مغالطهی شاهد خاموش
محمدرضا سلیمی، روانشناس و نویسنده، در کانال تلگرامی خود نوشت:
داستان نیایشگران مغروق
«نسیم طالب در کتاب قوی سیاه میگوید: «ما در درک رویدادها با خطر مغالطهای مواجه میشویم به نام مغالطهی شاهد خاموش». او در این کتاب برای توصیف این مغالطه این داستان را تعریف میکند.
«بیش از ۲۰۰۰ سال پیش مارکوس تولیوس سیسرون ـ خطیب، سخنسرا، متفکر، سیاستمدار و پرهیزگار رواقی رومی ـ این داستان را نقل کرد: «به یک نفر بیدین که به خدایان باور نداشت الواحی را نشان دادند که تصویر نیایشگران بر آن نقش بسته بود که با نیایش از حادثهی کشتی جان سالم بهدر برده بودند. ادعای قضیه این بود که نیایش شما را از غرق شدن دور میکند. آن شخص بیدین پرسید: تمثال کسانی که نیایش کردند و غرق شدند کو؟ اما نیایشگران مغروق برای اینکه از ته دریا بگویند چه بر سرشان آمده دردسر زیادی داشتند، چون مرده بودند.»
این داستان به خوبی «مغالطهی شاهد خاموش» را توصیف میکند. مغالطهی شاهد خاموش زمانی اتفاق میافتد که ما در درک رویدادها و واقعیتها صرفاً به موفقیتها توجه کنیم و از شکستها غافلیم. در این مغالطه، ما فقط به افرادی که در زندگی یا در کسبوکارشان موفق شدهاند توجه میکنیم و هیچ اطلاعی از افراد شکستخورده نداریم.
مغالطهی شاهد خاموش از خطای شناختی بقا نشئت میگیرد. در خطای شناختی بقا افراد احتمال موفقیتشان را بیشازحد برآورد میکنند. درواقع، در این خطای شناختی ما فقط به موفقیتها توجه میکنیم و شکستها را نادیده میگیریم.
برای مثال، سرمایهگذاران بورس بر اساس روند بازار فعلی سهام میخرند و برخی از آنها صرفاً به افراد موفق نگاه و از آنها تقلید میکنند، و عواملی را که باعث موفقیتشان شدهاند نمیبینند. درواقع، گاهی اوقات تنها شاهدی که ما از افراد موفق در دست داریم «موفقیت»شان است و از عوامل و فرایندی که باعث موفقیت آنها شدهاند بیخبریم.
خلاصه، ما سرگذشت افراد شکستخورده یا شاهدان خاموش (نیایشگران مغروق) را نه میشنویم و نه میخوانیم، زیرا بیشتر داستان زندگی افراد موفق (نیایشگران نجاتیافته) گزارش میشود تا افراد شکستخورده و غرقشده.
شما در تصمیمگیریها بیشتر به نیایشگران مغروق (شاهدان خاموش) فکر میکنید یا به نیایشگران نجاتیافته؟»
منبع: زبان فریبکار: ۶۰۰ مغالطه در استدلال (در دست تالیف)
انتهای پیام