سه زمینهای شدن سبد آرا، گام اول انتخابات ریاست جمهوری
«آرش رازانی» در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز در تحلیل انتخابات پیش رو نوشت:
گام اول انتخابات ریاست جمهوری با ثبت نام داوطلبان نامزدی انتخابات در ابتدای هفتهی جاری پایان یافت. پس از رایزنیها و طرح احتمالات، سرانجام تعداد قابل اعتنایی از افراد شاخص و شناخته شده از سیاست ورزان در کنار خیل عظیمی از گمنامان پا به عرصهی انتخابات نهادند تا مشخص شود که احتمال تجربه شدن اولین رییس جمهور یک دورهای در ایران چندان دور از ذهن نبوده است. افراد شناخته شدهی جناحهای سیاسی کشور، این بار اما به نحو متفاوتی اولین مواجهه خود را با افکار عمومی برگزار کردند. تفاوتی که برخاسته از تحلیل ایشان از جامعهی رأی دهندگان است.
در دهه های شصت و هفتاد، یکپارچگی مجموعهی نظام بیش از آن بود که بتوان رییس جمهور مستقر را برای دور دوم انتخابات در معرض تهدید جدی برای عدم جلب آرا دانست. گویی ریاست جمهوری یک دورهی هشت ساله بود که در پایان نیمهی اول آن، دستاوردها و برنامهها برای دور دوم در محضر افکار عمومی ارائه و رأی تأیید بر ادامهی روند جاری از صندوق آرا اخذ میشد. اما به تدریج و با تغییر جمعیت فعال کشور و به تبع آن فضای سیاسی، این باور در هر دوره کمرنگتر میشود.
بررسی گرایشهای سیاسی، سوابق قبلی و نحوهی مواجههی افراد شناخته شده و شاخصی که در گام اول انتخابات امسال برای نامزدی اعلام آمادگی کردهاند از خلال بیانیهها و مواضعشان درحین ثبت نام قابل ارزیابی است. آنچه در این گام مهم و متفاوت به نظر میرسد، درک تغییر شرایط افکار عمومی و ضرورت نوسازی گفتمان نامزدها برای جلب آراست. دیگر نه از نامزدهای بی رقیب و بسیار شاخص دههی شصت و هفتاد اثری هست و نه از نامزدهای دوگانهی اصلاح طلب – اصولگرای دههی هشتاد. وابستگیهای جناحی به شدت کمرنگ شدهاند و برجستگی و غیر قابل رقابت بودن را نمیتوان در مورد هیچ یک از نامزدها مصداق بخشید. در عوض، برای اولین بار است که تعداد قابل توجهی از نامزدها با تاکتیک جلب آرای خاکستری که گرایش غیر سیاسی و ایدئولوژیک دارند به کارزار انتخابات پا نهادهاند.
اگر بستر رأی سیاسی کشور را در شکل کلاسیک اصلاح طلب – اصولگرا فرض کنیم، خواهیم دید که در نامزدهای هر دو طیف تمایل فراوانی به اصلی نبودن گرایش سیاسی در برابر برنامهها و نگاه نامزدها به مردم وجود دارد. همچنین چهرههای مهمی از نامزدها بدون تأیید تشکیلات سیاسی جناح خود به میدان آمده و عملاً به صورت مستقل و دور از پس زمینهی سیاسی خویش، صرفاً با اتکا به برنامههایی برای جلب آرای خاکستری و غیر سیاسی به میدان آمدهاند. آرایی که بیش از رنگ و بوی «سیاسی» و «ایدئولوژیک»، حال و هوای «معیشتی» و «اجتماعی» دارند.
واقعیت امروز جامعه و مردم نیز چیزی جز این نیست. آنچه اکنون در میان مردم به عنوان معیار تصمیم گیری برای انتخاب رییس جمهور مطرح است، بیش از گرایش سیاسی و سوابق جناحی، میزان کارآمدی و توانایی نامزدهاست. رأی، این بار به سمت نامزدهایی خواهد رفت که توانایی ایجاد اطمینان از فردای بهتر در زمینهی معیشت و مشکلات اجتماعی را در رأی دهندگان ایجاد کنند. بدین ترتیب، سوابق عملی مثبت و قابل قضاوت و برنامههای روشن و همراهان متخصص و قابل اتکا، تأثیر بیشتری بر جلب نظر مردم خواهند داشت.
این تغییر وضعیت، عملاً سبد آرا را از وضعیت دو گانهی اصولگرا – اصلاحطلب به وضعیت سه گانهای تبدیل میکند که قسمت سوم آن ماهیت سیاسی به مراتب کمرنگتری دارد. این پدیده، در نهایت به سود کشور و مردم خواهد بود؛ زیرا در این حالت مطالبات مردم واقعیتر و ملموستر بوده و نه ادعا و ایده که سابقه و عملکرد است که منجر به تمایل آرا به سمت اشخاص میشود. اگر کارامدی معیار اصلی انتخاب باشد، دیگر نگران برآمدن رؤیا فروشان عوامگرا به مسند قدرت و تعبیر کابوس گونهی رویایهای انتخاباتی نخواهیم بود.
انتهای پیام
تاکنون که دیروزمان بهتر از فردای ما بوده است !