خرید تور نوروزی

توسعه و مسئله‌محوری؛ گذار از حاشیه‌گرایی به حل چالش‌های ساختاری در ایران

علی نظری شیخ احمد، روزنامه نگار و مدرس دانشگاه در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «توسعه و مسئله‌محوری؛ گذار از حاشیه‌گرایی به حل چالش‌های ساختاری در ایران» می نویسد:

توسعه واقعی زمانی محقق می‌شود که نظام حکمرانی یک کشور، اولویت خود را شناسایی و حل مسائل بنیادین قرار دهد. مسئله‌محوری در فرآیند توسعه به معنای تشخیص دقیق موانع ساختاری، اولویت‌بندی علمی آنها و تخصیص منابع به حل نظام‌مند این چالش‌هاست.

در ایران، غلبه حاشیه‌گرایی بر مسئله‌محوری، توسعه‌یافتگی را به تعویق انداخته است. مسئله‌محوری در توسعه مستلزم سه گام اساسی است: اول، شناخت دقیق مسائل ساختاری؛ دوم، تحلیل ریشه‌ای علل آنها؛ و سوم، طراحی راهکارهای عملیاتی.

در ایران، ما با فهرستی از مسائل حل‌نشده ساختاری مواجهیم که هر کدام به تنهایی می‌تواند توسعه کشور را متوقف کند. مسئله بیکاری جوانان با نرخ ۲۵ درصدی، مسئله تورم ساختاری با نرخ‌های بالای ۴۰ درصد، مسئله فرار سالانه هزاران نیروی متخصص، و مسئله بهره‌وری پایین نیروی کار تنها نمونه‌هایی از این چالش‌ها هستند.

علل اصلی غفلت از مسئله‌محوری در ایران را می‌توان در چند سطح تحلیل کرد. در سطح حکمرانی، ما شاهد فقدان نظام یکپارچه تشخیص و اولویت‌بندی مسائل هستیم. در سطح نهادی، سازمان‌های متولی توسعه فاقد سازوکارهای علمی برای تحلیل مسائل هستند.

در سطح فرهنگی، گرایش به ساده‌سازی مسائل پیچیده و ارائه راهکارهای کلیشه‌ای به جای تحلیل ریشه‌ای مشاهده می‌شود. برای مثال، در مواجهه با مسئله بیکاری، به جای تحلیل نظام عرضه و تقاضای نیروی کار و شناسایی شکاف‌های مهارتی، بحث‌ها حول مسائل حاشیه‌ای مانند تعطیلی شنبه یا پنجشنبه‌ها و تغییر ساعت اداری متمرکز می‌شود.

تجربه کشورهای توسعه‌یافته نشان می‌دهد که مسئله‌محوری سنگ بنای پیشرفت بوده است. به عنوان نمونه، کره جنوبی در دهه ۱۹۶۰ با تشخیص دقیق مسئله صنعتی‌شدن، تمام منابع خود را بر توسعه صنایع سنگین و آموزش نیروی انسانی متمرکز کرد. این کشور با ایجاد نهادهای تخصصی مانند KDI (موسسه توسعه کره) توانست مسائل توسعه را به صورت علمی شناسایی و حل کند.

در مقابل، ایران با وجود تاسیس مراکز متعدد پژوهشی، نتوانسته است پیوند مناسبی بین تشخیص مسائل و سیاست‌گذاری ایجاد کند.

برای تحقق مسئله‌محوری در فرآیند توسعه ایران، نیازمند تحول در چند حوزه هستیم. اول، ایجاد نظام یکپارچه پایش و ارزیابی مسائل توسعه در سطح ملی. این نظام باید بتواند به صورت مستمر چالش‌های اصلی را رصد و اولویت‌بندی کند. دوم، تقویت نهادهای تخصصی تحلیل مسائل با حضور کارشناسان مستقل و متعهد.

سوم، ایجاد پیوند بین نهادهای پژوهشی و مراکز تصمیم‌گیری. چهارم، طراحی سازوکارهای پاسخگویی که مسئولان را موظف به ارائه گزارش پیشرفت در حل مسائل کلان کند. نمونه عینی غفلت از مسئله‌محوری را می‌توان در مواجهه با چالش آب مشاهده کرد. در حالی که ایران سال‌هاست با بحران آب دست به گریبان است، به جای پرداختن به راهکارهای ساختاری مانند اصلاح نظام کشاورزی، توسعه روش‌های آبیاری نوین و بازچرخانی آب، بحث‌ها حول مسائل حاشیه‌ای متمرکز شده است.

این در حالی است که کشورهایی مانند امارات متحده عربی با همان شرایط اقلیمی، با رویکرد مسئله‌محور توانسته‌اند به الگوی جهانی در مدیریت آب تبدیل شوند.

مسئله‌محوری در توسعه نیازمند تغییر در فرهنگ تصمیم‌گیری است. باید از تصمیم‌گیری‌های احساسی و سلیقه‌ای به سمت تصمیم‌گیری‌های مبتنی بر شواهد و داده حرکت کنیم.

این گذار مستلزم تقویت نهادهای علمی، آزادی اندیشه پژوهشی و ایجاد فضای نقد سازنده است. توسعه‌یافتگی کشورهایی مانند سنگاپور نشان می‌دهد که کلید پیشرفت، تمرکز مداوم بر حل مسائل اساسی با رویکرد علمی و عقلانی است.

در خاتمه باید تأکید کنم که تا زمانی که نظام حکمرانی ایران نتواند خود را از دام حاشیه‌گرایی برهاند و به صورت نظام‌مند بر حل مسائل ساختاری متمرکز شود، نمی‌توان به تحقق توسعه پایدار امیدوار بود.

مسئله‌محوری نه یک انتخاب، که ضرورتی اجتناب‌ناپذیر برای خروج از وضعیت فعلی است. ایران با دارا بودن سرمایه‌های انسانی و طبیعی فراوان، در صورت اتخاذ رویکرد مسئله‌محور در توسعه، قطعاً می‌تواند در زمره کشورهای پیشرفته قرار گیرد. این امر اما نیازمند عزمی ملی و تغییر در الگوی حکمرانی است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا