موتور توسعه علمی و نهادهای دفاعی
رضا منصوری، استاد بازنشستهی دانشگاه در کانال تلگرامی خود نوشت: «مفهوم تغییر و ترادیسی (transformation) در جامعهشناسی روز اهمیت بسیار پیدا کرده، چه در سطح فرد، چه بنگاه، و چه کشور و جهان. اثرگذاری تغییر بر نهادهای مدرن اجتماعی شدید و فراگیر است. هیچ تغییری بیعلت و خودبهخودی نیست؛ چه علت صریح و برنامهریزی شده باشد چه ضمنی.
جامعهی نوین بیش از هر چیز برای تغییر برنامهریزی میکند، و از هر تغییر ضمنی- مرتبط با اجتماع یا طبیعت- با برنامهریزی فرصت میآفریند. در این میان، نهاد علم و تأثیرش بر فناوری استثنا نیست. نهاد علم موتور اقتصاد و جهش صنعتی روبهروی ما در جهان است.
در برنامهریزیهای راهبردی هر دولت مدرن درک دینامیک و توجه به آن در برنامهریزی هر نهاد- از جمله علم- بسیار مهم است. ایران، اگر بخواهد از جامعه جهانی طرد نشود و «مدیریتاش» نکنند، بهناچار باید به علم- یعنی به دینامیک آن و نه دانش ایستای روز- توجه کند.
قدرت سخت نظام کشور نمیتواند به تلقی جاری از مفهوم استقلال تکیه کند که منجر به اشتباهی راهبردی میشود؛ فراموش میشود که مفهوم ایستای استقلال بهحتم منجر به وابستگی مضحکی میشود که با «مدیریت شدن» برابر است. غفلت از علم و دانش علمی بهحتم منجر میشود به خلاف استقلال، یعنی «مدیریتشدگی». نگرانی برای آیندهء استقلال کشور ناشی از تلقی ایستا از این مفهوم، و ندیدن دینامیک تغییر در محیط، بسیار واقعی است اگر با مفهوم دینامیک آشنا شویم. همین است که نیاز بخش دفاعی به علم- نه تنها به دانش علمی و به دانش فنی- بهخوبی درک میشود.
بسیار نوشتهام و توضیحدادهام که چرا نهاد علم در ایران نوپا است؛ پس بسیار شکننده است. آشنایی ما با دانش علمی مدرن در سطح دبیرستان- و تا حدی دو سال اول دانشگاه- با دارالفنون- ۱۲۳۰/ ۱۸۵۱- و سپس در سطح دانشگاه با دانشگاه تهران- ۱۳۱۳- شروع شد؛ اما این دو نهاد، و تمام نهادهای دانشی و پژوهشی ما پس از آن در حد نهادی برای آموزش عالی ماندند و هیچگاه نتوانستند کمکی مؤثر به ایجاد نهاد علم در معنی مدرناش بکنند.
تازه از اواخر دههء شست، به خاطر نیاز جنگ تحمیلی و سپس در دههء هفتاد، زمینههایی در توجه به علم و فناوری پیدا شد که نمونهء قطعی آن را در جوانهزنی نهاد علم مدرن در دههء هشتاد شاهدیم. اما با برامدن دولت دهم در نیمهء دوم همین دهه تا کنون شاهد تخریب خزنده ولی نظاممند نهاد علم هستیم.
مهلکترین ضربه را در شروع سدهء جدید هجری شاهد بودیم با نقش مخرب آییننامههای شورای انقلاب فرهنگی و وزارت عتف، و در سکوت مطلقِ کمیسیون آموزش مجلس، همراه با استخدامهای توهینآموز و حقیرانه هیئت علمی در همه دانشگاههای ایران، همراه با مهاجرت درصد درخور توجهی از دانشگران جدی و متعهد به خردمندی در سنین مختلف. اکنون با برامدن حکمرانی وفاق هنوز هم حرکتی حاکی از توجه به علم دیده نشده؛ و هنوز علم در قامت آموزش عالی فهمیده میشود. همین دلیل کافی است که بدرکیم بخش عمدهء این بیتوجهی به علم ناشی از فرهنگ پیچیدهء ما ایرانیان است و نه تنها وابسته به سیاست روز.
بخش خصوصی تأثیر بسیار اندکی در رشد نهاد علم در این مدت داشته و اولویتاش در زنده ماندن بوده، و بیشتر هم دلیل اقتصادی و سیاسی داشته- حتی در موردهای اندکی که مبتنی بر علم یا دانش روز بوده. بخش قدرت (دولت و حکمرانی) در ایران دوپایه دارد: دفاع و فرهنگ. توان مالی این دوبخش- که گاهی بخشی از آن خصولتی نامیده میشود-دست کم نیمی از تولید ناخالص ملی است- در این سالها حدود ۴۰۰ میلیارد دلار و کاهنده.
پس می شود انتظار داشت این دو پایهء فرهنگ و قدرت حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سالانه در اختیار دارد. بخش فرهنگی هیچ علاقهای به رشد علم در ایران از خود نشان نداده و بیشترین ضربه را به نهاد علم زده؛ و هیچ چشماندازی حاکی از خردمندی جمعیِ بخش فرهنگ در افق نیست.
به ویژه اگر توجه کنیم ماندگاری طبیعی فرهنگْ توانی بسیار در ممانعت از تغییر در اجتماع دارد. علاوه برآن، بخش فرهنگ که به طریقت حاکم متصل است، و مصر بر حفظ آن است، حمایتاش تهاجمی است و هیچ انتظاری از آن نیست مگر با تغییر ذهنیت در بخش قدرت.
اما بخش دفاعی ما. این بخش تنها بخش توانا و فعال در کشور است که باید، و میداند، و موظف است نتیجهء ملموس نشان دهد: نمیتواند اکتفا کند به موشک با برد محدود و دقت ناکارا؛ و میداند رفع هر دو بسیار دانش روز و دانش فنی میطلبد که باید بر مبنای روشهای علمی تولید شود و در اختیار ما نیست.
از طرف دیگر، این بخش بهخوبی متوجه شده که تمرکز برسلاحهای سنتی در جهان دیگر جوابگو نیست و باید به آینده و علم و فناوری روز و فناوریهای براینده توجه کند. از قضا امسال وارد سال جهانی علوم و فناوری کوانتوم شدهایم که بخش دفاعیِِ علاقهمندِ ما دیگر حاظر نیست مانند مورد کرونا گول «دقت ۵ سامتیمتری در فاصله صدمتری» مستعان صد را بخورد. هشیارتر از اینها شده. و لابد بهخوبی توان مختصر ما را در ایران در این زمینه میداند، و میداند از همین توان کم هم تاکنون بهدرستی استفاده نشده چه رسد به زمینهسازی برای آینده که بخش فرهنگی تاکنون نابودش کرده.
این استکه بخش دفاعی- در عین وابستگی به بخش فرهنگی قدرت- نقش خودش را متمایز میداند و مجبور است به علم توجه جدی بکند. پس، تنها امکان ایجاد دینامیک در علم و پذیرش نهایی روشهای مطلوب و سالم در رشد آن در ایران- چه در علوم سخت و سلامت و چه در علوم نرم- به تمایل بخش دفاعی وابسته است.
دانشگاهیان و هم دانشگران ما باید بدانند اگر دغدغهء توسعهء علمی ایران را دارند چارهای ندارند جز حمایت و همکاری با بخش دفاعی. در طول ۴۰ وچند سال گذشتهء بعد از انقلابْ بخش علمی همواره از این همکاری به چند دلیل عمده اکراه داشته. یکی برچسب جنگطلبی به فعالیت علمی. و دیگر نگرانی از تحریم و ناتوانی در برقراری ارتباط جهانی.
این هر دو دلیل حالا رنگ باخته: یکی در نتیجهء رخدادهای اخیر در منطقه و اقدام قلدریهای نامطلوب جهانی و منطقهای در جهت تخریب منافع ما و ضربه به ایران. دیگری تشدید تحریمها و درک این وضعیت که قطع ارتباطی علم ما با جهان در هر حال به حضیض خود رسیده و اکراه از همکاری با بخش دفاعی کشور دیگر هیچ سود یا ارزش افزودهای برای علم ما در ایران ندارد.
نتیجهگیری و توصیهء من این است که دانشگران ایران باید شمشیر را حالا از رو ببندند و صادقانه و بهصراحت اعلام کنند با بخشهای دفاعی همکاری میکنند- که هنجاری جهانی است. علم را نمیشود از نیاز جامعه منفک دانست حتی در عالیترین سطح بنیادی، چه علم سخت باشد و چه نرم. علم و نهادهای علمی در ایران پا نخواهند گرفت، یا اگر پاگرفتهاند سالم باقی نخواهند ماند مگر با پذیرش این همکاری. شروع فساد- با اصرار بخش فرهنگی- در همه مراکز علمی و پژوهشی معتبر ایران بهوضوح دیده میشود. ادامهء این وضع اصلا به صلاح علم و ایران نیست.
علم را و نیاز به دینامیک آن را جدی بگیریم. برای توسعهء علمی ایران راهی جز این نیست. انتظار از بخش بخش فرهنگی و بخش خصوصی برای رشد علمی ایران- در شرایط تاریخی کنونی- کوبیدن آب در هاون است.»
انتهای پیام