن.
اما به نظر من اصلاً برای رپ فارسی راهی کشیده نشده که بخواد به بیراهه کشیده بشه. هرکی مختاره به زبان خودش بنویسه و بخونه. البته در اینکه دست زیاد شده شکی نیست. انگار یک رپ کن افتاده شکسته و ده تیکه رپ کن شده و هر کدوم تیکه خودشو میاندازه. این میشه که مخاطب به جای اینکه یه آهنگ رو چند بار بشنوه برعکس مجبوره ده تا آهنگ رو یک بار گوش کنه که از کل اونا به جمعبندی برسه. این ناگزیره و باید درکش کرد.
طبق گفته خودت به دنبال جدا کردن مسیر موسیقایی خودت از سایرین در رپ فارسی هستی و این مسیر رو «رآی» اسم گذاری کردی. ممکنه یه توضیح روشن و شفاف در مورد «رای» بدی؟ این لغت از کجا اومده و به چه معنی هست و چی رو تعریف میکنه؟
راستش احساس میکنم صحبت کردن در مورد ذات کلمهی «رای» این مصاحبه رو کسلکننده کنه، اما اگر برای مخاطب جالب باشه که بیشتر از این کلمه بدونه میتونه عبارت «رای و رآی» رو گوگل کنه فرق این دو کلمه به زیباترین و درستترین شرح با قلم آقای خطیبی و قائم مقامی نوشته شده.
ما با زیستمون به کلمهها وزن و ارزش میدیم؛ به این کلمه هم همین طور. شاید ارائه آهنگهای بهتر و شعرهای زیباتر و تصمیمات متفاوت بتونه این واژه رو در آینده تعریف کنه. شاید سؤال طعنهآمیز این باشه که پس رأی یعنی سکوت؟ جواب اینه که نه ولی شاید از چشم یک عجول من صبور باشم؛ این کلمه خود به خود جایگاه خودش رو پیدا میکنه. زمانی که شاید از بیگانگی اشباع شده باشیم و به آب باریکهای که زمانی ایجاد شده بود، نیم نگاهی بندازیم. ما هر کاری کنیم نمیتونیم و حتی نباید مثل خاستگاه این سبک باشیم. باید تفاوت ایجاد کنیم وگرنه نمونههای کاغذی از دیگران خواهیم شد.
ما اگر هم چاشنیهای خودمونو لحاظ کنیم دیگران نمیتونن مثل ما باشن. من فقط دارم میگم و زندگی میکنم و نمیدونم چه تصمیماتی قراره بگیرم، پس در آینده میشه فهمید رأی یعنی چی…
گفته بودی با «صنعت» نامیدن موسیقی مخالفی. آیا میشه با نگاه هنری به موسیقی درآمد داشت و امرار معاش کرد؟ اگه آره چطور میشه این کارو کرد؟
حتى صنعتی شدن موسیقی هم نیازمند یک سطح استاندارد از کیفیته؛ با این حال همونطور که قبلتر هم گفتم میتونه از یه حدی فراتر بره یا پایینتر بیاد. حالا اینجا من از شما میپرسم به نظر شما این استاندارد وجود داره؟ الآن معیار ما از صنعتی شدن موسیقی در حیطه مجاز تعریف میشه دیگه غیر اینه؟ آیا در این سطح از کیفیت به نظر شما هست که بشه بهش گفت صنعت؟ اگر صنعت هم بشه که چه محصول بیکیفیتی… یعنی شما میگی باید نگاه غیر هنری داشت و از موسیقی به درآمد رسید؟ عجب …
با کسب درآمد از موسیقی موافق هستی؟
با آغوش باز ولی نه موسیقی به منظور کسب درآمد.
درآمد اصلی یاس از چه طریقی تأمین میشه؟
چه بد که برای بی نیازی مجبوری نیازمند دیگران باشی! متأسفانه حامیهای امروز طلبکارهای فردا هستن یا نمکگیرت میکنن یا گربهگیرت میکنن. هه هه …
داستان جالبیه که قبلاً برام غمانگیز بود. اینجا یک هنرمند نمیتونه به صورت معقول و آزادانه مثل آرتیستهای کشورای دیگه فعالیتهاشو مثل فروش آثار همکاری با اسپانسرهای درست اجراها درآمد از پلتفرمها و الی آخر پیش ببره. اما شاید با خوشرقصی به درآمدی برسه که میتونه در آن واحد تمام درآمدی که در داخل پرانتز اشاره کردم رو دربر بگیره؛ چه امضاهایی پای کاغذایی خورد که انگار بعدش هنرمند خودشو مثل یه کالا به خریدارش تحویل داد.
خب صحبت کردن در مورد این پیشنهادات برای دیگران آسونه، اما اینکه در موقعیتش باشی و در اوج نیاز این پیشنهادات رو رد کنی، معنی دیگهای داره. شاید خودستایی باشه، اما این یک انتخاب جسورانست. این «نه»ها یه روزی نتیجه میده؛ روزی که در راه و در شان خودمون پولهای بزرگ دربیاریم. اهمیتش به این نیست که من به منفعت برسم؛ دارم در مورد این پیکره صحبت میکنم.
مطمئنا سالهاست پیشنهادهای مالی خیلی بزرگی بهت شده و خیلیهاش رو رد کردی میتونی چندتاشو با ذکر زمان و مبلغ مثال بزنی؟
فکر میکنم این سؤال رو در پرسش قبلی به شکلی جواب دادم و بهتر میدونم اسمی نبرم، اما بله زیاد بوده؛ از شراکت در سرمایه گذاری و ملک و شهرک بگیرتا دعوت به حضور و همچنین پیشنهاد آلبوم یا تکآهنگ با مبلغهای عجیب از منبعهای غریب.
بارها در این رابطه توضیح دادی که تمام آثار منتشر شده در اون بازه زمانی از «رادیو جوان» اون لوگو رو داشتن، اون زمان از این موضوع مطلع نبودی و قابل پیشگیری نبود.
کار تمیز بیشتر مستعد کثیف شدنه. واقعا مطلع نبودم.
در ادامه سؤال قبل خیلیها انتقاد کردن که ترک سفارشی که به نقد صنعتی بودن موسیقی و سفارشی شدن آثار میپردازه چرا از پلتفرم رادیو جوان که خودش از مهمترین ارکان رشد این نوع موسیقی در کشور بوده منتشر شد؟
دیگرانی که در این رابطه صحبت میکنن واسه اینه که هنرمنداشون به خاطر نوپا و کوچیک بودن به این پلتفرم به عنوان کمپانی نگاه میکنن و به همین خاطر سنگینی سایشو روی خودشون و مارکت حس میکنن، اما نگاه رسانهای فرق میکنه. سفارشی هم به همین منوال پیش رفت. حق و حقوقی به کسی داده نشده. الآن تقریبا هفت ساله که از انتشار این اثر میگذره، اما فکر میکنم اون موقع نقد اصلی روی اون لوگوی کذایی بود. این رو هم بگم خوانندهی سفارشی فرق داره با خوانندهای که برای پخش کارش ضعیف یا قوی یا مبتذل یا هرچی هزینه میکنه. اما اون لوگو لکهای بود که با همت یه مشت مفتبر میخواست زلالیت و نیت این آهنگ رو آلوده کنه و همون طور که گفتم ازش مطلع نبودم.
سالهاست گفتی داری روی یک آلبوم بلند کار میکنی. این آلبوم هنوز در دست تهیهست یا کنسل شده؟ آیا آرتیست مهمان هم داره؟
خیلی خوب پیش رفته بودم، اما متوقف شد و مشغول پروژههای دیگهای شدم. اما به زودی بهش برمیگردم. نمیدونم این مصاحبه قبل از پخش کار جدیدم میاد یا بعدش، اما بعد از این پروژه قویتر به آلبوم برمیگردم. بارهایی روی دوشمه که حرکت رو کند کرده؛ آهستم ولی پیوسته. تا اینجا هنرمند مهمان نداشته ولی جای خالی گذاشتم.
چرا یاس تا امروز هیچ آلبومی نداشته؟ چه کوتاه چه بلند؟
من فکر میکنم هنرمندا در گذشته چنان غرق احساسات میشدن که فقط به دنبال ظرفی برای خالی کردنش بودن که شاید یک ظرف کافی نبود. اما امروز ما برای ظرفهای خالی دنبال محتویات میگردیم. اینکه چیزی در جهان بین همهی هنرمندا مشترک هست، به جا و درست، اما همون تصمیمگیرندهها تصیم گرفتن آلبومهای بلند رو به «ای پی» تغییر بدن. حالا اگر من بعضا با ارائه آهنگهای سهگانه سعی میکنم استایل خودم رو داشته باشم، برای جامعه قابل درک و پذیرش نیست.
اما اگه یه روز کمپانیهای بزرگ تصمیم بگیرن سیاست دیگری رو لحاظ کنن، برای هنرمندا و مخاطباشون قابل پذیرشتره. اینها عرفهای به دردنخوریه که آدم رو از ذات ماجرا دور میکنه؛ اینکه به اندازهی یه آهنگ روی یه آلبوم تمرکز کنی به طبع نتیجه سرسریای هم ازش میگیری.
نگاه کلیت به هوادار چیه؟ به عنوان یک آرتیست قدیمی و جا افتاده، هنوز مثل یه آرتیست نوپا هوادار برات ارزشمنده یا گذر زمان این مسئله رو برات کماهمیتتر کرده؟
امروز هوادار برای من همون همراهه. بعضی وقتا با هم عیاقیم و بعضی وقتا به هر دلیلی باهم حال نمیکنیم؛ اما جدا از این احترام من از قبل بیشتر شده، چون درکم بیشتر شده.
منزوی بودن یاس یا بهتر بگیم عدم همکاری با رپرهای دیگه به خاطر سلیقه شخصیته یا مسیر خاصی که طی این سالها داشتی و کمتر پیش میاد که همراهی همکارات رو پذیرا باشی؟ دلیل اصلی این موضوع چیه؟
من فقط نمیخوام با صبر و آرامشم کسی رو سکته بدم. ههههه. وگرنه همکاری رو دوست دارم. من فکر میکنم هنوز پیش نیومده. شاید به موقعی دوست داشته باشم فقط همکاری کنم.
الگوبرداری شدید نسل جدید از رپ غرب رو چه در محتوا و چه در فرم چطور تحلیل میکنی؟ آیا برای پیشرفت رپ فارسی مفید بوده یا نتیجه عکس داشته؟
نمیدونم. حس میکنم سبکهای جدید با کاتالوگ وارد شده. یعنی فرمولهاشو باید رعایت کرد. فلوها و وزنهای مشخصی که انگار چهارچوب رو برات چیدن و کافیه داخلشون رو با کلمه پر کنی؛ باید حداقل از چند تا اسلنگ و کلمههای کول انگلیسی استفاده کرد و میدونیم فراگیر شدنش بیکیفیتترش هم کرده. حتی از لحاظ ظاهری و پوشش هم این اتفاق افتاده. کشور ما در تحریم به سر میبره و شرایط مالی مردم آسیبپذیره. این باعث میشه نه برند خاصی در ایران باشه که حداقلش همون الگوبردار بتونه به قول خارجیا «های کپی» انجامش بده و نه توان مالی این هست که اون سبک زندگی رو تقلید کنن. من فکر میکنم بهتره افرادی که در این سبک پیشقدم بودن در فضاهای خارج از این چهارچوب هم فعالیت کنن که به آرتیستهای جدیدتر هم خلاقیت و توانایی منتقل بشه.
نظرت در مورد زیرشاخههای نوظهور ایجاد شده تو رپفارسی و سبکهایی مثل دریل و مامبل و … چیه؟ فکر میکنی ماندگار هستن یا گذرا؟
هنرمندایی بودن که در ابتدا با آهنگاشون خیلی این فضاها رو جذاب معرفی کردن، اما احساس میکنم خیلی زود انگیزههاشون کمرنگ شد و به همون تناسب در زمان بسیار کمی این سبکها به سرعت جاشون رو به هم میدادن. من فکر میکنم میتونست به عنوان به مدل آهنگ باشه که مثلاً هر رپ کنی دوست داشته باشه اون مدل رو تجربه کنه؛ مثل خوندن روی بیتهای اولد اسکول و وست سایدی که شاید هر رپ کنی دلش بخواد یه بار انجامش بده، اما شاید فراگیر شدنش به خودش لطمه زد.
هنرمند تصمیم میگیره به اثرو موندگار کنه یا نه؛ قطعا آهنگها و رپ کنهایی هستن از همین سبکها که موندگار میشن، اما تعدادشون به تناسب افراد بیشماری که به این شاخهها ورود کردن به شدت کم خواهد بود. این سبکها به بعضی افراد هم این رو داد که کار کردن به همین راحتیه با اینکه دریل و مامبل خیلی هم سخته. اتفاقاً یه دریل گردن کلفت وقت میبره، چون وقتی از دو قافیهای استفاده میکنی درسته که برای پیدا کردنش انرژی صرف میشه، اما بار زیبایی و مفهوم و فلو روی دو تا کلمه تقسیم میشه. در حالی که توی تک قافیهای باید از یک کلمه استفاده کنی که همهی اینا رو باهم داشته باشه و پیدا کردنش خیلی سخته. ساخت آهنگ متفاوت در عین رعایت فرم واقعا سخته، اما اگه اینا لحاظ بشه حتی اگر این سبکها دمده بشن هنرمنداش باقی میمونن و فضاهای جدیدتری رو خلق میکنن.
کمکاری امثال یاس که همیشه از تاثیرگذارترین هنرمندان رپ بودن رو در افول سلیقهی مخاطبین موثر میدونی؟
نمیدونم شاید … ولی در جریان باشید که آسون نیست و باور کنید ربطی به پرکاری و کم کاری من و امثال من نداره. ما به هر حال به اینجای قصه میرسیدیم.
یاس برای برگزاری کنسرت یا انتشار اثر خاصی یا هر دلیل هنری دیگهای تا به حال از طرف دولت بازخواست شده؟
بله.
در آینده بازهم تو کشورهای همسایه ایران کنسرت برگزار میکنی؟
حتما دلم میخواد هر چند سال این کارو انجام بدم که با آهنگهای جدید و فضا و فکرهای جدید خودمو نشون بدم.
اگه حکومت ایران در مقابل رپ نرمش انجام بده و مجوزهای لازم برای برگزاری رسمی کنسرت رو بده، یاس تو ایران کنسرت میذاره؟
نه و به این مسائل خوش بین نیستم.
به مهاجرت از ایران فکر میکنی؟ چه زمانی از همیشه بیشتر درگیر این مسئله بودی؟
زندگی در ایران و بلاتکلیفی ما رو شناور کرده و نمیتونیم آینده مشخصی رو متصور باشیم که طبقش برنامهریزی کنیم. رو این حساب نمیدونم فردا قراره چی بشه. من همیشه دوست داشتم در رفت و آمد باشم. هرچند از آخرین باری که در این رفت و آمد بودم پنج ساله که میگذره.
هنوز تو یاس انگیزه لازم برای تولید و انتشار رو حس میکنی؟ این موضوع با کم کار بودنت ارتباطی داره؟
فکر میکنم فعال بودن صرفا به معنی ارائه دادن نیست. انگیزه رو با کار بهتر میشه حس کرد. من سعی میکنم به رپ فارسی به عنوان یک جریان نگاه کنم و در هر بخشی ازش حتی فعالتر از قبل هستم. لزومی به صحبت در موردش نیست.
از اینکه تصمیم گرفتی بر خلاف خیلی از همکارات تو ایران به فعالیتت ادامه بدی راضی هستی؟ مزایا و معایبش برات ارزش موندن داشت؟
من فعالیت در خارج از ایران رو هم در بازههای زمانی متفاوت تجربه کردم. زندگی هنری در خارج از ایران هم داستانهای خودشو داره؛ از انزوای هنرمندا بگیر تا مصائب سر استودیو و حتی گاهی دریغ از یک همراه در مسیر استودیو. شاید حتی همراهان و دوستان خوبی اطرافت باشن ولی اون کسی یا کسانی که با ذوق هنری تو همراه باشن نیستن یا اگه پیدا بشن به شانس بزرگه. البته اینها نمونههای سادهای هستن. در مورد خودم باید بگم نمیدونم فقط هر بار نشد. شاید من دیگه به خونهی دائمی اعتقاد ندارم؛ باید در جریان بود. سکون آدم رو در خودش غرق میکنه.
درباره گروه «فریاس» توضیح بده. به چه شکل شروع شد و در ادامه چطوری مسیرش رو طی میکنه؟ در حال حاضر اعضای این گروه چند نفر هستن؟ آیا کسی اضافه یا کم میشه؟
سال نود تصمیم داشتم که اسمی رو ثبت کنم که مرتبط و به موازات فعالیتهای موسیقاییم باشه؛ مثل تولید محصول لباس، کلاه، اکسسوری یا هدفون و غیره؛ اما زمانی که با «موئر» به کلمهی فریاس رسیدیم، تصمیم گرفتیم به عنوان لیبل بهش نگاه کنیم. منتها تفاوتی که ما ایجاد کردیم این بود که هنرمندا همیشه قرار نیست کنار ما بمونن و هر زمان که وقتش باشه فعالیتشون رو جدا میکنن. در حال حاضر فریاس دو آرتیست فعال داره من و «سهیل چیگینی» که البته ایشون بیشتر فعاله.
شروین رادفر علاوه بر تخصصش که مهندسی صداست، حضور معنوی داره که یک پشتوانه محکمه. سجاد هم در بخشهای تصویری و انتشار فعالیت میکنه و هم با همت و تلاشش باعث پیشبرد مراحل تولید میشه و آیدین سختگیرترین مشاور هنری و مسئولتر از من ایشونه، اما سر زمانبندی باهم مشکل داریم. عرش هم که سالهاست آهنگسازی و پرودوس کارها رو پیش میبره. ما داریم خوب پیش میریم، اما کم کم تصمیم داریم بعد از این اسم لیبل رو به «قلمرو» تغییر بدیم. این طوری با حساسیت کمتر هنرمندای بیشتری به هم میپیوندن و این قلمرو رو تشکیل میدن.
از معرفی آرتیستهایی که از طریق این گروه شناخته شدن راضی هستی؟
آثاری که از فریاس منتشر شدن دونه به دونهشون رو با دغدغه ساختیم و از این نتیجه سر بلندیم. اهمیتش به اینه.
زندگی برات چه معنایی داره؟
زندگی واسم یک معنی مرجع نداره که اگه داشت اسمش زندگی نمیشد. برای من مدام این معنیها تغییر میکنن گاهی چهار کلمه سؤال صدها ورقه جواب داره. واسه همین کلیتش چه خوب چه بد چه تلخ چه شیرین به خود زندگی ختم میشه ولی لای این زشتیها هنوزم قشنگیهایی وجود داره.
چه چیزی باعث شد یاس با وجود موانعی که پیش روش بود ادامه بده؟
ناچاری … ههههه.
دلت میخواد مردم تو رو چه جوری به یاد بیارن؟
من همیشه به یادشون هستم؛ همین ردیفه از اونا انتظاری ندارم.
منبع الهامت چی بوده؟ از چه چیز و کسانی الهام گرفتی برای نوشتن؟
توی نوجوونی و جوونی بریکینگ شروع این راه بود و موسیقیای که باهاش میرقصیدیم هم هیپ هاپ بود. من از سالها قبلش مینوشتم؛ نه شعر، همین جوری واسه خودم مینوشتم. بعضی وقتا خاطره، بعضی وقتا متنهایی با عنوانهای مختلف مینوشتم. این بود که شروع به نوشتن شعرهای رپ کردم. واسه من نقطههای مشترک بریکینگ و رپ، ریتم و جسارت بود. از خیلیها الهام گرفتم از بیبوی تا رپکن تا شاعر و تا خودم.
وقتی مشکلی برات پیش میاد تمایل به انزوا داری؟ یعنی میخوای خودت تنهایی حلش کنی یا با دوستات حرف میزنی و ازشون کمک میگیری؟
گاهی اوقات منزوی میشم؛ گاهی اوقات کولی میشم، اما بیشتر منزوی میشم. اگر نیاز به کمک باشه بهشون میگم.
کسی رو توی زندگیت داری که از همه لحاظ بهش اعتماد کامل داشته باشی و بتونی روش حساب کنی؟ اگه آره اون چه کسی هست؟
آره. آدمهای زیادی هستن خیلی دوستشون دارم.
فکر میکنم با آهنگایی که منتشر کردی سعی داشتی طرفداراتو آگاه کنی و بیشتر باهاشون از این طریق حرف میزنی درسته؟ حرفی هست که الآن بخوای بهشون بگی تا تو رو بهتر بفهمن؟
خیلی حرفها دارم باهاشون. یادمه قدیمها خیلی وقتا ویدئو درست میکردم ازشون تشکر میکردم و باهاشون حرف میزدم توی پیامها و نظرها. یه سری اتفاقا افتاد اوضاع روحیم به هم ریخت. حالا متأسفانه یا خوشبختانه هر چقدر که حالم بدتره کارم بهتره.
اما من هم مثل خودشون زندگی میکنم و از هیچ امتیازی برتر از دیگران بهرهمند نبودم و نیستم. نه از جایی حمایت میشدم و نه پشتوانهای دارم. هر کاری که ارائه شده و ارائه خواهد شد، ریسکهای بزرگی بوده که در زندگی خودم و اطرافیانم اثر داشته. اما بعد از این کارهای جدید سعی میکنم بیشتر باهاشون در گپ و گفتوگو باشم.
خودشناسی از نظر تو یعنی چی؟ یاسر از مسیری که طی کرده تونسته به خودشناسی برسه؟
ساده نیست گفتنش. مثل یه شکلیه که یک معنیای داره و توی ذهنت هم میشینه و میفهمیش، اما گفتنش سخته. خودشناسی برای هر کسی معنی خودشو داره، چون مربوط میشه به همون مسیری که در سؤال بعدت مطرح کردی و اینکه واقعا نمیدونم. فکر نمیکنم. شاید واقعا این کلمه برای این عصر خیلی آرمانی و رویایی باشه.
وقتی دور و برت آدمایی هستن که باهات مخالفن یا هم عقیده نیستن چه جوری رفتار میکنی؟
یه مخالف اگه مخالف نباشه دیگه کاری نداره. واسه همین برای متقاعد کردن کسی تلاش نمیکنم. لزومی هم نمیبینم کسی باهام هم عقیده باشه. مخالفتهای ما از روی اخلاقه نه از روی حیطه کاریمون؛ از یکی خوشمون نمیاد پس از کارش هم بدمون میاد و به میزان اون نفرت هم میتونیم براش یه نسخهی بد بپیچیم؛ اما اگه مخالفتی در حیطه کاری بوده باشه و به حق هم باشه همیشه سعی کردم خودمو بهتر کنم.
زیاد اهل فضای مجازی نیستی ولی کامنتهایی که برات میذارن یا دایرکتاتو میخونی؟
آره چک میکنم و اتفاقاً الآن ارزش این پیامها از قبل برام بیشتره.
به نظرت یاس کی به این نتیجه میرسه که رسالت خودشو به سرانجام رسونده؟ در واقع یاس کی میگه دیگه وقت کنار رفتنه؟
هیچ وقت.
آیا در آینده ممکنه در حیطههای دیگه مثل نویسندگی کتاب و مشابه اون اثری تولید کنی؟ اگه جوابت مثبته اون حیطه چیه؟
علاقه من همیشه به نوشتن بوده ولی اعتماد به نفس برای نویسندگی لازمه، همیشه متنهای کوتاه کوتاه و حداکثر سه صفحهای نوشتم. یه مدت مستند زیاد میدیدم و خیلی بهش علاقمند شدم. احساس میکردم شاید بتونم در این حیطه هم فعالیتی کنم. حتما یه موقعش بهش گریز میزنم. اگر در این زمینه موفق باشم مصممتر پیش میبرمش.
ما به نحوه نشر ترکهای تو و گروه فریاس آگاهیم؛ اینکه سعی میکنید کاری موندگار در فواصل زمانی طولانی تولید بشه. به نظرت این سبک تولید اثر کردن از نظر صبر طرفدارا، باعث ریزش مخاطبهات نمیشه؟
بین ما و مخاطبهامون ارتباطیه که گفتنی نیست. اونا منو میفهمن؛ منو اونجوری که هستم قبول کردن و هیچ امتیازی برتر از دیگران ندارم. دقیقا هیچ امتیازی. اما دلم میخواد بین این دغدغهها و گرفتاریهایی که زندگی همهی ما رو فرا گرفته همچنان به موسیقی و شعر به عنوان یه چیز کاملا احساسی و ذوقمند نگاه کنم و میخوام هر بار بهتر ظاهر بشم.
البته این رو هم بگم که این چند سال اخیر اتفاقات متعددی افتاد که چه من و چه ما رو سر در گریبان و سر در گم کرد؛ انگار از آسمون بارون چکش میبارید و روی سر و تنمون فرود میومد و به محض اینکه میخواستیم دوباره به تکونی بخوریم رعد و برق بعدی محکمتر میخورد و زنگ خطر میداد. شاید خودت که این سوالو مطرح کردی در همین جواب خودت رو هم پیدا کنی. پس لابد متوجه میشی که در این شرایط که وا دادن با چند تا توجیه مختصر و سرسری ممکن و میسره، ما داریم هنوز طبق باور و ذوق پیش میریم.
شعری از آهنگات هست که برات معنی خاصی داشته باشه یا بیشتر بپسندیش؟
شعرهای جدید.
خودت فکر میکنی به هدفی که برای رپ داشتی رسیدی؟
نه، اما اینجا نبوغ واسه رسیدن به نقطهی شروعه. شاید رسیدن من به هدف به نفع حتی همون کسانی میبود که مدام توی مسیرم سنگاندازی کردن؛ اصلا نمیدونم منظورت از هدف چیه؟ مگه اصلا توی این فرداهای تق و لق میشه آیندهای هم متصور بود؟
ولی اگر رپ فارسی با تمام اختلاف نظرها و سلیقههاش میتونست یک دستتر و هماهنگتر باشه، میتونست به شانی که لایقش بود برسه. من اینقدر ذهنم پره و اینقدر ایده دارم که کاش میشد حرفای مغزمو ضبط کنم ولی درگیر تامین اولویتهاییم، چون نبوغ واسه رسیدن به نقطهی شروعه.
خیلیها عقیده داشتن در دورهی اعتراضات سکوتت به منزله پشت مردم نبودنه. خیلیها هم عقیده داشتن که با ترک بیم حرفاتو زدی. دوست دارم بدونم نظر خودت درباره این موضوع چیه؟
احترام و همراهی و پشت مردم بودن در عمل معنی میشه. عمل کردن فقط به منزله پیام نوشتن نیست، من قدرتی ندارم که بخوام پشت مردم باشم، منم فقط میتونم کنارشون باشم. درسته سکوت نفرت میسازه، ولی تو همهمه با یه دروغ به ملت میبازه.
یه بیوگرافی کوتاه درباره «بیم» دوست داریم. اینو میدونیم که نزدیک به دو سال روی این آهنگ کار کردی ولی اطلاعات بیشتری هست که خودت بخوای بهمون بدی؟ ناگفتهای هست که بخوای برامون بگی؟ منظورم یه راز پنهان از آهنگه که خودت در جریانش باشی.
این آهنگ خیلی طولانیتر بود و ورسهای دیگهای هم داشت، اما احساس کردم زیاد و زیادی میشد. در جوابت باید بگم راز پنهانی نداشت؛ شاید بعد از شنیدنش آدم به نتیجهگیریهای جدیدی میرسه. رازش در اتفاقاتی بود که بلافاصله بعدش رخ داد. سالی که نکو بود از بهارش پیدا بود و در واقع پیشبینی لازم نداشت، اما یادمه اون دوره رپکنها و مخاطبها درگیر بیف شده بودن و هرکی سرش گرم به چیزی بود و ما هم این ور داشتیم کار خودمونو میکردیم مثل الآن.
تجربه همکاری با تکناین و پیشرو چطور بود و چرا اینقدر طول کشید؟
همون طور که میدونید تعداد همکاریهای من در طول این سالها کمتر از بقیه بوده. به همین خاطر همکاریها برای من پررنگتر و ارزشمندتره، مخصوصا کنار چنین ستارههایی. حتی آخرین بار هم خبر از آماده بودن کار دادیم. حالا زمانی که آهنگ بیاد متوجه میشید. هر یک از ما ورسهای طولانی داریم و همون اوایل همکاری ورسهامون رو تحویل داده بودیم، اما برای قسمت همخوان با ترجیعبند یکم به فرسایش خوردیم و حل شد. شاید اگر بیحرف انجام میشد زودتر از اینها به سرانجام میرسید، اما متأسفانه یا خوشبختانه پیامی که این آهنگ داره به شرایط امروز جهان بیشتر مرتبطه؛ من باز هم ممنونم از هوادارامون که در طول تولید این آهنگ صبر و حوصله و درک به خرج دادن..
انتهای پیام