خصوصیسازی مهمتر است یا اصلاح نظام تنظیمگری؟ | امیرحسن کاکایی
امیرحسن کاکایی، عضو هیات علمی دانشکده مهندسی خودرو دانشگاه علم و صنعت ایران، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
مرغ اول بود یا تخم مرغ؟ این سوالی است که قرنها ذهن انسان را درگیر کرده است و پاسخی به آن ندادهایم. اما در مورد اصلاحات اقتصادی و راه حلهای آن، هم شبیه همین سوال، در بخشهای مختلف وجود دارد.
البته خوشبختانه اصلا اهمیت ندارد. به نظر میرسد که باید شروع کرد. مرغ و تخممرغ بتدریج و در یک فرآیند تکاملی در دنیای سیاست و اقتصاد بوجود میآید. سوالات متعددی در اقتصاد و سیاست وجود دارد که چنین حالتی را دارند: فقر باعث عقبماندگی علمی افراد میشود یا برعکس؟ آیا استعمار باعث رشد غرب شد، یا رشد غرب از مسیر استعمار گذر کرد؟ آیا اول باید دموکراسی را ایجاد کرد و بعد مردم دموکراتیک فکر کنند، یا اول باید مردم دموکراتیک فکر کنند تا حکومت دموکراتیک شود؟
بحث مهم دیگر این است که آیا نهادهای دموکراتیک باعث توسعه اقتصادی میشوند یا توسعه اقتصاد دموکراسی را به همراه میآورد؟ برای اینکه یک اقتصاد دولتی به یک اقتصاد آزاد تبدیل شود، اول باید دولت را اصلاح کرد و بعد شرکتها را خصوصی یا برعکس؟ وقتی شرکتهای دولتی را میخواهیم برای افزایش بهرهوری خصوصی کنیم، اول ساماندهی کنیم، بعد خصوصی یا بر عکس؟
اینها سوالات متعددی از اقتصاد کلان تا سطح خرد کسب و کارهاست که این روزها در ایران بسیار مطرح میشود. کتابهای متعددی نوشته شده است که توسعه را بهصورت علی و معلولی از مناظر متعدد و حتی بعضا برعکس مورد مطالعه قرار دادهاند. مهمترین نظریههای اخیر را میتوان به کتابهای دارون عجلم اغلو و رابینسون (که توسعه را به نهادها ربط میدهد) و پیکتی (پیشرفت اقتصادها را بیشتر غیرنهادی میداند) نسبت داد. البته اشخاصی چون داگلاس نورث در مورد روابط نهادی، دموکراسی، توسعه و اقتصاد صحبتهای معتبر و خیلی کاملی کردهاند. اما آنچه که من فراگرفتهام و تحلیلهایم از وضعیت موجود کشور و اقتصاد در صنعتی مانند خودرو میگوید، این است که الان مسئله “بودن یا نبودن” است.
از کتاب توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت اندروز و همکارانش، فرا گرفتهام که برای توسعه نباید منتظر ماند و باید با انجام یک سری پروژه مهم و در سطح کلان، کوچک و شدنی، گامهای موثر پایداری در جهت رشد و توسعه برداشت. الان ما با مسئله بودن یا نبودن روبهرو هستیم و پاسخ دادن به اول بودن مرغ و تخم مرغ دردی را دوا نمیکند. بهخصوص وقتی به صنعت خودرو میرسیم، این موضوع بهشدت خودنمایی میکند و باید هر چه سریعتر بر مبنای یک برنامه درست دست به اقدام زد. اما چه میشود که ما همچنان با این همه برنامه به ظاهر خوب و اقدامات متعدد و تلاشهای بسیار، هنوز انگار اول راهیم؟
ما در یک جامعه زندگی میکنیم که هزاران سال پادشاهی و کاملا دیکتاتوری مدیریت میشده است و فقط 46 سال است که یک حکومت جمهوری داریم (که این روزها در حال جشن سالگرد آنیم) و در حال آزمون و خطا برای رسیدن به یک جامعه دموکراتیک مبتنی بر ارزشهای والای اسلامی هستیم. البته در نزدیک نیم قرن، دائما با چالشهای خارجی و داخلی مهمی روبهرو بوده و شدهایم. جنگ تحمیلی هشت ساله و تحریمهای کمسابقه و بیسابقه، تنها بخش ظاهری چالشهای خارجی ما بوده است. مسائل طبیعی و غیرطبیعی داخلی هم که کم نبودهاند. اصولا کشور ما کشوری خشک و زلزلهخیز است که در سالهای اخیر که گرمایش زمین جدیتر شده است، با مشکلات طبیعی به نسبت بزرگی از جمله خشکسالیها و سیلها و فرسایش شدید خاک روبهرو بوده است.
مصرف بی رویه آب و انرژی هم که بیداد میکند و بحث است که اول باید فرهنگ مردم را درست کرد یا قیمتها را اصلاح؟ تورم و بیبرنامگی اقتصادی هم که بیماری مزمن چند دهساله ایران بوده و هست. همچنین ساختارهای داخلی ما و از آن مهمتر ژن ما که هزاران سال بر مبنای نظام پادشاهی شکل گرفته است، بهسختی در حال تحول هستند. بدینترتیب ما اقتصادی داریم که مبتنی بر اقتصاد دولتی و رانتی است. بهزحمت میتوان بخش خصوصی واقعی در این اقتصاد پیدا کرد.
البته نهادهای بهظاهر غیردولتی هستند که بخش مهمی از اقتصاد را در دست دارند. اما در نظام بینالملل، این نهادها حاکمیتی هستند و همان مسائل شرکتهای دولتی در اقتصاد را دارند. بماند که شرکتهای دولتی بهتر از شرکتهای خصولتی تحت نظر نهادهای حاکمیتی هستند. چرا که آن شرکتها عمدتا یا مالیات نمیدهند و یا اگر هم مالیات بدهند، در هالهای از ابهام هستند.
پس وقتی رهبر انقلاب در سال 1385 به اصل 44 توجه و در 1386 سیاستهایی مبنی بر خصوصیسازی را ابلاغ میفرمایند، بدیهی است که این نظام بورکراتیک دولتی و شبهدولتی تمام قد مقابل آن میایستد. البته در کشور ما بهظاهر هیچ کس جرات ندارد که جلوی دستور رهبری بایستد که هیچ، بلکه همگان خود را پیرو سینهچاک ایشان میدانند. اما قوانین ما بهقدری پیچیده و مبهم است که همان مسئولانی که خود را خاک پای رهبر و فدایی او میدانند، چنان جلوی فرامین میایستند که بهعنوان مثال صنعت خودرو بعد از سی چهل سال هر روز اوضاعش بدتر از دیروز است و بعد از 17 سال از انواع دستورها و ابلاغها و علیرغم خصوصی شدن ظاهری دو خودروساز ما همچنان در حیطه دولتی با روشی کاملا مبهم مدیریت میشوند و متاسفانه با روندهای شبهدولتی و سیاسی، نه خصوصی و مبتنی بر قانون تجارت، مدیریت میشوند و نه پاسخگوی شفاف سیستمهای نظارتی بر شرکتهای دولتی هستند.
جالب اینجاست که هر از چند گاهی هم مدیران لایق دولتی وارد این عرصه میشوند (هیات مدیره این شرکتها) و عرض اندام میکنند، ولی نهایتا باز هم شکست میخورند و ناامیدانه صحنه را ترک میکنند.
هر دولت و مجلسی که عوض میشود در راس شعارهایش اصلاح ساختار صنعت خودرو و و رقابتیشدن بازار میباشد، اما سال به سال دریغ از پارسال. تا جایی پیش رفتهایم که دو خودروساز بزرگ ما که پتانسیل خودروساز شدن جهانی را داشتهاند امروز تقریبا ورشکستهاند و مونتاژکاری حرف اول را در ایران میزند و وکلای مجلس تنها راه نجات را واردات خودروی نو و دست دوم میدانند. واقعا باید به حال این صنعت گریست.
به نظر میرسد که ما همزمان باید دو کار را با شجاعت انجام دهیم: خصوصیسازی و اصلاح نظام حکمرانی صنعت خودرو. بهعبارت سادهتر اجرای کامل اصل 44 در رابطه با صنعت خودرو بهطور همهجانبه. البته بدیهی است که بخش خصوصی چابکتر از بخش دولتی است و لذا خصوصیسازی زودتر نتایج خود را نشان خواهد داد و دولتیها باید با تمام قوا برای اصلاح نظام تنظیمگری و حکمرانی با کمک مجلسیها اقدام کنند و حتی در این راه با کار 24 ساعته و گذشتن از حب جاه و مقام از خودگذشتگی کنند.
آنها که ادعای ایثارگری و جهادی بودن میکنند، اینجا میتوانند در عمل خود را نشان دهند که چقدر مرد عملند. اینکه ما دائما غر بزنیم و از همه چیز ایراد بگیریم و سالهای سال سیستم را نیمه فلج نگه داریم که مرغ اول بود یا تخم مرغ (اول خصوصی کنیم تا شرکت رشد کند یا اول شرکت را رشد دهیم و بعد خصوصی کنیم)، جز تقویت فساد و نظام دلالی و در نتیجه کاهش دائمی ارزش ریال و افزایش قیمت کالاهای ایرانی و کاهش کیفیت آنها در مقابل قیمتشان نسبت به کالاهای جهانی چیزی بدنبال ندارد. لذا دولتمردان عزیز (دولتی ها، مجلسی و هر کسی که جایگاهی در حکمرانی اقتصاد دارد) یکبار بیایید این کار را در حرکتی منسجم در مورد ایرانخودرو که در آستانه تحولی بزرگ است، یکجا اجرا کنید و یک حرکت انقلابی کامل را انجام دهید و کشور را با کار اصولی از ادامه این دور باطل نجات دهید.
دیگر نمی توانیم به خاطر وعدههای شما نسبت به اصلاح امور همچنان بحث کنیم و وضعیت فعلی را ادامه دهید. همت کنید و خصوصیسازی را انجام دهید. اگر چنین کنید، حتی اگر خودتان نخواهید که نظام تنظیم گری را اصلاح کنید، حرکت بخش خصوصی شما را وادار خواهد کرد و اصلاحات خود به خود شکل درست میگیرند.
البته بدیهی است شکل درست اصلاحات بستگی به همت عالی دولتمردان دارد و نه رفتار بخش خصوصی. بخش خصوصی انعطاف پذیر است و همیشه دنبال مسیر سودی است که در میان قوانین و آییننامهها حاکمیت نشان میدهد. پس به جای اینکه دنبال بخش خصوصی ایدئال خود باشید، دنبال اصلاح سیستم حکمرانی اقتصادی و صنعتی در دولت و حاکمیت بروید. باور کنید که از این حلقه باطل افول صنعتی با کمک ملت بیرون خواهیم آمد.
انتهای پیام