تریدینگ فایندر

«فروید هم به خودش نگفت پدر ناخودآگاه اتریش» | از سالن همایش تا خودِ قیامت

نگار فیض‌آبادی، انصاف نیوز: فردی در اینستاگرام ادعا کرده است در طول چند سال گذشته، بیش از ۱۶۰۰ همایش شفای زخم برگزار کرده است، اما هیچ ارگان رسمی روانشناسی صلاحیت او برای تدریس و همین‌طور «درمان و شفا» را تائید نکرده است.

به گزارش انصاف نیوز، آقای [ف. ق] صفحه‌ای با ۲.۷ میلیون فالوور در اینستاگرام دارد و بخش‌هایی از سخنرانی‌هایش را منتشر می‌کند که اعتبار آنها از نظر علمی سوال‌برانگیز است.

او که در بیوگرافی خود ادعا کرده است: «۴۰۰ هزار نفر معجزه دیدن/ برگزارکننده‌ی +۱۶۰۰ همایش»، در سایت ایران بیوگرافی درباره‌ی تحصیلاتش نوشته است: «لیسانس شهرسازی، فوق لیسانس مدیریت شهری، فوق لیسانس روانشناسی»

تعدادی نظر اغراق‌آمیز مثل «درآمد ۱۴ برابری و بچه‌دار شدن پس از چهار سال» بعد از شرکت در کارگاه شفای زخم این شخص هم در نی نی سایت منتشر شده است که به نظر تبلیغاتی می‌آیند.

استاد: «مهارت‌هام خیلی خیلی بیشتر از یک روانشناس است»

به گزارش انصاف نیوز، [ف. ق] در گفت‌وگو با جام جم آنلاین در سال ۱۴۰۰ در پاسخ به این سوال که شما روانشناس هستید گفته است: «نمی‌تونم بگم روانشناسم چون روانشناسی حرف زیادی برای مردم نداره. دوست ندارم تو این قالب کوچیک برم و مهارت‌هام خیلی خیلی بیشتر از یک روانشناس است.»

او در این مصاحبه گفته است: «مردمی که میان تو کارگاه ما زخم‌هاشون شفا پیدا می‌کنند و خیلی احساس بهتری نسبت به خودشون پیدا می‌کنند. بهتره اول بگم که من شفا نمی‌دم اون کسی که فکر می‌کنه من شفا می‌دم از کلاسای من هیچی متوجه نشده.»

«کسی به فروید هم نگفت پدر ناخودآگاه اتریش» | انتقاد استاد دانشگاه از عنوان‌های «من درآوردی»

دکتر حمید یعقوبی، عضو هیات مدیره انجمن روانشناسی ایران درباره‌ی لقب این فرد با عنوان «پدر ناخودآگاه ایران» به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «بازار روانشناسی زرد بر پایه‌ی دانش و شواهد علمی نیست و در ایران به صنعت پر رونقی تبدیل شده است.

در این میان برخی چهره‌ها با ساختن عنوان‌های عجیب مانند «پدر ناخودآگاه ایران» یا شفاگر زخم‌های روح سعی می‌کنند برای خودشان هویت علمی خلق کنند. هویتی که دانشگاه و انجمن‌های تخصصی تاییدشان نمی‌کند و ریشه‌ای در ادبیات علمی هم ندارند.

بررسی‌ها نشان می‌دهند این القاب ساخته و پرداخته‌ی خود افراد هستند. تصور می‌کنم حتی کسی به فروید هم نگفت پدر ناخودآگاه اتریش یا جهان چه برسد به آقای [ف. ق]! 

این استاد دانشگاه گفت: «هیچ دستاورد علمی، پژوهشی شاخص یا کتاب دانشگاهی وجود ندارد که چنین عنوان‌هایی را به رسمیت بشناسد. این‌ها برندهایی هستند که با ظاهری جذاب و باطنی تجاری برای جلب مخاطب و فروش دوره استفاده می‌شوند و کاربرد درمانی هم ندارند. 

این‌ها ادعاهای من‌درآوردی هستند و به نظر می‌رسد شخص مورد نظر نسبت به همه‌چیز ناآگاه است چه برسد به اینکه بخواهد دانش ناخودآگاه داشته باشد! در جهان علم افراد را با با مقاله، نظریه و پژوهش می‌شناسند نه با لقب‌هایی که در اتاق تدوین و طراحی پوستر تولید شدند.»

تماس خبرنگار با مسئول ثبت‌نام دوره‌های «پدر ناخودآگاه ایران»

خبرنگار انصاف نیوز در تماس با کارشناس دوره‌های [ف. ق] درباره‌ی زمان برگزاری کارگاه دو روزه و اعتبار آن می‌پرسد و خانم در جواب می‌گوید: «داری صفحه‌ی استاد رو می‌بینی دیگه. این پیج که برای یکی دو روز پیش نیست. استاد ۹-۱۰ ساله که فعالیت می‌کنه و من خودمم چهار ساله شاگردش هستم.»

خبرنگار خودش را معرفی نمی‌کند و با گفتن این جمله‌ها که «حالم خوب نیست و می‌خواهم زودتر در این کارگاه شرکت کنم. آیا شفای زخم که می‌گویند واقعا اتفاق میفتد؟ چون پیج‌های دیگری هم هستند که چنین ادعاهایی دارند. چطور اعتماد کنم؟» می‌خواهد توضیح و تبلیغات خانم را بشنود.

مسئول ثبت‌نام: اینجا درست‌ترین جایی است که می‌آیی! | «شفا و پاکسازی کارِ استاد است»

مسئول ثبت‌نام هم در جواب می‌گوید: «ببین روحت چی می‌گه؟ اگه می‌خوای چنین استادی داشته باشی، به روحت اعتماد کن، چون اینجا درست‌ترین جایی هست که می‌آیی» 

او به گفته‌ی خودش نمی‌تواند تلفن را زیاد اشغال بگذارد، تاکید می‌کند که همکارانش تا آخر هفته با خبرنگار تماس می‌گیرند تا برای شرکت در دوره‌ی دو روزه‌ی «شفای زخم» راهنمایی کنند.

خانم چند روز بعد با خبرنگار انصاف نیوز (که البته درباره‌ی خبرنگار بودن اطلاعی ندارد) تماس می‌گیرد و می‌گوید: «۲۰ و ۲۱ آذر کارگاه دکتر [ف. ق] است. کار تکنیکی و عملی روی روانِ شما انجام می‌شود. دکتر مشکلات شما را ریشه‌یابی می‌کند و با توجه به اینکه ایشان پدرِ ناخودآگاه ایران هستند، به ناخودآگاه شما وارد می‌شوند و تکنیک‌های شفا و پاکسازی را انجام می‌دهند.»

«تکنیک‌های استاد ابداعی خودشان است!»

خبرنگار با اعلام اینکه می‌خواهد برای درمان اضطراب و افسردگی در کارگاه شرکت کند، درباره‌ی تکنیک‌های عملی سوال می‌کند و می‌پرسد ورود به ناخودآگاه چطور انجام می‌شود؟ چه کسی به ایشان این لقب را داده است؟ خانم در جواب می‌گوید: «کافی‌ست صفحه‌ی اول روزنامه‌ی سلامت را یا برنامه‌های آقای دکتر در شبکه‌ی نسیم را ببینید. استاد در ISI مقاله دارند.

تکنیک‌ها همگی عملی و ابداعی آقای دکتر هستند و نمی‌شود آنها را توضیح داد. فقط در این حد می‌توانم بگویم که کاری که استاد انجام می‌دهند ربطی به هیپنوتیزم، عرفان حلقه، چاکرا درمانی و… ندارد.»

مسئول ثبت‌نام که جواب سرراستی به سوال خبرنگار نداده است، در ادامه اضافه می‌کند: «دوره‌های آقای دکتر در آمازون هم به فروش می‌رسد!»

جست‌وجوی خبرنگار برای پیدا کردن دوره‌های این شخص روی آمازون و انتشار مقاله‌ی علمی در isi نتیجه‌ای نداشت.

هزینه‌ی شرکت در این کارگاه دو روزه ۱۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است که با تخفیف ۱۴ میلیون و ۶۹۰ هزار تومان می‌شود.

کارشناس ثبت‌نام تاکید می‌کند که نمی‌تواند تلفن را زیاد اشغال نگه دارد و اگر متقاضی (خبرنگار) قصد ثبت نام دارد باید تا ساعت ۱۲/۳۰ خبر بدهد. چون فقط تا همین زمان فرصت باقی است. آن خانم تا ساعت ۲/۳۰ بعد از ظهر دو بار دیگر هم تماس می‌گیرد که البته خبرنگار جواب نمی‌دهد!

مراحل کارگاه شفای زخم از زبان یک شرکت‌کننده موافق

مهدیس عمویی دو سال پیش در سایت ویرگول از تجربه‌ی مثبت خود و مراحل کارگاه نوشته است که به‌طور خلاصه در ادامه می‌خوانید:

«مرحله‌ی اول: استاد […] اطلاعاتی برای آشنایی با دنیای ناخودآگاه می‌دن.

خروج از انکار: در این مرحله استاد حاضران رو از انکار درمی‌آرن، اين قسمت هاويه هم ناميده می‌شود كه استعاره از جهنم يا همون ناخودآگاهی كه قسمت‌هايی از خودمون رو در اون دفن كرديم تا با اون رو به رو نشيم.

استاد با سوال‌هایی كه مطرح می‌كنن و […] کمک می‌کنن از انكار خارج بشيم. او در بين تمام مراحل از موسيقی به درستی بهره بردن. + پذیرایی و استراحت

شخم زدن و عمق زدن: اين دو تكنيک هم بعد از شروع مرحله خروج از انكار توسط استاد انجام می‌شه و قسمتی از بدنه هاويه هست.

شب خرابات: در پايان روز اول حال متفاوتی رو تجربه مي‌كنيد. سبک‌تر و رهاتر شديد اما اضطرابی رو هم همزمان تجربه می‌كنيد. اينجا شب خرابات شروع شده كه با راهنمايی‌های استاد اين شب معنوی رو به درستی پشت سر ميذاريم.

روز دوم
سلف و ايگو: در ادامه استاد مفهوم سلف و ايگو رو توضيح می‌دن و همين‌طور تفاوت رنج و رنجش و ارتعاش‌ها و تمام موضوعات رو با مثال‌های مختلف برای فهم ‌آسان‌تر مطرح می‌كنن.

قول ها و جفت روحی: جفت تكنيک‌ها به صورت مشاركت گروهی انجام می‌شه و شور و هيجان خاصی در سالن برقرار می‌کنن.

موهبت و طلاها: باز هم تكنيكی جذاب كه به صورت كار گروهی هست و برای درک نقاط قوت ما فوق العاده كاربردی هست.

بخشش: من به شخصه فكر می‌كنم كه تمام مراحل طی شده برای اين بوده كه ما بتونيم به اين مرحله برسيم.

قربانگاه: اين مرحله مناسكی هست كه با حال و هوايی به‌خصوص برگزار می‌شه، در اين قسمت روبان‌هايی كه از قبل توزيع شده با رجوع به تكنيك قول‌ها به دستمون می‌بنديم و قسمت تاریک وجودمون رو قربانی‌ می‌كنيم.»

منبع: آرشیو استوری اینستاگرام شخص مورد نظر که مربوط به سال ۲۰۲۰ است و شخصی در حال جیغ زدن است و مربی هم دارد او را نگاه می‌کند.

تجربه‌نگاری یک آقا از کارگاه | فریادهای بی‌وقفه در سالن

آقای [الف] از شرکت‌کنندگان کارگاه شفای زخم به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «من به عنوان خبرنگار برای تهیه‌ی گزارش رفته بودم و بعدا تصمیم گرفتم مشاهداتم را منتشر کنم. سال ۱۴۰۱ یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان دادم که البته مدیر مجموعه هزینه‌اش را پرداخت.»

به نظر این تولیدکننده‌‌ی محتوا، «[ف. ق] با احساسات مردم بازی می‌کند و کارش جذب مخاطب و پول درآوردن است.» او اجرای سخنران را «نمایشی» می‌داند که این کار را هم به شکل «گول‌زننده و بی‌نقص» انجام می‌دهد.

آقای [الف] در ادامه به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «سخنران موسیقی‌هایش را حساب‌شده انتخاب می‌کند و نگاه از بالا به پایینی دارد. مدتی پیج او به دلایلی بسته بود اما بعد از چند ماه مجددا باز شد.»

«چه خوب که زخم دارید»

آقای [الف] در سایت ویرگول درباره‌ی تجربه‌اش نوشته است: «در ابتدای ورود به کارگاه، باید تعهدی را امضا کنیم و مُهر بزنیم که طبق آن، نه حق ضبط صدا و تصویر داریم، و نه اجازه‌ی اعتراض به نحوه‌ی برگزاری و کیفیت کارگاه بعد از پایان آن.

در ادامه از زخم‌های زندگی می‌گوید و تاکید می‌کند که «چه خوب که زخم دارید» چون باعث شده با او و کارگاه «شفای زخم» آشنا شوند. همین کافی‌ست تا «بادا بادا مبارک بادا» بخواند و جمعیت هم با او همراهی کند.

[…] از کسانی که او و کلاس‌هایش را در نیمه‌ی راه ترک کرده‌اند و او را متهم به «مزخرف‌گویی» کرده‌اند حرف می‌زند و می‌گوید که «همه‌شان بعد از چند سال میان پیش من و میگن غلط کردیم!»

او نوشته است: «[استاد] در بخش آخر صحبت‌هایش، کمی از زندگی شخصی‌اش برای شاگردان تعریف می‌کند. اعتیاد، بی‌خدایی، بی‌بندوباری، روابط جنسی متعدد، شراب‌خواری، خودارضایی، گوشت‌خواری، بی‌احترامی به والدین و … را تجربه کرده، اما از یک‌جایی به‌بعد تصمیم گرفته همه را کنار بگذارد.

سالن تاریک و باز هم صدای فریادها بلند می‌شود. یکی می‌گوید «دیگه خسته شدم»، یکی داد می‌زند «از بابام متنفرم!»، دیگری می‌گوید «نمی‌خوام به دنیا وابسته باشم» و کم‌کم جمع زیادی از سالن شروع می‌کنند به گریه‌کردن با صدای بلند. […] می‌گوید: «کی میخواد ببرمش به اعماقِ درون؟»

استاد رو به شرکت‌کنندگان: شما «حمال» هستید

آقای [الف] نوشته است: «استاد می‌گوید: هنوز هم می‌خواید رنج‌هاتون رو حمل کنید؟ به کسی که چیزی حمل می‌کنه چی میگن؟» جمعیت می‌گوید: «حمال!» [ف. ق] ناگهان عربده می‌زند: «تا کِی میخوای حمال باشی؟!» همه شروع می‌کنند به ضجه‌زدن و فریادکشیدن.

پسر جوانی که پُشت سر من نشسته، عاجزانه و با صدای بلند التماس می‌کند: «استاد بلند شو. استاد بلند شو» دیگری از وسط جمعیت می‌گوید: «استاد چرا شروع نمی‌کنی؟ شروع کُن!» اما استاد شروع نمی‌کند. می‌گوید: «التماس‌هاتون کمه! به اندازه کافی پاره نشدین.» کسی داد می‌زند: «من می‌خوام پاره شم!»

به گفته‌ی این شخص، «در پس‌زمینه، آهنگ «گریه می‌آید مرا» از همایون شجریان هم در حال پخش‌شدن است.»

«اینجا قیامته، اینجا آخرته!»

او در تجربه‌نگاری‌اش نوشته است: «خانومی که دو ردیف جلوتر از من نشسته، از حال می‌رود! دو نفر از خدمت‌گزاران پیش او می‌روند، چندبار به صورتش می‌زنند تا سَرِ حال بیاید. حال که می‌آید، از او می‌خواهند جیغ بزند. او هم با تمامِ توانش جیغ می‌زند.

جیغ‌ها استاد را بیشتر تحریک می‌کند: «کجاست زخمت؟ دستت رو بزار روش، فشار بده! باید خون راه بیفته!» صدای عربده‌هایش سالن را به لرزه می‌اَندازد: «اینجا قیامته! اینجا آخرته!

شخصی در ویرگول مهر ۱۴۰۴ زیر پست تجربه‌نگاری چنین نظری را نوشته است.

[…] کمی آرام‌تر می‌شود. می‌رود بالای سِن و روی صندلی‌اش می‌نشیند. از همه می‌خواهد دستان‌شان را بالا بگیرند و فرض کنند روی انگشت اشاره‌شان یک بادکنک قرار دارد: «فکر کُن عزیزت، اون بادکنکه‌ست! حالا نخ بادکنک رو بِبُر.

حالا […] به مردم ده‌دقیقه زمان می‌دهد تا «منِ عوضی»ِ خودشان را لو بدهند. جمعیت مشغول نوشتنِ گناهان‌شان می‌شوند و هم‌زمان، صدای اذانِ مرحوم «موذن‌زاده اردبیلی» هم در حال پخش است. استاد خودش را «راهبر» می‌خواند.»

«جفت‌گیری روحی» | تصور بیرون آمدن از چاه

او نوشته است: «مراحل ادامه دارند تا اینکه در نهایت طبق تجربه‌ی این شخص: «استاد ادعا می‌کند حالا همه شفا گرفته‌اند. می‌خواهد چشم‌های‌مان را ببندیم و خودمان را ته یک چاه فرض کنیم: «تصور کنید ته چاه هستین، دارید طناب رو می‌کشید، و آرام‌آرام از چاه میاید بیرون. کم‌کم نور رو می‌بینید.» ناگهان چراغ‌های سالن روشن می‌شود و نور برمی‌گردد.»

آقای [الف] به نقل از [ف ق] در روز دوم کارگاه نوشته است: «استاد می‌گوید: ۹۵ درصد مردمِ جامعه‌ی ایران، در کودکی بهشون تجاوز شده! اون ۵ درصد دیگه هم بهشون تجاوز شده، ولی انکار می‌کنن! سخنرانی که تمام می‌شود، نوبت به مرحله‌ی بعدی کارگاه در روز دوم می‌رسد؛ مرحله‌ی «جُفت‌گیریِ روحی».

خانومی در انتهای سالن، از […] اجازه‌ی صحبت‌کردن می‌خواهد. می‌گوید به جلسه نقد دارد. […] از خدمت‌گزاران می‌خواهد میکروفون را به او بدهند تا نقد کند. زن بلند می‌شود و نقد می‌کند: «در اسلام، اعتراف به گناه و اشتباه، مگر در برابر خدا، صحیح نیست؛ اما شما اینجا کاری می‌کنید که همه با صدای بلند از خطاهاشون بگن.»

[ف ق] بعد درباره‌ی اعتراف‌گیری حرف می‌زند: «مگه ما اینجا اعتراف می‌گیریم؟ اصلاً مگه اینجا کلیساست یا ما مسیحی هستیم؟ اینجا فقط همه میگن ما قبلاً فلان کار رو می‌کردیم، الان انجام نمیدیم! این که اعتراف نیست! مگه میان میگن چطوری و با کی انجامش دادن؟»

«امضای استشهادنامه» هم بخشی از روز دوم کارگاه است.

نتیجه سرچ نام استاد با کلمه‌ی کلاهبردار

سایت وانا نیوز، ۲۶ فروردين ۱۴۰۳ متنی با هشتگ گزارش آگهی (رپورتاژ) و با تیتر «[ف ق] به شایعات کلاهبرداری پاسخ داد» منتشر کرده است: «این کلاهبرداران می‌خواهند که به استاد [ف. ق] لطمه بزنند، تا با جذب فالوور و دنبال کننده‌‎های بیشتر در اینستاگرام به پول و شهرت دست پیدا کنند، آن‌ها مخالف این هستند که کسی حال خوب را به مردم هدیه بدهد و در جهت رشد مردم قدم بردارد.»

نتیجه‌ی شکایت سازمان نظام روانشناسی چه شد؟

به گزارش انصاف نیوز به نقل از «پایگاه اطلاع رسانی سازمان نظام روان شناسی و مشاوره معاونت انتظامی و رسیدگی به تخلفات صنفی و حرفه ای آقایان […] و […] را به خاطر دخالت غیر قانونی در امور روانشناسی و مشاوره به دادستانی تهران معرفی کرد.»

حمید یعقوبی: با فرقه و شبه‌فرقه مواجهیم

دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه شاهد درباره‌ی نقش این کارگاه‌ها در ایجاد حال خوب در درازمدت گفت: «وعده‌های پر زرق و برق تحول، دگرگونی عمیق، شفای زخم‌های درونی، پاکسازی ناخودآگاه در این کارگاه‌ها بیشتر شبیه تبلیغات فرقه‌ای و شبه‌فرقه‌ای است تا مداخله‌ی علمی.

شواهد جهانی نشان می‌دهد که این دوره‌ها هیجان کوتاه‌مدت و سرخوشی موقتی ایجاد می‌کنند و هیچ اثر پایدار بر افسردگی، اضطراب، تروما و سایر مشکلات عمیق روانشناختی ندارند.

اگر قرار بود چند ساعت موسیقی، سخنرانی شاعرانه، چند تمرین تنفسی و تکنیک‌های ابداعی، زخم‌های عمیق را درمان کند، امروز دیگر روان‌درمانی و روانپزشکی وجود خارجی نداشت!»

ژستِ درمانی تهی از علم

دکتر یعقوبی در ادامه گفت: «این‌ها محتواهایی هستند که با ژست درمانی تولید شده‌اند اما خالی از علم و درمان واقعی هستند. این افراد از مفاهیمی بدون تعریف علمی استفاده می‌کنند و ادعاهایی دارند که غیرقابل راستی‌آزمایی هستند. درواقع استعاره‌ها و جملات زیبایی هستند که هیچ پروتکل بالینی هم برایشان وجود ندارد.»

نایب رئیس انجمن روان درمانی ایران گفت: «محتواهای این صفحه از نظر رفرنس علمی تقریبا صفر است و در واقع با روانشناسی ادبی مواجه هستیم تا روانشناسی بالینی.

ظاهر صحبت‌ها آرامبخش اما از نظر علمی کاملا تهی است. آنها معمولا از واژه‌های مبهمی مثل آگاهی، تحول، سفر درونی، شفای ناخودآگاه و… استفاده می‌کنند که گول‌زننده هستند.»

چگونه از آسیب پیشگیری کنیم؟

یعقوبی درباره‌ی راهکار مقابله‌‌ی جامعه با محتواهای آسیب‌زننده گفت: «در چنین شرایطی مردم باید سواد سلامت روان و سواد رسانه‌ای و تفکر انتقادی‌شان را تقویت کنند و بدانند وقتی کسی قاطعانه به آنها وعده‌ای می‌دهد، چیزی جز فریب نیست و اگر تاثیری هم وجود داشته باشد مربوط به کوتاه‌مدت است و بعد از مدتی مشکلات روانشناختی به نوع دیگری برمی‌گردند.

پیگیری سوابق برخی از این مربیان مشهور نشان می‌دهد که مدرک معتبر، آموزش درمانی، تخصصی و رسمی و همین‌طور پروانه‌ی اشتغال حرفه‌ای برایشان وجود ندارد و هیچ نهاد علمی هم آنها را به رسمیت نمی‌شناسد.»

نایب رئیس انجمن روان درمانی ایران: جلوی شارلاتان‌ها را بگیرید

یعقوبی در ادامه گفت: «تبدیل شدن افراد غیر متخصص به مربی تحول و درمانگر ناخودآگاه تنها با چند دوره‌ی کوتاه‌مدت آنلاین یا چند هزار یا میلیون دنبال‌کننده در اینستاگرام، تهدیدی جدی برای سلامت روانی جامعه‌ی ایران است و من قویا هشدار می‌دهم که دستگاه‌های مسئول هرچه سریع‌تر با این افراد شارلاتان و شیاد برخورد کنند.»

او درباره‌ی علت فریب جامعه گفت: «فشارهای روانی جامعه، کمبود سواد سلامت روان و سواد رسانه‌ای، نبود تفکر انتقادی و تا حدی بی‌اعتمادی به نظام درمان در این فریب خوردن تاثیر دارند.

البته سخنران‌ها هم از تکنیک‌های حرفه‌ای جذب مخاطب مثل القاب سنگین برای ایجاد اقتدار مصنوعی، استفاده می‌کنند و برای ایجاد پیوند عاطفی، با زبانی عارفانه، محتواهای احساسی را بیان می‌کنند که تمامی این موارد در فریب نقش دارند.»

گول تدوین و فضاسازی را نخورید | «سرخوشی موقتی درمان نیست»

این کارشناس گفت: «آنچه در صفحه‌ی این افراد دیده می‌شود، فضاسازی و تدوین حرفه‌ای است تا ظاهری تخصصی القا کنند، چون قرار است دوره‌هایی را بفروشند.

در نهایت، مخاطب به‌جای دریافت مهارت واقعی یا تجربه‌ی درمان، فقط یک تجربه‌ی هیجانی دریافت می‌کند. مربی و کارشناسان فروشِ دوره و همایش نیز شرکت‌کنندگان را به دوره‌های بعدی ارجاع می‌دهند.»

یعقوبی گفت: «درخصوص سازمان نظام روانشناسی که آیا به این موارد رسیدگی می‌کند یا خیر، باید بگویم قانون اجازه‌ی برخورد با فعالیت‌های غیرمجاز افراد را به سازمان نظام داده است اما مشکل زمانی پیش می‌آید که بسیاری از فعالان صفحه‌های اینستاگرامی و مربیان دوره‌ها، خودشان را به عنوان روانشناس معرفی نمی‌کنند.

سازمان نظام روانشناسی تابه‌حال چندبار اسامی روانشناس‌نماها را منتشر کرده است اما اینکه چقدر این معرفی تاثیرگذار بوده است، شاید بتوان گفت به اندازه‌ی کافی تاثیرگذاری ندارد. شاید بعضی از مصلحان بدبین هم بگویند آن لیست باعث شهرت بیشتر روانشناسان زرد شده است.»

«خطر روانشناسی‌های زرد تبلیغاتی برای روان انسان جدی است»

روانشناسی زرد به گفته‌ی رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران، «خطرات پنهان اما واقعی دارد.» او در ادامه بیان کرد: «پیامد این محتواها جدی است؛ به‌طوری‌که افراد تشخیص و درمان اختلالات روانی‌شان توسط متخصص حرفه‌ای و با صلاحیت را به تاخیر می‌اندازند.

شاید افراد مدتی با محتواهای زرد و غیرعلمی سرگرم شوند اما درنهایت مردم دیرتر به مشکل واقعی‌شان پی می‌برند و در نتیجه آسیب‌های بیشتری را تجربه می‌کنند. سخنرانانی مثل […] خوش سروزبان هستند و احتمالا مخاطب‌ها هم نسبت به آنها وابستگی هیجانی را تجربه می‌کنند که البته از هر نظر نوعی باخت به حساب می‌آید.»

فریب و تجاری‌سازی رنج انسان‌ها

به گفته‌ی این استاد دانشگاه، «با توجه به اینکه تحولی رخ نمی‌دهد، فرد از مسیر حرفه‌ای درمان دور می‌شود و بعد از مدتی خودش را سرزنش می‌کند که حتما مشکل از سمت خودش بوده است که تحولی را تجربه نکرده است و مشکلات افسردگی و اضطرابش هم بعد از فروکش کردن آن سرخوشی موقتی، دوباره شدیدتر شده است. از طرف دیگر هدررفت مالی برای وعده‌های پوچ هم نوعی ضرر است.»

جامعه‌ای که از فشار روانی رنج می‌برد، بیش از هر زمان دیگری به روانشناسی علمی، شفافیت و نظارت نیاز دارد نه به کارگاه‌ها و همایش‌هایی که امیدهای پوچ ایجاد می‌کنند و به هیچ‌کسی هم پاسخگو نیستند.»

یک شرکت‌کننده‌ی مدعو: ظاهر جذابی دارند

یکی از شرکت‌کنندگان این دوره که با دعوت آقای [ف ق] در کارگاه حضور پیدا کرده است، درباره‌ی محتوای سخنرانی می‌گوید: «خیلی دقیق یادم نیست اما تاکیدشان بخشش آدم‌هاست. از تکنیک بادکنک هم استفاده می‌کنند.

بعضی‌ها می‌گویند این کارها و حرف‌های او روانشناسی زرد است اما شاید بشود گفت بیشتر تاکید او روی بخشش است. به‌هرحال او روانشناس نیست. ظاهر بسیار جذابی دارند اما من چون وارد جزئیات نشدم، مورد بدی ازشان ندیدم.»

این شخص در ادامه درباره‌ی حضور کسانی که از شرکت در کارگاه اعلام رضایت می‌کنند می‌گوید: «بعضی‌ها که در دوره‌های قبلی شرکت کرده بودند، به‌طور رایگان با دعوت آقای [ف ق] از تجربه‌ی مثبتشان می‌گویند که البته این کار به تبلیغات کمک می‌کند.» به گفته‌ی این شرکت‌کننده‌ی مدعو، در حاشیه‌ی این کارگاه‌ها پکیج‌های آموزشی هم به فروش می‌رسند. 

شروع تماس‌های پشت سرهم بعد از انتقاد

خانم [ب] فعال حقوق زنان است و درباره‌ی [ف ق] می‌گوید: «ماجرا از جایی شروع شد که من ویدیویی از این آقا دیدم که حرف‌های زن‌ستیزانه‌ای می‌زد. این موضوع باعث شد لینک خبری را بگذارم که مربوط به مهر ۱۴۰۱ بود و طبق آن یک سازمان رسمی از این شخص شکایت کرده بود. اما بعد از مدتی آن خبر از خبرگزاری فارس حذف شد.

خیلی‌ها فکر کردند خبر جدید است اما مربوط به قدیم بود و البته معلوم هم نشد آن شکایت به کجا رسید و چرا شخص مورد نظر هنوز می‌تواند در اینستاگرام فعالیت کند و کارگاه داشته باشد.»

به گفته‌ی خانم [ب]، بعد از آنکه او زیر یکی از پست‌های خودش در اینستاگرام درباره‌ی این شخص کامنت پین شده‌ای می‌گذارد که او «نارسیست و سایکوپات» است، کسی به او پیام می‌دهد که دوستش در دوره‌ی [ف ق] شرکت کرده است و بعد از توضیحات فرد، خانم [ب] با شنیدنش یاد فرقه میفتد.

این خانم ادامه می‌دهد: «آن شب درباره‌ی موضوع فمنیست لایو داشتم و دیدم عده‌ای با اکانت‌های ناشناس در لایو به من فحش می‌‌دهند و می‌گویند من قاچاقچی دختران هستم!

یکی دو روز بعد دیدم از شماره‌های عجیب حدود ۲۰۰ تماس تلفنی دارم. بعد از آن تهدیدهایی شروع شد که البته نمی‌دانم آیا ربطی به این شخص دارد یا نه اما همگی‌شان بعد از انتشار اسکرین شات شکایت سازمان و کامنتی شروع شد که انتقادآمیز بود.»

پی‌نوشت: اسامی مصاحبه‌کنندگان با خبرنگار انصاف نیوز براساس حروف الفبا منتشر شده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا