خرید تور نوروزی

آرای احمدی نژاد به سبد چه کسی می‌رود؟

«سیدحمید حسینی یزدی» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی درباره‌ی آرای احمدی نژاد پس از ردصلاحیت نوشت:

محمود احمدی نژاد با تصمیم شورای نگهبان از گردونه‌ی رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری کنار رفت. اکنون این سؤال مطرح است که پایگاه رأی محمود احمدی نژاد به سبد چه کسانی خواهد رفت؟ در یک تحلیل ساده می‌توان گفت که رأی احمدی نژاد به سبد رئیسی می‌رود و یا در صورت تأیید صلاحیت وی از آرای رئیسی کم می‌شد. اما این تحلیل کمی ساده نگرانه است.

پایگاه رأی احمدی نژاد را می‌توان به سه دسته اصلی تقسیم کرد:

  1. رأی طبقات محروم و حاشیه نشین:

سیاست‌ها و عملکرد محمود احمدی نژاد همچون یارانه‌ی نقدی و مسکن مهر و سایر خصوصیات وی از جمله ادبیات عامیانه‌اش با مردم، حضور در میان مردم و … باعث شده است تا به جرئت پایگاه اصلی احمدی نژاد را در این طیف بدانیم. همچنانکه در سال 88 به جز رأی سیاسی استان سیستان و بلوچستان به میرحسین موسوی، هرچقدر از استانها و شهرستانهای مرکزی و بزرگ و برخوردار به استانهای حاشیه‌ای و کمتر برخوردار حرکت می‌کردیم نسبت رأی دو کاندیدای اصلی آن انتخابات بیشتر می‌شد.

  1. رأی طیفی از اصولگرایان حزب اللهی:

اصولگرایان به طیف‌های مختلف تقسیم می‌شوند. یک دسته از آنها امروزه به حزب اللهی معروفند و قرابت نزدیکی با جریان انصار حزب الله و هیات‌های رزمندگان دوران پس از جنگ دارند. این طیف که در بدنه‌ی جریان اصولگرایی واقع است نقش اصلی را در حمل گفتمان ایدئولوژیک نامزدهای این جریان دارند. همچنان که در سال 84 و 88 برای احمدی نژاد سنگ تمام گذاشتند و موفق هم بودند. این طیف از بدو شکل گیری خود در اوایل دهه هفتاد احساس می‌کرد با بزرگان جناح راست افتراقاتی دارد و روحیه‌ی انتقادی نسبت به راست سنتی داشت. همچنانکه بسیاری از اعضای این طیف در انتخابات 76 به ناطق نوری رأی ندادند و رأی خود را به نام ری شهری به صندوق ریختند. طیف مذکور از جریان معاونت اولی مشایی با احمدی نژاد زاویه پیدا کرد و با گذشت زمان زاویه‌اش بیشتر شد. آخرین چالش بین این طیف و احمدی نژاد نیز کاندیداتوری وی برخلاف توصیه رهبری بود. لذا بسیاری از اعضای این طیف از سبد رأی احمدی نژاد خارج شدند اما همچنان قسمتی از این طیف با توجیهات گوناگون همچون ارشادی بودن توصیه رهبری، خارج شدن انتخابات از فضای دوقطبی و …مدافع وی بودند و از وی حمایت می‌کردند.

  1. رأی قشری از طبقه متوسط شهری ناراضی (آرای خاکستری معترض):

احمدی نژاد این تبحر را داشت که بتواند رأی دو طبقه متعارض و بعضاً متضاد حزب االهی و خاکستری معترض را جمع کند. به نظر می‌رسد عنوان خاکستری معترض را به طیفی می‌توان اطلاق کرد که در گذر زمان و به دلایل مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و … در تعارض با حاکمیت سیاسی قرار گرفته و نارضایتی‌اش از نارضایتی اقتصادی صرف فراتر رفته و به نارضایتی از کلیت حاکمیت رسیده است. این طیف سعی می‌کند تا جایی که می‌تواند خود را در تعارض با حاکمیت نشان دهد و تعریف کند. با نمادهای دینی به دلیل انتسابش به حاکمیت مخالفت می‌کند. برای تقابل با حاکمیت سعی در برجسته کردن ایرانی بودن و نژاد آریایی و ایران باستان دارد و قس علی هذا. این طیف یا در انتخابات شرکت نمی‌کنند و یا رأی خود را به کاندیدایی می‌دهند که نماد تعارض با حاکمیت باشد.

دلیل توفیق نامزدهای اصلاح طلب در ادوار مختلف انتخابات در جذب رأی این طیف همین است که رسانه‌های حکومتی که در دست جریان راست است همیشه سعی در ترسیم مرزی بین نظام و اصلاح طلبان داشته‌اند و لذا این طیف با هدف معارضه با حاکمیت به نامزدهای طیف اصلاح طلب رأی می‌داده است. احمدی نژاد با درک این واقعیت در سال 84، با ایجاد تقابل با مرحوم هاشمی رفسنجانی که نماد حاکمیت بود توانست آرای این طیف را بگیرد.

احمدی نژاد در ادامه نیز با برخی اقداماتی دیگر چون حضور بانوان در ورزشگاههای فوتبال و مسائلی از این دست سعی داشت تا به صورت ظریفی وجهه تابوشکنانه و اپوزیسیونی به خود بگیرد و در ادامه با اقداماتی چون علنی کردن تعارضات با قوای سه گانه و درگیری با روسای سایر قوا، تمرد از دستورات رهبری، ایراد سخنانی که امکان برداشت علیه نظام و رهبری داشت، به امانت گرفتن منشور منتسب به کورش، پررنگ کردن ادبیات ملی و ایرانی و سفر به پاسارگاد (مقبره منتسب به کورش که اکنون نماد اصلی ایران گرایی است) در دهه‌ی فجر 95 و… این وجهه را پررنگ کند تا بتواند رأی این طیف را نیز در سبد خود داشته باشد.

احمدی نژاد در جریان اتفاقات 88 که طیف‌های مختلفی از مردم با انگیزه‌های مختلف در آن حضور داشتند به طرز هوشمندانه‌ای خود را کنار کشید تا مبادا طرف حاکمیت تلقی شود و در کنفرانس خبری اخیرش نیز خود را از اتفاقات 88 همچون کهریزک و … مبری دانست. می‌توان احتمال داد که اگر امکان حضور در انتخابات برایش فراهم می‌بود رأی این طیف به سبدش می‌رفت چون بیش از روحانی و رئیسی و قالیباف وجهه اپوزیسیون داشت.

حال که ترکیب سبد رأی احمدی نژاد مشخص شد باید به جواب سؤال مطرح شده بپردازیم که با عدم حضور وی سبد رأی او چه خواهد شد؟

طبق نمودار پراکندگی آرای نامزدهای انتخابات 92، استان‌های پیرامونی و حاشیه‌ای و کمتر برخوردار در رأی به روحانی از استان‌های مرکزی پیشی گرفته‌اند. آرای روحانی حتی در مناطق روستایی نیز بسیار بالاست (به جز رأی مناطق جنوب کرمان که به دلیل سفر جلیلی به آن مناطق، وی در صدر قرار گرفته بود). وضعیت کلانشهرها و مناطق مختلف آن‌ها هم مشخص است. داین که لیل این اتفاق چیست بحث مفصل دیگری را می‌طلبد.

این قسمت از سبد رأی احمدی نژاد در انتخابات گذشته به روحانی رأی داده‌اند. در این انتخابات چه می‌کنند؟ درست است که انتقادات زیادی از حیث اقتصادی بر عملکرد دولت وارد است اما به راحتی نمی‌توان گفت که رأی این قشر به نام رئیسی به صندوق ریخته خواهد شد. رئیسی اگر بتواند شعارهای مبتنی بر عدالت توزیعی مطرح کند و یا چهره‌ای عدالتخواه همچون احمدی نژاد از خود برجای گذارد می‌تواند به پشتوانه اقداماتش در آستان قدس (ایجاد معاونت مستضعفین، رسیدگی به محرومین حاشیه‌ی مشهد و..) رأی این طیف را از آن خود کند که البته این اتفاق بعید است چون به نظر می‌رسد پتانسیل‌های رئیسی در حدی نیست که مانند احمدی نژاد بتواند موجی راه بیندازد و خود را یگانه مبارز با فقر و تبعیض نشان دهد. لذا به نظر می‌رسد رأی این قشر در حالت عادی بین رئیسی و روحانی تقسیم خواهد شد.

رأی حزب اللهی‌های طرفدار احمدی نژاد نیز قطعاً به سبد قالیباف نخواهد رفت زیرا این طیف اختلافات زیادی با قالیباف دارند و با توجه به حمایت مصباح یزدی و جلیلی و … از رئیسی رأیشان را به نام ایشان به صندوق خواهند ریخت. به طریق اولی روحانی سهمی از رأی این طیف نخواهد داشت.

آرای خاکستری معترض به کدام سو خواهد رفت؟ به نظر می‌رسد عدم احراز صلاحیت احمدی نژاد در این قسمت به نفع روحانی شده است زیرا رئیسی هیچ زاویه‌ای با کلیت حاکمیت ندارد و حتی نماد حاکمیت است لذا اینگونه آرا قطعاً به نام رئیسی نخواهد بود، قالیباف هم گرچه سعی در ارائه تصویری نوین از خویش دارد اما در این امر موفق نبوده و لذا بعید اسیت بتواند آرای این قشر را جذب کند. روحانی نیز علیرغم تمامی تبلیغاتی که می‌شود تا وی را زاویه‌دار معرفی کنند، در افکار عمومی به عنوان یک چهره تحول خواه شناخته نمی‌شود و در مجموع وفادار با حاکمیت است اما می‌تواند قسمتی از آرای این قشر را به نام خویش کند. لذا به نظر می‌رسد این قشر در این دوره از انتخابات رأی نمی‌دهد چون گزینه‌ی مطلوبی نمی‌یابد و یا قسمتی از ایشان به روحانی رأی خواهد داد مگر اینکه دو قطبی شدیدی میان رئیسی و روحانی ایجاد شود که این آرا به نفع روحانی به حرکت درمی آیند. البته این دوقطبی با حضور قالیباف محقق نخواهد شد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. واقعا با همین دروغ ها میخواید کاری که آشنا نمی تونه بکنه رو انجام بدید.
    اتفاقا آخرین نظر سنجی ها نشون میده استان های مرزی اصلا به روحانی رأی نخواهند داد
    رئیسی یکه تاز خراسان ها، سیستان و بلوچستان
    در استان خوزستان و آذربایجان غربی و کردستان اصلا با این مدیریت بحران ها رأی با روحانی نیست
    و در مورد استان های مرزی جنوبی شدت قاچاق کالا گرانی تعرفه های حامل های انرژی و … اصلا مجالی به آرای روحانی نخواهد داد
    آرای مازنداران و گلستان خیلی وقته به نفع روحانی نیست (با اون استقبال های سرد در نیمه دولتش که هنوز تنور برجام داغ بود)
    در استان هایی مانند قزوین حتی الا نیازمند اردوکشی دانش آموزی برای تهیه استقبال کننده هستید.
    پس پر بی راه نیست این کامنت برای تنویر افکار عمومی نسبت به دروغ های این متن منتشر بشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا