ثبت نام احمدی نژاد چالش اردوگاه اصولگرایان
«عبدالله ناصری» فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی در روزنامه ی ایران درباره ی ثبت نام احمدی نژاد نوشت:
در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، رئیس جمهوری مستقر یکی از نامزدهای اصلی در رقابت خواهد بود، امری که در دورههای گذشته نیز مرسوم بوده است. اما بنا به شرایط داخلی و بینالمللی، ناظران پیشبینی میکردند که انتخابات این دوره از پیچیدگیهای خاصی برخوردار باشد. ثبتنام محمود احمدینژاد، گزاره پیشین ناظران سیاسی را تأیید کرد که معتقد بودند انتخابات 96 یکی از ویژهترین انتخابات نسبت به ادوار گذشته خواهد بود. باوجود این، ثبتنام احمدینژاد بویژه پس از توصیه رسمی و علنی مقام رهبری مبنی بر عدم حضور در انتخابات، شوک بزرگی را به جامعه سیاسی و مدنی کشور وارد کرد. در کنار این شوک، این کنش، گسست و شکاف موجود میان اصولگرایان را علنیتر و تشدید کرده است. این احتمال را نمیتوان از نظر دور داشت که احمدینژاد بهدلایلی چون عدم تأیید از سوی مراجع ذی صلاح نتواند به خط پایان فرآیند انتخابات برسد، اما نفس ثبتنام او یک «نه» آشکار بود، «نه» ای که ممانعتهای قانون اساسی را برای وی به دنبال خواهد داشت. زیرا در نظام واژگانی (ترمینولوژی) انتخابات و بررسی صلاحیت نامزدها، موضوعی بهعنوان «عدم التزام به ولایت فقیه» وجود دارد که کار دیروز احمدینژاد بارزترین و روشنترین مصادیق این موضوع است.
رفتار دیروز احمدینژاد از اینرو میتواند مصداق «عدم تبعیت از ولایت فقیه» باشد. بویژه از این جهت اظهارنظرهای سیاسی و رسانهای او و اطرافیان وی، در نهایت سبب شد که یک گفتوگوی محرمانه به فضای عمومی منتقل شده و رهبر معظم انقلاب، در درس خارج فقه خود، به صورت علنی موضع خود را نسبت به نامزدی احمدینژاد در انتخابات اعلام کنند. اما باوجود طی شدن این فرآیندها، او دیروز ثبتنام کرد. احمدینژاد با ثبتنام پس از توصیه رهبری نشان داد تا چه اندازه به اصول قانون اساسی بویژه اصل ولایت فقیه ملتزم است. این رفتار را باید با رفتار اصلاحطلبان یا چهرههایی چون مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی مقایسه کرد که باوجود ردصلاحیتها و پرداخت هزینههای سیاسی بسیار، هیچ گاه حاضر نشدند ساختارهای نظام را زیر سؤال ببرند. به عبارت دیگر، اصلاحطلبان با وجود همه فشارهایی که تحمل کردند، به خاطر مصالح کشور التزام خود را نشان دادند، اما در مقابل احمدینژاد نشان داد که به هیچ چیزی پایبند نیست. در این میان، صلاحیت احمدینژاد تأیید بشود یا نشود، نفس اقدام قابل تأمل او اذهان مردم و ناظران سیاسی را به سمت حمایتها و سرمایه گذاریهای 8 ساله اصولگرایان روی وی سوق میدهد. زیرا احمدینژاد همان فردی است که در خلال دولتهای نهم و دهم، اصولگرایان نه تنها با تمام وجود از او حمایت کردند، بلکه تعابیر عجیبی همچون پاکترین دولت یا دولت ولایت پذیر از او یاد کردند. رفتار دیروز احمدینژاد نقطه مقابل تصویری را به نمایش گذاشت که اصولگرایان در خلال آن سالها از او به جامعه ارائه کردند و در واقع میتوان او را مولود جریان اصولگرا دانست. امروز احمدی نژادی که در سالهای 84 و 88 از رأی اصولگرایان برای دستیابی به ریاست قوه مجریه استفاده کرد، از این مرحله نیز فراتر رفته، به این جریان پشت کرده و مدعی ایجاد جریان سومی در سپهر سیاسی کشور است و اکنون ثبت نام احمدی نژاد اردوگاه اصولگرایان را با چالش جدی مواجه کرده است.
ما اصلاحطلبان مدافع رد صلاحیت هیچ فرد واجد شرایطی نیستیم و تأیید یا ردصلاحیت او بر عهده شورای نگهبان است. اگر نامزدی رجل سیاسی، مدیر و مدبر باشد و مراکز قانونی هم نسبت به استعلامهای او پاسخ مثبت بدهند، عقلاً و منطبق با روح قانون اساسی هیچ ردصلاحیتی منطقی نخواهد بود. اما علاوه بر موضوع ولایت پذیری، عملکرد 8 ساله احمدینژاد هم اینک بهعنوان یک معیار برای تأیید یا رد مدیر و مدبر بودن او در اختیار همگان است. با این همه احمدینژاد چه بواسطه رد صلاحیت یا توصیههایی از عرصه کنار برود یا در عرصه بماند، نامزدهای دیگری هم هستند که در ماهیت و رفتار و رویکرد، تفاوتی با احمدینژاد ندارند. در این شرایط، پرسش مهم این خواهد بود که آیا مردم با تمایل به نامزدهایی از این جنس، بار دیگر میخواهند تجربه سالهای 84 تا 92 را بیازمایند و آنچه در زمینه معیشت، هویت فرهنگی و جایگاه بینالمللی بر آنان رفته است را تکرار کنند؟ ارزیابیها حاکی از آن است که چه احمدینژاد در صحنه باشد و چه در غیاب او، افرادی شبیه به او در انتخابات حاضر شوند، جامعه بزرگ ایران امروز در شرایطی قرار دارد که دیگر به هیچ وجه حاضر نیست آن دوره را تکرار کند.
انتهای پیام