معمای سرانه مصرف انرژی
ریشه تفاوت معنادار مصرف انرژی ایران و اروپا کجاست؟
امیر عابدپور در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
وضعیت مصرف انرژی در ایران در مقایسه با اروپا همواره موضوعی بحث برانگیز با آماری متناقض و در پیامدش نسخه پیچهای ناکارآمد و معوج بوده است. سخنرانی اخیر رئیس جمهوری، مبنی بر فاصله ۳ تا ۴ برابری مصرف گاز و برق میان ایران و اروپا، صرف نظر از میزان تطابق دقیق آن با واقعیت که البته در این یادداشت این موضوع را مورد واکاوی و بررسی دقیق قرار خواهیم داد، نقطه عطفی در پذیرش عمومی این موضوع در سطح عالی مدیریتی کشور به شمار میرود. اعتراف به این فاصله مصرفی حتی در میان مدیران میانی کشور نیز در سالیان اخیر کمتر دیده شده است، چه رسد به اینکه رئیسجمهوری در اظهارات خود به آن اذعان کند. این رویکرد شجاعانه و صادقانه پزشکیان در مواجه با ابرچالش های حوزه انرژی که در طول سالیان گذشته همواره سرکوب و کتمان شده در دل خود پاسخی عمیق به چرایی بسیاری از مشکلات کشور دارد.
در ابتدا به بررسی وضعیت مصرف برق و گاز در ایران پرداخته و سپس به مقایسه آن با سرانه مصرف در اتحادیه اروپا میپردازیم. اعداد و اطلاعات منتشر شده در این گزارش بر اساس داده های ترازنامه انرژی کشور و گزارشات معتبر بین المللی نظیر آژانس بین المللی انرژی، تهیه و محاسبه شده است که البته به دلیل ضعف اطلاعات در کشور، اطلاعات متقنک و شفافی در این ارتباط در فضای وب وجود نداشته و ندارد که همین موضوع باعث بروز سوالات و ابهامات زیادی در فضای مجازی گردیده است.
بر اساس گزارشات معتبر، میزان کل مصرف برق در ایران در سال ۱۴۰۲، حدود ۳۳۳ میلیارد کیلووات ساعت بوده است که سهم بخش خانگی از آن حدود ۳۱ تا ۳۳ درصد است. به این ترتیب، سرانه مصرف برق در بخش خانگی ایران به ۱۱۴۴ کیلووات ساعت میرسد. با احتساب سهم بخشهای تجاری و خدمات عمومی (حدود ۱۸ تا ۱۹ درصد)، این سرانه به ۱۸۴۴ کیلووات ساعت افزایش مییابد و سرانه کل مصرف برق کشور به ازای هر نفر حدود ۳۷۰۰ کیلووات ساعت است. برای مقایسه معنادار، سرانه مصرف برق بخش خانگی (۱۱۴۴ کیلووات ساعت) معیار بهتری است، زیرا مقایسه سرانه بخشهای مولد در اقتصاد، با پیچیدگیهای فنی و اقتصادی فراتر از این مقال مواجه است.
در بخش گاز، برآوردها نشان میدهند که بخش خانگی حدود ۴۰ تا ۴۱ درصد از کل مصرف گاز کشور (۲۴۹ میلیارد مترمکعب) را به خود اختصاص داده است. این مقدار، سرانه مصرف گاز خانگی را به حدود ۱۱۳۳ متر مکعب میرساند. در این محاسبه، سهم بخشهای تجاری، خدمات عمومی و صنایع خرد که حدود ۷ تا ۸ درصد از کل مصرف گاز را تشکیل میدهند و اغلب همراه با بخش خانگی گزارش میشوند، لحاظ نشده است.
در مقایسه با اتحادیه اروپا، سرانه مصرف برق بخش خانگی در این منطقه بر اساس گزارشات آژانس بین المللی انرژی و کمیسیون اتحادیه اروپا، حدود ۱۴۹۵ کیلووات ساعت است که این مقدار ۱.۳ برابر ایران است. به عبارتی سرانه مصرف برق در بخش خانگی در اتحادیه اروپا حدود ۳۰ درصد بیشتر از سرانه مصرف در ایران است.
اما در سرانه مصرف گاز خانگی، تفاوت چشمگیر است. این مقدار در اروپا حدود ۱۹۷ مترمکعب است که بسیار کمتر از ایران (۱۱۳۳ مترمکعب) است و نشان میدهد که سرانه مصرف گاز خانگی در ایران حدود ۵.۷ برابر اتحادیه اروپاست. این اختلاف، حتی بیش از فاصلهای است که در سخنان رئیسجمهوری در خراسان شمالی اشاره شده است.
در همین ارتباط و برای تحلیل دقیق تر، میبایست دو حامل برق و گاز را توامان با یکدیگر و با یک واحد تراز بر مبنای ارزش حرارتی بررسی کرد. با تبدیل واحد مترمکعب گاز به کیلووات ساعت (هر مترمکعب گاز معادل ۱۰.۵ کیلووات ساعت برق)، مجموع مصرف سرانه برق و گاز در بخش خانگی محاسبه میشود. این مقدار در ایران حدود ۱۳۰۴۰ کیلووات ساعت است، در حالی که در اتحادیه اروپا ۳۵۶۳ کیلووات ساعت است. به این ترتیب، ایران در بخش خانگی ۳.۶۵ برابر اروپا انرژی مصرف میکند که با اشاره رئیسدولت درباره فاصله ۳ تا ۴ برابری میزان مصرف برق و گاز ایران و اتحادیه اروپا همخوانی دارد.
این تفاوت معنادار مصرف میان ایران و اتحادیه اروپا، بههیچ وجه اتفاقی نبوده و صرفاً به تفاوت های سبک زندگی یا مسائل فرهنگی خلاصه نمیشود. بخش عمده ای از این اختلاف ناشی از غیر استاندارد بودن ساختمان ها در ایران نسبت به معیارهای انرژی است. دلیل اصلی این مسئله، نبود توجیه اقتصادی برای استفاده از فناوری های نوین در ساخت و ساز و همچنین عدم اجرای الزامات مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان است.
تغییر الگوی مصرف نیازمند راهکارهای علمی و اساسی است و نمیتوان آن را به برنامه های تبلیغاتی ساده و سطحی تقلیل داد.
بر خلاف ایران، اتحادیه اروپا با اجرای برنامههای اساسی و هوشمندانه توانسته است از سال ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ مصرف گاز خود را از ۳۹۷ میلیارد مترمکعب به ۳۱۹ میلیارد مترمکعب کاهش دهد. این کاهش ۲۵ درصدی، حاصل تنوع بخشی به سبد انرژی، استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و فناوریهای نوین مدیریت مصرف انرژی است، نه صرف اجرای کمپینهای تبلیغاتی.
البته که موفقیت های مشابه در اتحادیه اروپا مسبوق به سابقه است، بطوریکه از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ نیز این منطقه ظرف مدت ۱۰ سال موفق گردید با سیاستهای تشویقی، استانداردسازی ساخت و ساز و استفاده از فناوریهای کارآمد، مصرف انرژی را حدود ۲۰ درصد کاهش دهد.
در مقابل، وضعیت ایران، بهویژه در بخش خانگی، نشان دهنده خلأ جدی در سیاست گذاری و اجرای راهکارهای عملی است و تمام تمرکز روی اجرای راهکارهای چند روزه یا در بهترین حالت، راهکارهای چند ماهه گذاشته شده است. نمونه بارز این رویکرد، کمپینهای غیرموثر و کوتاهمدتی مانند «دو درجه کمتر» یا «توافقنامه شرکت ملی صنایع پتروشیمی با شرکت ملی گاز» است که مقرر است در ذیل این توافقنامه، با تخصیص ۴۰۰ میلیارد تومان بودجه و بکارگیری سلبریتی ها و البته برای خالی نبودن عریضه استفاده از روش های داده کاوی و هوش مصنوعی، در میان مشترکین کم مصرف، قرعهکشی انجام شود و جوایزی اعطا گردد تا ظرف مدت ۷۰ روز مصرف گاز را در استانهای شمالی کشور به میزان ۱۰ درصد کاهش دعند.
وضعیتی که نشان میدهد، ایده پردازان این طرح خلاقانه! درک کافی از الزامات کار با کلان داده ها را ندارند. با این اوصاف، چنین راهکارهایی نهتنها تأثیر قابل توجهی در کاهش مصرف نخواهند داشت، بلکه فرصت های ارزشمند کشور را برای حل این بحران در میان مدت نیز هدر میدهند و هزینه های گزافی نیز بر گرده نحیف اقتصاد ایران تحمیل میکنند.
انتظار ایجاد تغییرات محسوس و ملموس از چنین اقدامات نمادین و سطحی و فاقد اثرگذاری بلندمدتی نه تنها خیال خام است، بلکه فرهنگ سازی نیازمند ملزومات، دانش، تخصص و برنامه ریزی بلندمدت است.
در چنین شرایطی، نه تنها بحران مصرف انرژی حل نمی شود، بلکه سیاست های ناکارآمد و غیر منسجم باعث هدر رفت منابع مالی و کاهش اعتماد عمومی میشود. برای تغییر واقعی، باید از تجربه های موفق جهانی الهام گرفت و بهجای اقدامات نمایشی و کوتاه مدت، سیاست های پایدار و علمی را در دستور کار قرار داد.
انتهای پیام