خرید تور نوروزی

مهدی صیادشیرازی: آقازاده هستم اما نه آقازاده!

علی نیلی، انصاف نیوز: مهدی فرزند علی، فرزند سپهبد صیادشیرازی و آقازاده است اما نه از آن دست آقازاده‌ها که در تعبیر رایج جامعه، ژن خوب و اشتهای سیری‌ناپذیر رانت دارند.

دکتر مهدی صیاد شیرازی خود را «فرزند و یادگار صیاد دل‌ها» معرفی و پدرش را چنین یاد می‌کند: امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی. می‌گوید به عهدش با پدر وفادار مانده. می‌گوید حساسیت به آقازاده‌ها در هنگامه تنگی معیشت مردم طبیعی است. می‌گوید افت سرمایه اجتماعی نظامیان هم ناشی از تنگی معیشت مردم است و می‌گوید کشور نیازمند گشایش اقتصادی است تا بازدارندگی نظامی‌اش آسیب نبیند.

شما فرزند یکی از سرافرازترین نظامیان ایران، سپهبد علی صیاد شیرازی هستید؛ کسی که فکر می‌کنم دوست و دشمن، محترم می‌شمارندش اما به هر حال آقازاده‌اید. این نام خانوادگیِ صیاد شیرازی چه فرصت‌هایی برای شما به وجود آورده و کجا به تهدید تبدیل شده است؟

قبل از پاسخ، لازم می‌دانم از شما و سایر دوستان در انصاف نیوز که تقبل زحمت کردند و زمینه این گفت‌وگو را فراهم کردند، تشکر کنم.

من اعتقاد دارم که کسی با مختصات بنده، جزء آقازاده‌ها محسوب نمی‌شود. در جامعه ما یک تعریف و تعبیر منفی از آقازادگی رواج پیدا کرده است، اما آقازاده مثبت هم داریم. ضمن این‌که باید تعریف خود از آقا را هم مشخص کنیم؛ ما در این جامعه پدرهایی داریم که دارای شخصیت و برجستگی و ویژگی‌های منحصر به فرد هستند و به دلیل مجاهدت‌هایی که کرده‌اند مورد تقدیر جامعه و مردم و مورد رضایت خداوند هستند. آقاهایی هم داریم که فقط این عنوان را یدک می‌کشند اما نه تنها ویژگی‌های مثبت برجسته ندارند، بلکه با حق را ناحق کردن به مرتبه‌ای از ثروت یا عنوان و مقام دنیایی رسیده‌اند.

برای آقازاده‌ها هم همین تقسیم‌بندی قابل ارائه است؛ ما فرزندانی داریم که با رزق حلال پدر و در محیط سالمی که برایش فراهم بوده، به مسیر درست رفته‌اند و مراتب علمی و شخصیتی قابل توجهی کسب کرده‌اند. فرزندانی هم داریم که مسیر درست زندگی را طی نکرده‌ و باعث بی‌آبرویی و انحراف و سرافکندگی شده‌اند.

به نظر من نمی‌شود به همین سادگی به افراد، یک عنوان داد و آن فرد را با همین یک عنوان تعریف کرد. افراد با یک تیتر تعریف نمی‌شوند و نمی‌شود همین‌طور به افراد نسبتی داد. این بحث هم زوایای جامعه‌شناختی، روان‌شناختی و علمی دارد که باید مورد بررسی و بحث قرار بگیرد.

از نظر من تعریف درست و مناسب آقازاده، پدری است که شایسته بوده، در صراط مستقیم الهی حرکت کرده و نظام اسلامی به او مدیون باشد. مصداق این فرد، پدر بزرگوار ما، امیر سرافراز، سپهبد علی صیاد شیرازی بودند.

درباره خودم نمی‌توانم بگویم آقازاده مثبت هستم یا نه ولی با یقین و امیدواری می‌توانم بگویم که تا به امروز با قدرت تمام در راه پدرم و ولایت امام خامنه‌ای عزیز و راه الهی قدم برداشته‌ام، برمی‌دارم و تا آخرین نفس در این راه خواهم ماند. هیچ فرد و گروه یا باور و اعتقادی نمی‌تواند بنده را از این راه جدا کند، مگر به شهادت در راه الهی.

همیشه این تلاش را داشته‌ام که حرف‌هایم در راستای اهداف نظام اسلامی و اهداف پدر شهیدم باشد. این‌که در این راه چقدر موفق بوده‌ام را هم باز من نمی‌توانم بگویم.

اما ارزیابی مردم از خودتان را حتما دیده‌اید.

بله، مردم که عموما لطف دارند. آن‌چه در فضای عمومی جامعه رقم خورده، این بوده که سعی کردیم در مردم باشیم، با مردم باشیم. با مردم صمیمی و مهربان باشیم. مانند پدرم، به حق‌الناس حساس بوده‌ام و سعی کرده‌ام حق مردم را رعایت کنم.

به نظرتان چرا جامعه ایران این‌قدر نسبت به نام خانوادگی افراد حساس است؟    

نگاه من به مردم، مثبت است و به مردم شریف‌مان حسن ظن دارم. در این 25 سالی که از شهادت پدر می‌گذرد، حتی یک‌بار هم به خاطر ندارم که تعبیر ناراحت‌کننده‌ای درباره ایشان به کار برده باشند. حداقل از مردم که چیزی نشنیده‌ایم اما این‌ چیزی که از فضای عمومی می‌شنویم، به دلیل آن است که عده‌ای در لباس آقازاده‌ها، انحراف و غلط‌هایی انجام داده‌اند که هم برای خودشان سبب آبرو ریزی شده و هم برای دیگران سبب دردسر شده است. یعنی کسان دیگری باید پاسخ‌گوی کار کسانی باشند که خطا کرده‌اند.

به نظر من اگر نگاه‌های ما به مسائل، حق‌مدارانه و منصفانه باشد، کسی را قابل سرزنش و تنبیه می‌دانیم که واقعا مرتکب خطا و اشتباهی شده است. خیلی وقت‌ها، قضاوت‌های ما بر مبنای حرف‌های اثبات‌نشده است. بر مبنای اتهاماتی است که رویه قضایی‌اش را طی نکرده و به لحاظ حقوقی و قانونی به اثبات نرسیده است. ما باید صبر و حوصله خود را بیشتر کنیم. باید یاد بگیریم که تا چیزی شنیدیم، نباید همان شنیده را مبنای قضاوت قرار دهیم.

درباره آقازاده‌ها هم همین‌طور؛ ما باید تمرین کنیم که برای افراد شخصیت مستقلی قائل شویم و هر کس را بر مبنای رفتار خودش قضاوت کنیم. این‌که یک فرد باید از همه حقوق اجتماعی خود محروم شود، صرفا به این دلیل که فرزند یک فرد مشهور و مهم است، از نظر من درست نیست.

متاسفانه این سوءظن دائمی به همه، به یک رفتار ثانویه منفی در جامعه ما تبدیل شده است که آسیب آن را هم همه می‌بینند. درست است که مفهوم منفی آقازادگی مصادیق مشخصی در جامعه ما داشته است، اما در یک جامعه دینی و اخلاقی نمی‌توانیم به صرف وابستگی سببی و نسبی شخصی، به او سوءظن داشته باشیم.

در سال‌های اخیر این باور در مردم به وجود آمده که هر شخصی، هر سطحی از دسترسی به امکانات دولتی و حاکمیتی دارد، رفاه و امکانات بیشتری از متوسط جامعه در اختیار داشته و این امکانات به تناسب سطح دسترسی، بیشتر هم می‌شود. ممکن است این گزاره واقعیت نداشته باشد اما اگر به باور عمومی درآمده باشد، به نظرتان می‌توان از مردم انتظار داشت به فرزندان و بستگان مسئولین حسن‌ظن داشته باشند؟

اگر در مورد شخص من به عنوان مصداق صحبت می‌کنیم، من واقعا تلاش کرده‌ام رعایت کنم. مردم هم متقابلا ما را از خودشان و از سنخ خودشان می‌بینند. ما در سطح عموم مردم زندگی می‌کنیم و حتی مواردی هم وجود داشته که کسی ابراز تعجب کرده و گفته من باور نمی‌کنم شما فلانی باشید…

همین! چه شده که جامعه انتظار دارد شما را با خدم و حشم ببیند و اگر نبیند، متعجب هم می‌شود. این سازه ذهنی از کجا آمده؟

این برمی‌گردد به افراد و مصادیقی که در طول سال‌های پس از انقلاب، چنین کارهایی کرده‌اند. زندگی‌های عجیب و غریبی برای خود فراهم کرده‌اند که دسترسی به آن برای تعداد خیلی خیلی کمی از مردم ممکن است. همین‌ها، این ذهنیت را به وجود آورده‌اند که هر آقازاده‌ای باید خدم و حشم داشته باشد.

من معتقدم اگر مشکلات جامعه برطرف شود و دسترسی به امکانات معمول زندگی برای عموم مردم ساده شود، اگر افراد امکان بهره‌مندی از شایستگی و تلاش خود را داشته باشند، یعنی امکانات جامعه عادلانه توزیع شود، این نگرش‌های منفی و سوءظن‌ها به شدت کاهش می‌یابد.

اگر فضای جامعه عادلانه شود، مردم با افرادی که زندگی‌های آن‌چنانی دارند حتی اگر ناحق به دست آورده باشند، راحت‌تر مواجه می‌شوند و دیگر آن حالت گله‌مندی و اعتراض عقده‌وار را شاهد نخواهیم بود. پیش خود می‌گویند من هم در حد خودم دارم و بیشتر تلاش می‌کنم تا بیشتر داشته باشم.

جامعه ما نیاز جدی به گشایش اقتصادی دارد. واقعا باید امکان ازدواج و داشتن خانه و خودرو برای عموم مردم فراهم شود. وقتی چنین نیست و مردم در فشارند، طبیعتا به کسانی که امکانات ویژه‌ای دارند، اعتراض می‌کنند. این اختلاف طبقاتی جامعه را آزار می‌دهد.

معتقدید اگر اختلاف طبقاتی در جامعه ما کم شود، حساسیت به آقازاده‌ها هم کمتر می‌شود؟

معقتدم اگر اختلاف طبقاتی در جامعه ما کم شود، مردم راحت‌تر زندگی می‌کنند. حساسیت‌شان به دیگران کلا کمتر می‌شود. افراد معطوف به کار و بار خود می‌شوند، چون هر چه بیشتر تلاش کنند، بیشتر بهره‌مند می‌شوند. مانند همه افراد جامعه، فرزندان و اعضای خانواده کسانی که جایگاهی در نظام دارند هم باید در مسیر درست حرکت کنند و اتفاقا مسئولیت بیشتری هم دارند.

آقازاده‌ها به تعبیر شما، باید به کار و تلاش خود متکی باشند. فرزند یک مسئول در نظام جمهوری اسلامی باید با ابتکار و تلاش و کارش، زندگی‌اش را بنا کند. اگر این‌طور باشد، قابلیت دفاع دارد. می‌تواند پاسخ‌گو باشد.

شما ببینید؛ همین‌هایی که با تعبیر آقازاده‌ها یاد کردید، نوعا حاضر به گفت‌وگو و مصاحبه نیستند. فرار می‌کنند. در حالی که اگر با زحمت خودش به بالاترین امکانات زندگی هم دست می‌یافت، سرش را بالا می‌گرفت و از خودش دفاع می‌کرد. کسی می‌تواند به جامعه پاسخ دهد که مسیر درست را طی کرده باشد. به نظر من مردم ما هم چنین شخصی را کاملا می‌پذیرند و نه تنها از او و خانواده‌اش گله و کینه نخواهند داشت، تحسین‌شان هم می‌کنند.

به وضع ناگوار اقتصاد ایران اشاره کردید؛ در سال‌های اخیر دوگانه‌ای به وجود آمده که متاسفانه از احترام نظامیان کشور کاسته است؛ این‌که وضع بد معیشت مردم، روی دیگر قدرت نظامی کشور است. غیر از رسانه‌های دشمنان ایران، از داخل هم این گزاره دائم مورد تایید و تاکید قرار گرفته که بُرد موشک‌مان که بیشتر می‌شود، سفره مردم آب می‌رود. این وضعیت به شدت از سرمایه اجتماعی بخش نظامی کشور کاسته است. به نظرتان چطور می‌شود از این شکاف عبور کرد؟

باور من این است که این فرضیه و نگاه، آسیب وضعیت اقتصادی سال‌های اخیر است. این‌که گفتم کشور به یک گشایش اقتصادی جدی نیاز دارد، ناظر به همین بحث است. همه اقشار این کشور باید بسیج شوند که بخش اقتصاد قوی شود. ما باید هم در سطح معیشت مردم و هم در سطح رقابت‌های منطقه‌ای به یک رشد قابل توجه برسیم و به قدرت اقتصادی تبدیل شویم.

ضمنا اگر پای صحبت نظامیان این کشور بنشینید، می‌گویند بحث اقتصاد به مسائل نظامی مربوط است و هر چه وضع اقتصاد بهتر شود، قدرت نظامی بیشتر می‌شود. درست است که ما در سال‌های اخیر به یک قدرت نظامی تبدیل شده‌ایم و به سطحی از بازدارندگی دست یافته‌ایم، اما به گفته کارشناسان لشکری، هم برای حفظ و هم برای گسترش بازدارندگی نظامی، باید قدرت اقتصادی خود را تقویت کنیم.

این اتهام‌زنی که به بخش نظامی کشور توجه شده و به بخش‌های دیگر توجه نشده، ناشی از دغدغه اقتصادی مردم است. قبلا هم اشاره کردم که اگر وضعیت اقتصادی مردم بهتر شود، همه چیز در جای خودش قرار می‌گیرد.

این‌که می‌بینیم در سال‌های اخیر رهبر معظم انقلاب سال‌های متمادی را نام‌گذاری اقتصادی کرده‌اند و امسال [1403] را سال جهش تولید با مشارکت مردم نامیده‌اند، یعنی مسائل اقتصادی باید در اولویت همه بخش‌های کشور باشد و نه فقط همه بخش‌ها باید برای بهبود وضعیت اقتصادی تلاش کنند، بلکه باید مردم را هم به مشارکت بطلبند.

تجربه نشان داده در هر عرصه‌ای که مردم حضور پیدا کرده‌اند، هر جا بسیج مردمی را شاهد بوده‌ایم، موفقیت کسب کرده‌ایم. در عرصه اقتصادی هم می‌شود با مشارکت مردم به موفقیت رسید و گره‌های موجود را باز کرد. در چنین صورتی، این حواشی و شایعات و بدگمانی‌ها هم کاهش می‌یابد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا