خرید تور نوروزی

فدرالیسم در ایران، تحفه‌ای از سرزمین‌های سرخ روسیه | حمید احمدی

حمید احمدی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران، در یادداشتی به بهانه‌ی سخنان محمدرضا عارف، معاون اول ریاست جمهور درباره‌ی اختیارات استانداران و ایده‌ی فدرالیسم، در گاه‌نامه‌ی مانتره زیر نظر کانون ایران‌شناسی دانشگاه تهران نوشت:

«متاسفانه در دهه‌های بعد از انقلاب و حتی بعضا پیش‌ از انقلاب، برخی گفتمان‌های به‌ظاهر علمی ولی ساده‌انگارانه و بی‌ریشه در کشور جا افتاده و بر این مبنا است که باید برای توسعه‌ی کشور به تمرکززدایی و decentralism روی آورد.

اما باید گفت که این ادعاها بیشتر از اینکه بحث‌های علمی باشد بحث‌های سیاسی و ایدئولوژیک است که عمدتا از طریق مارکسیسم روسی نیز وارد ایران شده و اهداف خاص داعیه‌داران این نحله‌ی فکری را نیز دنبال می‌کرده است. از جمله این اهداف در تاریخ ایران پیگیری تامین منافع شوروی در آستانه‌ی انقلاب اکتبر و پس از آن است.

در راستای این گفتمان، از بعضی موضوعات مانند «خودمختاری و حق تعیین سرنوشت اقوام» مصادره به مطلوب صورت گرفت. این موضوع از طریق مارکسیست‌های ایرانی انجام شد که آبشخور فکری اکثریت قریب به اتفاق آنان، مارکسیسم-لنینیسم شوروی بود و نه مارکسیسم اصیل اروپایی.

متأسفانه اکنون نیز پس از گذشت سال‌ها از فروپاشی شوروی، معاون اول رئیس‌جمهور، آقای عارف، بحث تمرکززدایی را با تأثیرات ناخودآگاه از همان گفتمان مارکسیستی مطرح می‌کند که از مهم‌ترین نشانه‌های آن نیز رئیس‌جمهور خواندن هر استاندار است و اینکه گویا کشور دارای جمهوری‌های خودمختار است.

با این همه، پژوهش‌ها نشان داده است که عدم تمرکز متضمن توسعه نیست و برعکس، دولت متمرکز قدرتمندِ توسعه‌گرا در این راه کارساز بوده است. از آخرین دستاوردهای علمی راجع‌به این موضوع کتابی است با عنوان «ملت‌سازی، چرا برخی کشورها یکپارچه می‌مانند و برخی تجزیه می‌شوند؟» که نوشته‌ی آقای آندره‌آس ویمر است.

در این کتاب شش کشور در امر رابطه‌ی توسعه و ملت‌سازی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است که این شش کشور شامل سوئیس و بلژیک، سومالی و بوتسوانا، چین و روسیه است. و در نهایت، نظریه‌ی کتاب سه عامل اساسی را به‌عنوان عوامل مهم در موفقیت ملت‌سازی و توسعه در نظر گرفته است.

اول، دولت متمرکز قدرتمند با دیوان‌سالاری موثرِ مرکزیِ قوی که بتواند در شرایط و لوازم توسعه، نیازهای جامعه را به‌سرعت برآورده کند. دوم، زبان واحد است. یعنی زبان واحدی در کشور وجود داشته باشد و سوم، نیروهای داوطلبانه‌ی توسعه‌خواه جامعه‌ی مدنی که در کشور فعالیت می‌کنند.

معاون اول رئیس‌جمهور کشور متأسفانه بدون اطلاع از عمق و معنی اساسی مفاهیم مورد استفاده و دقت در سیاست‌های مورد‌نظر برای اعمال، از مفاهیم مرتبط با تمرکززدایی استفاده می‌کند و آن‌ها را سیاست‌های مورد نظر دولت برای اجرا معرفی می‌کند.

البته این موضوع نیز با توجه به رشته‌ی تحصیلی ایشان که در زمینه‌های مهندسی است‌ و به‌تبع باعث عدم آشنایی با مفاهیم علوم انسانی می‌شود، خیلی هم دور از ذهن نیست اما بسیار برای کشور زیان‌بار خواهد بود.

لازم به ذکر است که در حال حاضر، کشور ایران در یک نگاه اساسی و از بالا، دارای نظامی غیرمتمرکز است. نظامی با ساختار قدرتی دوگانه که در جهان کم‌نظیر است؛ یک ساخت قدرت در ایران انترناسیونالیستی و امت‌گرا است و ساخت دیگر قدرت، ملت‌گرا است که علی‌القاعده نهاد ریاست‌ جمهوری باید در جهت پیگیری منافع ملی عمل کند.

بخش‌هایی از قدرت که به ظاهر ساخت ملت‌گرا دارند همچون اسب نحیف و کم‌توانی شده‌اند که معاون اول ریاست جمهوری درصدد است ضربه‌ی آخر را به آن وارد کند و در آن تقسیم قدرت اضافی ایجاد کند که نشان از تحلیل بسیار دور از واقعیت او دارد.

موضوع جالب‌تر هم روشنگری ایشان از گفته‌هایشان است که تأکید کرده‌اند دولت مرکزی باید در امور سیاسی و دفاعی و امنیتی مسئول باشد و در باقی حوزه‌ها دولت‌های محلی عهده‌دار مسئولیت باشند. این گفته در واقعیت و اساس به معنای قوم‌گرایی فرهنگی و تضعیف فرهنگ ایرانی است.

چنین چیزی قطعا تنها عناصر معدود مورد افتخار ایرانیان در جهان را که یکی هویت و تاریخ باشکوه ایران است و دیگری زبان بلندآوازه‌ی پارسی، مورد خطر جدی قرار خواهد داد. در این راستا، برخی لوایح بسیار خطرناک نیز در مجلس شورای اسلامی در رابطه با حق تدریس و تحصیل در مدارس به زبان‌های محلی در حال طرح و تصویب است که تهدید زبان ملی یعنی زبان فارسی را بیش از پیش نیز برای ما خاطرنشان می‌سازد.

امید است که سیاست‌مداران و تصمیم‌گیران در موضوعاتی از این دست پیش از طرح موضع و سیاست‌گذاری از نظر متخصصان بهره گرفته و اسیر گفتمان‌های سطحی بی‌پایه‌ی سیاسی-ایدئولوژیک غیرعلمی از مدافتاده و جوسازی‌های رسانه‌ای نشوند و بر وظایف اصلی دولت تأکید کنند.»


شماره‌ی هشتم گاه‌نامه‌ی علمی-فرهنگی مانتره به صاحب‌امتیازی کانون ایران‌شناسی دانشگاه تهران با محوریت واکنش به سخنان معاون اول رئیس‌جمهور منتشر شد، با این عنوان: «به نام تمرکززدایی، به کام نابودی ایران»؛ یادداشت ۱۵ استاد دانشگاه و پژوهشگر برجسته در واکنش به سخنان آقای محمدرضا عارف، معاون اول ریاست جمهوری درباره‌ی اختیارات استانداران و ایده‌ی فدرالیسم.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا