چرا روحانی؟
به گزارش انصاف نیوز، «محسن بیات زنجانی» فرزند آیت الله بیات زنجانی – از مراجع تقلید – در یادداشتی در حمایت از کاندیداتوری «حسن روحانی» نوشت:
بعد از مدتها کلنجار رفتن با خود و پس از پیشنهاد دوستان خوبم در کمپین #دوباره_ایران، تصمیمم را برای عضویت در این کمپین گرفتم و طبعاً مخاطب این سؤال از سوی بسیاری از دوستانم قرار گرفتم که حالا چرا روحانی؟
از دو منظر به این سؤال پاسخ میدهم که چرا روحانی؟
نخستین پاسخ بر رفتارها و عملکرد دولت استوار است و دیگری، اگرچه نسبتاً محدود به رقیبان امروز روحانی در عرصه انتخابات اختصاص مییابد.
و اما منظر اول که دفاع از عملکرد دولت است:
دوستان نزدیک میدانند که در طول این سه سال و خردهای، آنچه را که در خفا بیان داشتهام نقد روحانی و دولتش بوده و گاهی برخی نقدهایم را مانند داستان سبد کالا به عرصه عمومی کشاندهام و از سوی دیگر رفتارهای مثبت را، به پای تکلیف دولت نوشتهام و تلاش کردهام از کنارشان بگذرم لیکن در این روزها، وقتی میبینم که او و تمام اعضای کابینهاش، نه مورد نقد که مورد اتهام قرار گرفتهاند، لااقل در برابر مخالفین قسم خوردهاش، برای دفاع احساس تکلیف میکنم.
دولت روحانی در برخی عرصهها خوب عمل کرده و در برخی عرصهها متوسط و در برخی ضعیف که الحق و الانصاف، بخشهای ضعیف در برابر بخشهایی که بدانها خوب عمل شده، در اقلیتاند که به برخی از آنها به صورت کلی اشاره میکنم.
به طور مثال در عرصه سلامت غیر از آمارها و ارقامی که نهادهای رسمی ارائه میکنند، تک تک افرادی که با بیماریهای مختلف –چه خود و چه نزدیکانشان- درگیر بوده و هستند، از بهبود شرایطشان نسبت به چهارسال قبل می گویند. اگر منتقدین محترم یادشان نمیآید، باید به یادشان بیاورم که همین چهار سال قبل، وضعیت برای برخی بیماران به حدی اسفبار شده بود که حتی برای تهیه اقلام داروئی خود، عاجز بوده و آنها را اگر هم مییافتند، باید برای تهیهشان، قیمتهایی نجومی پرداخت میکردند. این در حالی است که به اذعان غالب این افراد، شرایط در این سه سال و نیم و به واسطه طرح تحول سلامت و ساماندهی بخش دارو، برای آنها با شرایطی که پیشتر تجربهاش میکردند، اصلاً قابل قیاس نیست. در کنار این موضوع، توجه به این کار عظیم نیز لازم است که امروز بخش غالب روستائیان مطابق طرح تحول سلامت، مشمول بیمه شده و برای هزینههای درمانی، شرایط سخت و پیچیده گذشته را ندارند.
یا در عرصه سیاست خارجی، افرادی که میدانند بند ۷ منشور سازمان ملل چیست و کشورهای درگیر آن چه عاقبتی پیدا کرده و اکنون در حال تجربه چه شرایطیاند، باید این موضوع را برای عموم مردم جا بیاندازند که اگر دولت روحانی نبود و اگر ظریف و دیگر دیپلماتهای حاذق در وزارت خارجه بحث برجام را به نتیجه نمیرساندند، ما تفاوتی با عراق و چند کشور مشابه نداشتیم. مفاد برجام اگرچه ممکن است در برخی موارد با بدعهدی طرف مقابل مواجه شده باشد، ولی اصل آن ضامن امنیت ما شده و یک محمل قانونی قابل اتکا و غیرقابل خدشه در برابر دشمنان این مرز و بوم شده است. اینکه وضعیت امروز جایگزین موضوع ایران هراسی شده، هنری است که به عملکرد مناسب تیم سیاست خارجی دولت برمی گردد.
مثال دیگر در عرصه اطلاعاتی و امنیتی است، نمیتوان اذعان نکرد که در دولت قبل چالشهایی همچون عبدالمالک ریگی و امثالهم چگونه برای کشور مخاطراتی را به وجود آورده بود در حالی که این روزها با وجود عنصر نامطلوب داعش که در آن سالها اصلاً وجود خارجی نداشت، امنیت کشور به مراتب قابل دفاعتر از آن روزهاست چراکه به نظر میرسد نهاد اطلاعاتی و امنیتی کشور، بیش از گذشته به کار تخصصی خود میپردازد.
نمیتوان به داستان خرید هواپیماها اشاره نکرد. ناوگان هوائی فرسوده ما، اگرچه در طول این سالها بهواسطه زحمات متخصصین جواب مخاطبین را تا حدودی میداد ولی کیست که نداند بهواسطه نداشتن ناوگان هوائی مناسب، عرصه برای کشورهائی مثل امارات، قطر و ترکیه باز شد و آنها توانستند با کمی برنامه ریزی و سپس تهیه سیستمهای هوائی پیشرفته و به روز، جای ما را در منطقه گرفته و اصطلاحاً فرودگاههای خود را به هاب منطقه بدل کنند و در نتیجه، درآمدی مانند درآمد سالانه نفت ما را فقط از این صنعت کسب کنند. در دنیایی که به صنعت توریسم و طبعاً سفر توجه ویژه میشود، کیست که نداند صنعت هوائی ما اگر نوسازی شود که در حال شدن است، به جهت درآمد و ایجاد اشتغال آنهم با استعدادی که برای این صنعت در کشور ما وجود دارد، خواهد توانست یک نفت دوم برای ما باشد. در موضوع اشتغال که مهمترین دغدغه امروز همه مسؤولان است، همین صنعت خواهد توانست که پاسخ خیلی از مشکلات را بدهد.
این موارد اگر در کنار منطقی شدن روند نرخ ارز، کاهش بی سابقه تورم در کشور و مسائلی از این دست قرار گیرد، ثابت میکند که دولت روحانی بیکار نبوده و در بسیاری عرصهها کارهای بی نظیری انجام داده است. بهترین شاهد برای همین داستان تورم که منتقدین محترم به سادگی از کنارش میگذرند، وضعیت فعلی ونزوئلاست. اقتصادیون میدانند که روحانی در وضعیتی دولت را تحویل گرفت که میزان تورم در کشور ما و ونزوئلا به یک میزان بود و اگر دولت، سیاستهای اقتصادی مناسبی را اتخاذ نمیکرد، چه بسا ما هم امروز شاهد وضعیت تورم چندصد درصدی مانند ونزوئلا بودیم.
داستان آبگیری دریاچه ارومیه یک کار بی نظیر بوده است. اهل کشاورزی میدانند که اگر این دریاچه خشک میشد که البته این اتفاق بهواسطه رفتارهای دولت قبل محتمل بود، و اگر بهواسطه خشک شدن این دریاچه نمک موجود بلند شده و به زمینهای کشاورزی منطقه سرایت میکرد، چه فاجعه زیست محیطی رخ میداد. در داستان آبگیری هورالعظیم هم همین اتفاق رخ داده است.
نمیتوان منکر شد که کارهای خوبی صورت گرفته و البته باید ادامه یابد. دولت بذری را کاشته که چهار سال دوم و چهار سالهای بعدتر از آن، زمان برداشت از محصول آنهاست و نمیتوان این روند معقول را قطع و یا حتی کند کرد. نمیتوانم اینجا به داستان خودکفائی گندم اشاره نکنم؛ به قول استاندار محترم زنجان، پولی که در ۸ سال دولت قبل به سفره کشاورزان دیگر کشورها میریختیم، در دولت روحانی به واسطه همین خودکفائی به سفره کشاورزان داخلی ریخته شده است.
اما منظر دوم نگاه من، بحث رقبای روحانی است. اینجا قابل تأمل است که رقبای روحانی چه افرادی هستند. آقایان قالیباف، رئیسی و میرسلیم که در جبهه مقابلاند، هر کدام میتوانند محل نقدهای جداگانهای باشند.
رفتارهای آقای قالیباف در شهرداری تهران، به استناد گفتههای کارشناسان از یک سو و اسناد منتشر شده از سوی دیگر قابل بررسی است. این در حالی است که همگان میدانند آقای قالیباف با این دوره، سومین باری است که برای پیروزی در انتخابات تلاش میکند و سؤال مهمی که اینجا مطرح است، نحوه تأمین منابع مالی این فعالیتهای سه گانه است. از سوی دیگر سخنان این روزهای ایشان که محل بحث و گاهی نقد کارشناسان شده، گواه این مدعاست که او، بنایش رسیدن به پست ریاست جمهوری با هر وسیله ایست. ادعای ایجاد ۵ میلیون شغل در ۴ سال، آنطوری که کارشناسان می گویند مستلزم رشد بالای بیست درصد است و این با وضعیت اقتصادی کشور ما که هیچ، حتی در خیلی از کشورهای توسعه یافته هم تقریباً محال است. بحث بیمه بیکاری و تأمین منابع مالی برای آن، با وضعیت درآمدهای کشور نمیخواند و آقای قالیباف به جای کلی گوئی، باید بگوید که این موضوعات را چگونه حل میکند. خارج از این مباحث شخصاً معتقدم کاندیداتوری ایشان به عنوان فردی با سابقه نظامی، شائبه تضاد با وصیت نامه امام را داشته و دارد و این موضوع نیازی به توضیح ندارد.
اما در مورد جناب رئیسی فقط میتوان به این موضوع بسنده کرد که ایشان بدون سابقه اجرائی، چگونه میتواند سکان دار عرصه اجرا شده و قوه مجریه را اداره کند؟ این سؤال در مورد ایشان به جاست که آیا با سابقهای صرفاً قضائی، میتوان وارد این عرصه شد یا خیر؟ دیگر اینکه ایشان یکی از شعارهای اصلی خود را مبارزه با فساد قرار دادهاند که البته با دیگر کاندیداها در این موضوع اشتراک دارند لیکن محل سؤال اینجاست که جناب رئیسی با سابقهای نسبتاً طولانی در دستگاه قضائی که متولی مبارزه با فساد است، باید پاسخ این سؤال را بدهد که به عنوان یک عضو مؤثر در دستگاه قضائی و به عنوان فردی که مدتی رئیس سازمان بازرسی بوده، مدتی دادستان و مدتی معاون رئیس قوه، این فساد را در دوران تصدی مسؤولیت قضائی دیده یا خیر؟ آیا در دوران مسؤولیت ایشان، اصلاً فسادی در کشور نبوده و یا اگر بوده، چرا با آن برخورد نشده؟ بدیهی است که فساد یک شبه به وجود نیامده و نتیجه یک روند طولانی است و در بخشی از این روند، جنابشان مسؤولیت سازمان بازرسی کل کشور را عهده دار بودهاند!
یا جناب میرسلیم که البته لااقل وضعیتی روشنتر از دو نفر قبلی دارد، باید روشن کند که مواضع فرهنگیاش همانهای است که در دوره وزارتش داشته یا خیر که اگر داشته باشد، حتی برای مخاطبینش هم جذاب نخواهد بود چه رسد به رأی دهندههای جوانی که قرار است بین ایشان و دیگر کاندیداها یکی را انتخاب کنند و البته بهواسطه مواضعی که از ایشان و حزب مطبوعشان سراغ داریم، بعید است تفاوتی در این دیدگاهها ایجاد شده باشد.
خلاصه اینکه شخصاً حسن روحانی را با وجود انتقادهایی که دارم و البته بدانها در این نوشتار اشاره نکردهام، بر دیگر کاندیداها ترجیح میدهم و سیر مدیریت عقلانی که بهواسطه او ایجاد شده را در وضعیت فعلی، راه نجات کشور می دانم اگرچه اشاره به این موضوع بد نخواهد بود که طبعاً برای بهتر عمل کردن دولت، هم چابکتر شدن اعضای آن لازم است و هم اطلاع رسانی مناسب عملکردش؛ توجه به این موضوع را لازم می دانم که یکی از مهمترین تفاوتهای دولت فعلی و دولت قبل در همین نحوه اطلاع رسانی بوده است؛ آنجائی که دولت قبل کارهای صورت ندادهاش را صورت گرفته جلوه داد در حالی که دولت فعلی حتی نتوانسته کارهای کردهاش را اعلام کند.
در پایان با توجه به وضعیت خانوادگی و خصوصاً جایگاه والد مکرّم، به این نکته باید اشاره کنم که از زمان استقرار دولت فعلی، تقریباً هیچ ارتباطی بین اعضای دولت با ایشان نبوده ولیکن این نوشتار برای من، به نوعی عمل به تکلیفی شرعی و اخلاقی است. والسلام.
انتهای پیام
درود به شرفت آقازاده محترم،گله جنابعالى بدبختانه در مورد ساير مراجع اصلاح طلب همچون حضرت آيه الله صانعى هم مصداق داره، اگر ابوى محترم و يا همفكران ايشون هم مثل ساير مراجع براى حسن آقا و نماينده هاشون تاقچه بالا بذارن اونموقع بهتر قدرشونو ميدونند ! فتأمل برادر !
وای جک قشنگی بود فکر کنم کارهای خوبش کم بودا.عاقل باش و دور اطرافو ببین الان بیکارها رو ببین رفتار کشور های اطرافو ببین همه کار میکنن و ما فقط به حرف اکتفا میکنیم متاسفم من هرکشی دیگه رییس جمهور بشه خوبه من که به روحانی رای نمیدم