خرید تور نوروزی

محمد قوچانی: تلاش برای فدرالیسم، بازی با آتش است

تمنای فدرالیسم در سیاسیون و خطر تجزیه در ایران

محمد قوچانی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی، در گفت‌وگو با انصاف نیوز گفت که تمنای فدرالیسم در بین سیاسیون ایران وجود دارد اما طبق تجربه فدرالیسم خطراتی دارد که می‌تواند ایران و ایرانی را درگیر کند. متن این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

محمد قوچانی در گفت‌وگو با انصاف نیوز، راجع به نظر آقایان احمدی‌نژاد، خاتمی و عارف درباره‌ی سپردن اختیارات به استانداران و اینکه آیا چنین چیزی معادل فدرالیسم است، گفت: باید اطلاعاتمان را درباره‌ی چند نقل قولی که دراین‌باره وجود دارد تکمیل کنیم. علاوه بر آنها آقای محسن رضایی هم درباره‌ی فدرالیسم اقتصادی و ایجاد ۱۱ منطقه‌ی اقتصادی در کشور زمانی صحبت کردند. این تمنای فدرالیسم در سیاسیون ایران وجود دارد.

به گفته‌ی قوچانی، «آقای خاتمی به صراحت از فدرالیسم دفاع کرد. جمله‌ی آقای احمدی نژاد را به یاد ندارم اما آقای پزشکیان قبل از انتخابات راجع به این موضوع حرف زد و در روزهای انتخابات سعی کرد صحبتش را اصلاح کند و از فدرالیسم استفاده نکند.

بسیاری از دوستان ما که گرایش‌های ملی دارند، از کسانی مثل من که از آقای پزشکیان حمایت می‌کردم، انتقاد می‌کردند و می‌گفتند این حمایت تناقض است چون پزشکیان به فدرالیسم اعتقاد دارد.

انتقاد از عارف درباره‌ی چیزی که معنی‌اش فدرالیسم بود

متاسفانه حرف‌های آقای عارف اگرچه عنوان فدرالیسم نداشت، ولی بیش از آنچه گفتید بود؛ زیرا از رئیس‌جمهور و پارلمان محلی صحبت کند. شاید مثال زده‌اند اما برخی مثال‌ها دقیق و درست نیستند.»

نویسنده و سردبیر نشریه آگاهی نو در توضیح فدرالیسم گفت: «دو مدل فدرالیسم در دنیا وجود دارد. یک مدل مثبت و موفق که دربرگیرنده‌ی کشورهایی مثل آلمان و آمریکا است.

شاید بریتانیا هم نوعی اتحادیه تلقی شود اما در اصل این دو کشور نماد فدرالیسم هستند. فدرالیسم مفهومی تاریخی است و در طول زمان ایالت‌های آلمانی زبان با هم متحد شدند.

بعد از فروپاشی امپراتوری مقدس روم در دوران شارون مانی که بین فرانسه و ایالت‌های آلمانی‌نشین پیوندی وجود داشت، به تدریج هرکدام هویت مستقلی پیدا کردند؛ بزرگترینشان کشوری به نام پروس بود و بعد اتریش که برای خودش امپراطوری داشت. بیسمارک آمد و این‌ها را متحد کرد و دولت فدرال آلمان را ساخت اما اتریشی‌ها نپذیرفتند که جزو این کنفدراسیون آلمانی باشند.

مهاجرنشین‌هایی از انگلستان، آلمان و فرانسه و کشورهای دیگر، در آمریکا کلونی‌هایی درست کردند و تصمیم گرفتند با هم متحد شوند. بنابراین هیچ کشوری را نداریم که از ابتدا کشوری واحد باشند. یعنی آمریکایی وجود نداشته است که بعدها آن را تجزیه و به ایالت‌های مختلف تقسیم شوند.

کشوری مثل فرانسه که وحدتی ملی و سرزمینی دارد، هرگز تصمیم نگرفته که فدرال شود. ترکیه تعداد زیادی شهرستان و استان دارد ولی هیچ وقت به چهار ایالت تقسیم نکرده است که هر بخش به قومیت خاصی اختصاص داشته باشد. 

حتی در ترکیه قانون اساسی از ملت ترک صحبت کرده است و کردها را هم زیرمجموعه‌ی خودش می‌داند و آنها را ترک کوهی نامگذاری می‌کند.»

نبود دموکراسی در فدرالیسم‌های ساختگی

این روزنامه‌نگار گفت: «فدرالیسم باید پدیده‌ای طبیعی باشد. گاهی به شکل مصنوعی و ساخته شده است؛ مثل یوگوسوالی و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.

روسیه کشوری فدرال است اما جمهوری‌های مختلفی را به زورِ سلاح و ارتش و حزب و… فتح کردند و آن را به یک جمهوری تبدیل کردند که رئیس‌جمهور و پارلمان دارد اما هیچ وقت دموکراسی در آن شکل نگرفت.

ایران تاریخ حداقل ۲۵۰۰ ساله با دولت داشته است و اقوام متعددی هم در آن حضور داشتند و درعین حال هویت واحدی هم داشته است. طبق سند ملی ایران یعنی شاهنامه، از ایران نام برده شده است و ربطی به تصویب هیچ دولتی نداشته است. ما حتی در استان فارس که می‌گویند ناسیونالیستی است، ترک قشقایی داریم.

در خراسان اقوام کرد، در گلستان سیستانی و بلوچ، در کرمانشاه کرد شیعه و سنی، در آذربایجان غربی هم‌آمختگی بین ترک‌ها و کردها وجود دارد.

تمام این موارد را چطور می‌توانید به ایالت‌هایی تبدیل کنید و برایشان رئیس‌جمهور و پارلمان تعیین کنید؟! آن هم در شرایط شکننده‌‌ی کشور که رئیس‌جمهور در پایتخت می‌تواند ادعا کند قدرت کافی ندارد. سازوکار قانونی چنین ادعایی چه می‌تواند باشد؟»

استاندار، رئیس‌جمهور استان نیست

قوچانی در ادامه اضافه کرد: مگر استاندار را مردم انتخاب کرده‌اند که بگوییم رئیس‌جمهور استان هستند! مثال‌های بهتری می‌شد مطرح کرد. من طرفدار تمرکزگرایی به شکل افراطی‌اش نیستم. معتقدم باید اجازه بدهند شهرداران کل شهرهای ایران با رای مستقیم مردم آن شهر و نه شورای شهر انتخاب شود.

ضرورت انتخاب شهردار با انتخاب خود مردم

به گفته‌ی این نویسنده، «ایران در طول سال‌هایی که دولت نداشته، اما ملت (گروه همگون که بخواهند باهم زندگی کنند) داشته است.

عرب‌‌ها و بختیاری‌ها در خوزستان زندگی می‌کنند و با توجه به اینکه اسم تاریخی‌‌اش عربستان بوده است (قبل از اینکه عربستان سعودی به وجود بیاید) اگر می‌خواست جدا شود می‌توانست به یک شیخ‌نشین تبدیل شود. فقط هم نیروی سرکوب باعث نشده است چون بخشی از تاریخ ما فاقد نیروی سرکوب نبوده است.

کتاب گذشته چراغ راه آینده است را گروهی مارکسیستی نوشته‌ است و درمورد تاریخچه‌ی جمهوری آذربایجان دوره‌ی پیشه‌وری است. خبرنگار خارجی با فدایی جمهوری آذربایجان مصاحبه کرده و پرسیده است «آذربایجان را مستقل کردید چرا اسلحه را زمین نمی‌گذارید؟» او در جواب می‌گوید «اسلحه را زمین نمی‌گذاریم چون می‌خواهم بروم تهران را آزاد کنم!»

میرزا کوچک خان جنگلی که در گیلان جمهوری اعلام کرد، اسمش جمهوری سرخ ایران بوده است و می‌خواسته ایران را آزاد کند نه اینکه گیلان را جدا کند!

با وجود چنین تاریخی، در فرآیند ملت با پدیده قوم و قومیت مواجه نیستید و باید تلاش کنید همه شهروند ایران شوند و هر شهروندی شهردار را انتخاب کند تا بسیاری از اموری که دولت در تهران انجام می‌‌شود، به شهردارها واگذار شود. در این صورت مردم می‌توانند امور بهداشتی، فرهنگی، مالی، اداری، توسعه‌ی استانی و… را در شهرهای خودشان ببینند.»

مدل‌های فدرالی در خاورمیانه

قوچانی گفت: «اگر ایران براساس نژاد کشوری فدرال باشد، می‌توانید مطمئن باشید که یک کردستان خواهید داشت یا بین استان‌های مختلف اختلافی ایجاد نخواهد شد؟

اگر معیار زبان باشد، بزرگترین شهر ترک‌زبان ایران را باید تهران در نظر گرفت. این‌قدر که ترک‌ها در تهران هستند شاید در تبریز و ارومیه نباشند. آن وقت با تهران چه کار می‌کنند؟ شمال ایران که پر از ترک است چطور؟ آیا تمام این‌ها مسئله‌ساز نخواهند شد؟

مدل‌های فدرالی در خاورمیانه وجود دارد. لبنان دولت ملی ندارد و شیعه و سنی، مسیحی جدا هستند. ولی مگر ما طوایف لبنان هستیم؟ اقلیم کردستان در عراق تا رفراندوم استقلال می‌رود اما نمی‌تواند این کار را انجام دهد.»

تلاش برای فدرالیسم بازی با آتش است | ایران مادر همه‌ است

قوچانی گفت: «دیدگاه فدرالیسم در ایران مثل بازی با آتش است. امیدوارم آقای عارف و همه کسانی که چنین عقیده‌ای دارند، دقیق این موضوع را بررسی کنند.

ایران مثل مادر است و همان‌طور که مادر باید برای تمام فرزندانش مادری کند، ایران هم باید با همه همین‌گونه رفتار کند. سیدحسن تقی‌زاده، احمد کسروی، علامه طباطبایی، جزو مفاخر کدام بخش ایران حساب می‌شوند؟

هر کدام از استان‌ها از نظر اقتصادی متفاوت هستند. عده‌ای می‌گویند نفت خوزستان را می‌برند و مردم در فقر زندگی می‌کنند. مردم خوزستان حق دارند اما فکر می‌کنید به مردم گیلان می‌رسند؟ خوزستان به گلستان نیاز ندارد؟

ما کشور متمرکز یکپارچه‌ای هستیم و زبان فارسی، زبان ملی‌مان است که پویا است و برخلاف صحبت‌های آقای رنانی که گفته است زبان فارسی از زمان فردوسی دست نخورده است، این موضوع نشان می‌دهد چه قدرت و قوتی داشته است.

مقاله‌ی نصرالله پورجوادی در مجله بخارا درباره‌ی توانایی زبان فارسی در انتقال مفاهیم علم جدید در دوران معاصر نشان می‌دهد که چه سرمایه‌ی مهمی داریم.»

قوچانی: پان‌ها مشکل اجتماعی و فرهنگی هستند

این روزنامه‌نگار در ادامه گفت: «می‌شود راه تمرکززدایی را پیش گرفت و شوراهای شهری که به فساد افتاده‌اند به انجمن‌های شهری تبدیل شوند و در کنار شهرداران منتخب مردم باشند. یکی از شانس‌ها این است که پزشکیان ایرانیِ آذربایجانی آمده و رئیس‌جمهور شده است. در ترکیه امکان ندارد یک کرد به چنین موقعیتی برسد.»

قوچانی درباره‌ی ارتباط فدرالیسم و سخت شدن تائید صلاحیت پزشکیان و دیدارهای او با کسانی که به پان ترکیسم مشهور بودند، به عنوان یک تناقض گفت «من سوگند نخوردم که پزشکیان هر کاری انجام داد از او دفاع کنم و قطعا به برخی از موارد انتقاد دارم که یکی از آنها مربوط به همین ملاقات‌ها است.

به نظرم پان فارسیسم، پان ترکیسم، پان کردیسم را مشکلی اجتماعی و فرهنگی می‌داند. فکر می‌کنم پزشکیان می‌خواهد با آنها گفت‌وگو کند. اگر جای مسئولان دفتر و خود آقای پزشکیان بودم، سعی می‌کردم نسبت به کسانی که هتاکی کردند، موضع مشخصی داشته باشم.»

پزشکیان نماد ملت شدن ایران است

این روزنامه‌نگار گفت «پزشکیان اگر حرف قوم‌گرایانه بزند نقد می‌کنم. مثل نقدی که درباره‌ی آقای عارف گفتم. وقتی آقای همتی می‌خواست در مناظره‌های انتخاباتی صحبت کند، از او خواستند ترکی صحبت کند اما به او گفتم این کار را نکند؛ ولی متاسفانه نامزد دیگری (مهرعلیزاده) به ترکی صحبت کرد، و بعد از آن هم همتی مجبور شد یا فکر کرد که اگر ترکی حرف بزند بهتر است!

ضمن احترام به زبان ترکی، فکر می‌کنم وجود پزشکیان نشان می‌دهد این امکان برای همه وجود دارد که بیایند و رای بدهند. او نماد ملت شدن ملت ایران است.»

نگرانی طبیعی از خطر تجزیه‌طلبی در ایران

قوچانی درباره‌ی خطر تجزیه و تجزیه‌طلبی در ایران گفت: ایران حق دارد از تجزیه‌طلبی نگران باشد؛ زیرا تاریخ نشان می‌دهد پاره‌هایی از تن‌مان جدا شده که اگر امروز کنارمان بودند، کشور قدرتمندتری بودیم.

او این‌گونه ادامه داد: «بدون ادعای نسبت ارضی، نسبت ایران و تاجیکستان از بین نمی‌رود. خاطره‌ی سمرقند و بخارا از ما جدا نمی‌شود. چطور می‌شود که برای ایرانی‌ها خاطره‌ی دردناکی نباشد که هرات را از ایران جدا کردند یا اینکه بلوچستان به دو قسمت تقسیم شده است. ما نسبت به ارمنستان و گرجستان و آذربایجان احساس داریم.

اگر اسم خلیج فارس هنوز همین است به این دلیل ربط دارد که دریاچه‌ای درون حوزه‌‌ی تمدنی ایرانیان از زمان ساسانیان تا صفویان بود. جدایی بحرین هم درد بزرگی از زمان پهلوی است.

چند عنصر فرهنگی در جامعه‌ی صفوی وجود داشت. امور تجاری را ارمنی‌ها به دلیل حرام بودن ربا برای مسلمان‌ها، انجام می‌دادند و با فرنگی‌ها تجارت می‌کردند. کارهای نظامی را هم گرجی‌ها پیش می‌بردند. اوج رواداری را در زمان شاه عباس صفوی می‌بینیم که در اصفهان جلفای نو ساخته می‌شود. (شبیه جلفای مسیحی‌ها ساختند.)»

یک هشدار واقعی و تلاش برای حفظ جغرافیای ایران

قوچانی گفت «اگر جامعه‌ی ایران متکثرتر بود و جمعیت مسیحی‌ها، ارمنی‌ها، گرجی‌ها، عرب‌ها و… بیشتر بودند، احتمالا جامعه‌ی متنوع‌تری بودیم. به همین دلیل است که تجربه‌هایی که از خاطره‌های دسته‌جمعی داریم، مهم هستند.

نقشه‌ی منطقه را طوری طراحی کردند که با تاجیکستان هم‌مرز نباشیم و به سمرقند و بخارا که جزو خواستگاه‌های زبان فارسی هستند، دسترسی نداریم. هشداری که می‌دهیم، تصنعی نیست.

نکته‌ی بعدی این است که بعد از دیدن عراق، لیبی، سوریه، تذکر درباره‌ی این موضوع جدی است و حس می‌کنیم حفظ جغرافیای ایران چقدر اهمیت دارد.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. گرچه با آقای قوچانی به خاطر آخرین نسخه نشریه مهرنامه که با عکس شریعتی به شریعتی تاخت زاویه دارم ولی این حرفش کاملا درست و به جا هست.

    1
    3

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا