خرید تور نوروزی

چالدران بازیچه جدید نوآوران

محمدرضا ساختمانگر، پژوهشگر تاریخ هنر، به بهانه مراسم گرامی‌داشت شهدای جبهه مقاومت و شهدای چالدران که اخیرا در اردبیل برگزار و بهانه بروز تنش میان ایران و جمهوری آذربایجان شد، به تحلیل زمینه‌های تاریخی جنگ چالدران پرداخته است که از نظر می‌گذرانید:

این روزها، در فضای فرهنگی کشور شاهد نوآوری‌ای بی‌بدیل هستیم که در آستانه تبدیل‌شدن به تنشی سیاسی میان ایران و همسایگانش قرار دارد. ماجرا از شهر اردبیل و برگزاری مراسم گرامی‌داشت شهدای «جبهه مقاومت» و شهدای «چالدران» آغاز شد. هرچند می‌توان شباهت‌هایی میان ماهیت این دو موضوع، با وجود فاصله زمانی ۵۰۰ ساله جست، اما واقعیت‌های تاریخی را باید در چارچوب زمان خود سنجید و در این صورت، «جبهه مقاومت» و «چالدران» هیچ وجه اشتراکی با یکدیگر نخواهند داشت.

نگارنده، به‌عنوان پژوهشگر تاریخ هنر اسلامی ـ به‌ویژه عصر صفوی ـ با رویکردی علمی و فارغ از هرگونه نگاه سیاسی، قصد دارد نگاهی دوباره به واقعه «چالدران» و تأثیرات تاریخی و ژئوپلیتیکی آن بر منطقه خاورمیانه و جهان، حتی پس از گذشت پنج سده، ارائه دهد. بازخوانی وقایع تاریخی می‌تواند پاسخی به پرسش‌هایی نظیر «ما چگونه ما شدیم؟» بیابد و همان‌گونه که گفته‌اند، «تاریخ، چراغ راه آینده» باشد.

ظهور نوادگان شیخ‌صفی‌الدین اردبیلی

اسماعیل، در سن 13 سالگی و در تاریخ 23 دسامبر 1501، با یاری گروهی متنوع از ایلات ترکمان شیعه‌مذهب و پیروان طریقت صوفیه که در نواحی آناتولی، سوریه، آذربایجان و قفقاز پراکنده بودند، توانست ایران چندپاره پس از تیموریان را یکپارچه کرده و به‌عنوان آغازگر عصر صفوی شناخته شود. این گروه‌ها که به قزلباشان معروف بودند، عمدتاً تحت فشار و آزار و اذیت‌های امپراتوری عثمانی که سنی‌مذهب بود، قرار داشتند. از زمان فتح قسطنطنیه توسط سلطان محمد فاتح در سال 1451 میلادی و تثبیت سلطنت عثمانیان، این قبایل که به‌طور عمده به‌صورت ایلاتی زندگی می‌کردند، در شرایط سخت و آزارهای مداوم به‌سر می‌بردند و به‌منظور فرار از گزندهای عثمانیان، دائم در حال جابه‌جایی و تغییر مکان بودند.

شاه اسماعیل توانست این قبایل را که از جنگ‌آوران قهار و ماهری تشکیل شده بودند، جذب و لشگری چابک از میان آنان گردآوری کند. این لشگر، عمدتاً از جنگجویان ایلات قزلباش تشکیل می‌شد. اسماعیل در مواجهه با دشمنان خود از هیچ‌گونه خشونت و افراطی دریغ نکرد و این خشونت‌ها به حدی رسید که موجب تحریک همسایگان و دشمنان شد. اولین برخورد جدی و پرتنش در شرق ایران و پس از شکست شیبک‌خان ازبک در مرو رخ داد که اسماعیل چهره‌ای خشن و بی‌رحمانه از خود به نمایش گذاشت. شکست شیبک‌خان ازبک از شاه اسماعیل در سال 1510 میلادی نه تنها از جنبه‌های سیاسی و نظامی حائز اهمیت بود، بلکه به‌دلیل سرانجامِ فجیع شیبک‌خان و حوادثی که پس از مرگ او به وقوع پیوست، در تاریخ ایران به‌عنوان یکی از نقاط تاریک و جنجالی شناخته می‌شود.

این واقعه نه تنها در تاریخ به یاد ماند، بلکه انعکاس‌های گسترده‌ای در تحلیل‌های سیاسی و فرهنگی آن دوران داشت. بسیاری از مورخان به تفصیل به نحوه شکست شیبک‌خان و نحوه برخورد شاه اسماعیل با او پرداخته‌اند و این رویداد همچنان به‌عنوان یک حادثه مهم در تاریخ ایران باقی مانده است.

در کتاب ارزشمند شاه اسماعیل اول، دکتر منوچهر پارسادوست به یکی از صفحات تاریک تاریخ صفویه اشاره می‌کند که در آن، شاه اسماعیل، به‌واسطه‌ی خشونت و انتقام‌جویی‌هایش، تصویری ماندگار از خود در تاریخ به جا گذاشت. در یکی از این حوادث، اسماعیل دستور داد که بدن شیبک‌خان به صورت زنده قطعه‌قطعه شده و قزلباشان وفادار، در بلعیدن این قطعات با یکدیگر رقابت کنند. پس از آن، جمجمه‌ی شیبک‌خان به عنوان جام شراب زراندود شده و پوست او، پس از پر شدن از کاه، به یکی از نمادهای انتقام اسماعیل تبدیل شد که به گفته‌ی برخی منابع، به سلطان عثمانی هدیه داده شد.

پس از این واقعه، شاه اسماعیل به بغداد، کربلا و سپس نجف سفر کرد. در نجف، مقبره‌ی محمد حنیفه، پسر امام علی (ع)، قرار داشت، اما شاه اسماعیل، به‌عنوان بخشی از سیاست‌های مذهبی و انتقام‌جویانه‌اش، دستور به تخریب این مقبره داد و بر ویرانه‌های آن، ساخت یک توالت را دستور داد. این اقدام جنجالی نه‌تنها باعث ایجاد تنش‌های مذهبی شد، بلکه موجب واکنش‌های شدیدی از سوی دولت‌های اسلامی و به‌ویژه عثمانیان گردید.

در پی این اقدامات، سلطان سلیم یکم عثمانی که در آن زمان مشغول فتوحات خود در اروپا بود، به‌سرعت متوجه قدرت تازه‌ظهور شرقی شد و در نتیجه، نامه‌های توهین‌آمیز بین دو طرف رد و بدل و زمینه‌ساز یک جنگ بزرگ شد. لشکر عثمانی که از نظر تعداد و تجهیزات، به‌ویژه توپ و تفنگ، برتری آشکاری نسبت به لشکر ایرانیان داشت، به میدان جنگ آمد. شاه اسماعیل که به‌واسطه‌ی پیروزی‌های پی‌درپی خود در فتوحات، دچار غرور و اعتماد به نفس بیش از حد شده بود، تصمیم گرفت در دشت چالدران، که میدان مناسبی برای استفاده از توپ‌های عثمانی بود، به نبرد بپردازد.

دکتر پارسادوست در این‌باره می‌نویسد که شاه اسماعیل در روز نبرد، به عادت همیشگی خود به شکار کبک و بلدرچین پرداخت. این در حالی بود که لشکر ایران با رشادت و دلیرانه جنگید، اما به دلیل اشتباه تاکتیکی در انتخاب محل نبرد و زمین مناسب برای توپ‌های عثمانی، شکست سختی متحمل شد. اسماعیل مجبور شد به همدان عقب‌نشینی کند و تبریز به تصرف عثمانیان درآمد. این نبرد، آغازگر سلسله‌ای از شکست‌های ایران در برابر عثمانی‌ها بود و به‌تدریج، سرزمین‌های زیادی از ایران به خاک عثمانیان پیوست تا این که در دوران شاه عباس اول، ایران دوباره تلاش کرد تا این سرزمین‌ها را بازپس گیرد.

رنسانس ایران و عثمانی

قطع ارتباط کامل بین ایران و عثمانی صدمات فراوانی برای دوطرف ایجاد کرد. تأثیر این تخاصمات بر ایران بیش از عثمانی بود. مهم‌ترین تأثیر این ترک رابطه برای ایران، قطع شدن ارتباط ایران با دنیای غرب و اروپا بود. لازم به یادآوری است که این وقایع مقارن است با سال‌های ابتدایی پس از رنسانس در اروپا. از آنجا که اروپا در شرف توسعه علم و نوآوری و شروع تجارت و تولید ثروت اقتصادی بود، قطع رابطه ایران با غرب یعنی دور ماندن از این سازوکار جهانی. ایران می‌توانست با سابقه درخشانی که در زمینه‌های علمی داشت، ریشه‌های توسعه و پیشرفت خود را در تعامل بیشتر نیز فراهم سازد.

چالدران؛ شاه جنگ ایرانیان

اما برگردیم به روایت اصلی این مقوله که در شهر اردبیل، زادگاه نوادگان شیخ صفی‌الدین اردبیلی رخ داده و آن بزرگداشت مشترک برای شهدای جبهه مقاومت و جنگ چالدران است. جنگ چالدران بین دو کشور همسایه مسلمان و با دلایل پیچیده‌تری از قدرت‌طلبی یا رقابت برای اراضی میان دو امپراتوری بزرگ آن زمان صورت گرفت. در جنگ چالدران، تفاوت‌های مذهبی (شیعه و سنی) و رقابت‌های دینی، بخش بزرگی از انگیزه‌های جنگ را شکل می‌داد.

اما جبهه مقاومت معمولاً به‌عنوان یک پاسخ به سیاست‌های اسرائیل، به‌ویژه در راستای مقاومت در برابر اشغالگری و مقابله با تهدیدات علیه کشورهای عربی و مسلمان منطقه شکل گرفته است. در این‌جا نیز، جنگ‌ها و نبردها غالباً رنگ و بوی ایدئولوژیک دارند و ریشه در اختلافات مذهبی و سیاسی دارند، به ویژه در تقابل شیعه و سنی در برخی مناطق.

در جنگ چالدران، نیروهای صفوی عمدتاً توسط شاه اسماعیل رهبری می‌شدند و این جنگ یک جنگ مستقیم بین دو قدرت بزرگ بود. هرچند که در طول تاریخ برخی از جنگ‌ها به نوعی از حمایت نیروهای متحد نیز استفاده می‌شد، اما در چالدران جنگ عمدتاً به‌صورت سنتی و با شرکت ارتش‌های بزرگ از هر دو طرف صورت گرفت.

در مقابل، جبهه مقاومت به‌شکل بارزتری از نیروهای نیابتی استفاده می‌کند. ایران برای اعمال نفوذ در منطقه، حمایت‌های مالی و نظامی از گروه‌های مختلف در لبنان، فلسطین، عراق، و سوریه دارد. استفاده از جنگ‌های نیابتی و جنگ‌های غیرمستقیم یکی از تفاوت‌های کلیدی میان این دو جبهه است.

نتیجه جنگ چالدران برای صفویان فاجعه‌آمیز بود. شاه اسماعیل صفوی به دلیل عدم وجود تجهیزات پیشرفته و تاکتیک‌های جنگی کافی در برابر نیروی نظامی برتر عثمانی‌ها شکست خورد. این شکست تاثیرات زیادی بر سیاست‌های داخلی و خارجی صفویان داشت و در ادامه زمینه‌ساز تحولات مهمی در تاریخ ایران شد.

در نهایت، می‌توان گفت که اگرچه جبهه مقاومت و جنگ چالدران از نظر زمان و شرایط سیاسی و جغرافیایی تفاوت‌های زیادی دارند، برخی شباهت‌های ایدئولوژیک و استراتژیک نیز در آن‌ها وجود دارد. هر دو جبهه به نوعی در برابر تهدیدات خارجی و برای حفظ هویت مذهبی و فرهنگی خود می‌جنگند. با این حال، استفاده از نیروهای نیابتی و جنگ‌های غیرمستقیم در جبهه مقاومت، نسبت به جنگ‌های مستقیم در دوران صفوی، تفاوت بزرگی به‌شمار می‌رود.

در مجموع، شهدای جنگ چالدران و شهدای جبهه مقاومت هرکدام از جهات مختلف تأثیرات فرهنگی و ارزشی برای ایران دارند. در جنگ چالدران، شکست باعث تضعیف هویت شیعه و کاهش نفوذ ایران در منطقه شد، اما در جبهه مقاومت، شهدا به‌ویژه از لحاظ سیاسی و اجتماعی، ممکن است موجب فشارهای داخلی و خارجی برای ایران شوند. ایران باید از تجربیات گذشته خود استفاده کند تا در عین حفظ نفوذ منطقه‌ای، هویت فرهنگی و ملی خود را تقویت کرده و از ایجاد تفرقه و بحران‌های داخلی جلوگیری کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. متن سراسر دروغ و جعل بود.خواننندگان می توانند به منابع راجر سیوری و نیز مینورسکی مراجعه نمایند. و انصاف نیوز هم باید کمی مسئولیت پذیر باشد.

    2
    1

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا