ثبت نام احمدی نژاد و سه علامت بد در ایران
یادداشت دکتر «محمد کیانوش راد»، نمایندهی دور ششم مجلس شورای اسلامی دربارهی کاندیداتوری احمدی نژاد که در اختیار انصاف نیوز قرار داده شده در پی میآید:
آمدن احمدینژاد بیش از آنکه امری شخصی تلقی شود باید به عنوان امری اجتماعی مورد تأمل قرار گیرد.
بدیهی است احمدینژاد هیچ رفتار خلاف قانون و یا برخلاف حقوق شهروندی انجام نداده است.
بدیهی است احمدینژاد هم، مثل برخی از سیاستمداران تصمیمات خود را به اقتضای زمان تغییر میدهد و حتماً برای انجام این تغییر موضع دلایلی را پیش خود دارد.
احمدینژاد، استدلال و حجت ِ جناح راست قدیم و محافظهکاران یا اصولگرایان امروز را به یاد آورد؛ حکم مولوی و حکم ارشادی.
از نظر احمدینژاد، سخن پنهان و سپس آشکار رهبری به ایشان، حداکثر، یک توصیه و حکمی ارشادی بوده است. احمدینژاد اما حتا صداقت حناح راست قدیم را هم ندارد، او به دروغ و با حیله و سفسطه میگوید، من خلافِ نظرِ رهبری اقدامی نکردهام. و چه دروغی بالاتر از این.
اگرچه همه میدانند که نظر رهبری در این مساله، چیز دیگری است.
اصول گرایان باید تاوان اشتباه ِ خانمانسوز خود را ببذیرند. همه ما باید بدانیم که اخلاقاً و منطقاً نباید برای حذف رقیب بدِ خویش، با بدتر از او دست همکاری بدهیم.
در جایی به سؤال کنندهای در حوادث سال ۸۸ گفتم، «تضاد اصلی در ایران، تضاد احمدینژاد با رهبری است. ما دشمن رهبری نیستیم، ما انتقاد داریم و با شجاعت و صراحت و صداقت انتقادهایمان را می گویبم. به قول شهید بهشتی برخورد تلخ صادقانه را بر برخورد شیرین منافقانه ترجیح میدهیم».
امروز اگر احمدینژاد را رد صلاحیت کنند، آبرویزی است، زیرا اصولگرایان، پاکترین دولتاش نامیدند و اگر تأیید کنند، آنهم مشکل دیگری برای اصولگرایان خواهد شد. البته اصلاحطلبان از هیچ رد صلاحیتی استقبال نخواهند کرد.
اما ین بار اصولگرایان بیشتر معترض خواهند بود تا اصلاح طلبان.
اصلاح طلبان ثبت نام و حضور در انتخابات را، بهرغم مخالفت با احمدینژاد، حق قانونی او میدانند.
اما آمدن احمدینژاد، با هر توجیهی، بازی دو سر باخت را برای اصولگرایان رقم خواهد زد.
البته اینها همه فرع بر ماجرا است.
از منظر دیگری هم این رخداد غیر منتظره را میتوان نگاه کرد.
سه علامت بد:
۱- اطمینان به دستگاه ناظرِ انتخابات، یعنی شورای نگهبان، میان همهی طیفها و جناحهای سیاسی و تقریباً همهی طرفداران انقلاب اسلامی خدشهدار شده است. دگراندیشان و محذوفان که جای خود دارد.
نظام با مساله در این زمینه روبروست.
دیروز اصلاح طلبان به روشهای حذفی شورای نگهبان معترض بودند و از روش حضور چند لایهی کاندیداها تبعیت میکردند و با حضور حداکثری کاندیداها، سعی در سرمایه گذاری بااطمینانتر ولو – کم اثرتر – بر لایههای دوم و سوم و چهارم خود داشتند. طنز روزگار آنکه، امروز اصولگرایان طرفدار نگهبان هم به این سیاست روی آوردهاند و اقدام احمدینژاد در این راستا قابل تحلیل است.
دگر اندیشان که همواره راه ورود به حاکمیت را صد در صد مسدود میدیدند و میبینند. اما آسیاب به نوبت است و گذار پوست اصولگرایان هم به دباغ خانهی شورای نگهبان رسیده است و آنها نیز مثل اصلاح طلبان و از ترس رد صلاحیت، دسته دسته ثبت نام میکنند.
این یک علامت بسیار بد است؛ که تقصیر آن، بر گردن اعضای شورای نگهبان است. احمدینژاد هم بهطور غیر مستقیم شورای نگهبان را نشانه رفته است.
۲-. فقدان احزابِ قدرتمند سیاسی در ایران، شلم شوربایی به وجود آورده است.
هرکس خود را توانمندترین و نجات بخش ملک و مملکتی میداند. نتیجهی آن، حضور بیقاعدهی افرادی است که با ادعای وابسته بودن به جناح اصلاح طلب و یا اصول گرا، اما به تشخیص خود راهی ثبت نام ریاست جمهوری شدهاند.
ثبت نامهای بیحساب و بیقاعده که شکلی مضحک و کمدی یافته است.
کنت دو گوبینو فرانسوی، که در ۱۸۵۵ به ایران آمده بود میگوید (نقل به معنا)، در تهران هرکه را میدیدم، ادعا میکرد میتواند شهردار یا حاکم تهران باشد. حالا وضع کاندیداهای ریاست جمهوری ماست. بسیاری از افراد کابینهی احمدینژاد کاندیدا شدهاند و حتا افرادی وابسته به جناح اصلاح طلب هم از این امر خارج نیستند.
اینهم علامت بد دیگری از منظر اجتماعی و برای جامعهی ماست.
۳- تزلزل اخلاق در جامعهی ایران؛ پس از انقلاب اسلامی، ملی گرایی مثبت و معقول نیز، امری مذموم و بهعنوان یک فحش سیاسی تبلیغ شد.
گفته میشد که تنها انگیزهی الهی، شرط فعالیتهای سیاسی است. حتا گفتند، سیاست تنها حقّ ِ مجتهدان است. ریاست طلبی و سبقت برای گرفتن پست و پول، منفی و ملعون، انگاشته میشد.
بهزودی و علی الخصوص امروز، تا حد زیادی این انگیزه درمیان فعالان سیاسی کمرنگ و کمرنگتر شده است و گویا دیگر چنان این واژه ملکوک شده که کسی در ظاهر هم کمتر از آن استفاده میکند. این وضعیت هم، ربطی به اصلاحطلب و اصولگرا ندارد.
مسابقه در گرفتن پست و مقام به هر روش و به هر قیمتی نهادینه شده است. رشوه و خرید و فروش پست، در برخی مناطق امری رایج شده است.
کثرت کاندیداها و ولع سیری ناپذیر برخی برای رسیدن به جاه و جلال و پست در بالاترین سطح، نمودار شده است.
مردم میپرسند اینهمه ولع برای دستیابی به پستها واقعاً انگیزهی الهی و حتا به انگیزهی خدمت به مردم است؟ تعداد زیادی اعضای دولت احمدینژاد ثبت نام کردهاند. اینها شیفتگان خدمت یا شیفتگان قدرتاند؟
ورود غیر متعارف احمدینژاد و نمایشِ سبک و مضحک و دون شان رییس جمهور سابق، و ورود بسیاری از مسوولان دیگر برای ثبت نام، مردم را متحیر ساخته است.
این هم علامتی بد در جامعه و حکومت ماست.
برای درمان این دردها، هم جامعه و هم حاکمیت باید چاره جویی کند.
انتهای پیام
غیر از برخی اصلاح طلبان و نه همه آنان ، کسی شعار “نجات ملک و ملت” نداده است ، شعار غالب در این چند دهه حول امت اسلام و رهبری آن چرخیده است و هر کس که حاضر به آمدن زیر این چتر بوده از منابع متعلق به ملت ، چهل در صد زیر خط فقر ، ایران بهرمند شده است . از شیعیان جنوب لبنان بگیر تا طلاب آفریقایی حوزه های علمیه !
عرض شلام و خداقوت
تحليل بسيار جالبي بود كه برداشت خودم نيز بود خصوصا “بدیهی است احمدینژاد هیچ رفتار خلاف قانون و یا برخلاف حقوق شهروندی انجام نداده است” و اينكه چالشي بزرگ براي شوراي نگهبان بوجود خواهد آمد… احمدي نژاد علارغم تمام تفاسير و گذشته و … و اينكه بسيار غيرقابل پيش بيني است بايد اعتراف و اذعان كنيم كه فرد بسيار باهوشيست!! و خيلي بعيد ميدانم كانديدايي چراغ خاموش هم نداشته باشد ايشان هم چندلايه و با چندين هدف جامع حضور پيدا كرده اند…
بازهم ممنون از تحليل زيبايتان