بهروز، بهتاش و سکانسی از ابد و یک روز!
رضا صائمی، منتقد سینما، در صفحهی اینستاگرام خود نوشت:
شاید سانتی مانتال به نظر برسد که بخواهم از دل سریالی مثل پایتخت که سویه کمیک دارد، حسی تراژیک بیرون بکشم و بگویم وقتی بهروز از وضعیت بهتاش گریهاش گرفت، دلم گرفت….اما دلم گرفت….
تلخی این لحظه را؛ جایی که برادری برای برادری میگرید در سکانسی از فیلم «ابد و یک روز» تجربه کرده بودم…
وقتی محسن(نوید محمدزاده) در حال دست و پازدن و چنگ انداختن به نردهها بود تا از چنگال ماموران کمپ خلاص شود، یک سو خواهرانش از پشت پنجره از حال ملتمسانه برادرشان زار میزدند و آن سو مرتضی (پیمان معادی) در تنهایی و از پشت شیشههای آشپزخانه در حال تماشای این صحنه، بغضش میترکد و میگرید…
او بیش از همه، لحظات تلخی را تجربه میکرد…از یک سو عذاب وجدان از لو دادن برادرش و از سوی دیگر دلسوزی و حس برادرانه از تماشای استیصال او که تحمل توامانش سخت دشوار است…
میگویند غم داغ برادر را برادر مرده میداند اما غم برادر فقط داغ نبودنش نیست، تحمل رنجهای زنده بودنش و دردهای چگونه بودنش هم هست….برادری از شکنندهترین تجربههای مرد بودن است!
انتهای پیام
خواهری هم همینه