«وزیر از نامهی 1200 دانشجو-معلم اظهار بیاطلاعی کرد»
«امیر حسین ناظری کنزق»، انصاف نیوز: دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و دانشگاه فرهنگیان وظیفه تربیت معلمان آینده کشور را دارند اما مشکلات بسیار زیاد آموزشی و فرهنگی این دانشگاهها باعث شده که دانشجوبان این دانشگاهها از مدیریت این دانشگاهها ناراضی باشند. به همین بهانه میزگردی در دفتر انصاف نیوز برگزار شده است با حضور «محمد حیدری ورجانی» دبیر سابق انجمن اسلامی و هیات موسس مجمع اسلامی دانشگاه شهید رجایی، «مقداد احمدی» مدیر مسوول نشریه «خرداد» و «امیر حسین عالمی» مدیر مسوول نشریهی «سایهبان» و عضو انجمن صنفی نشریات دانشگاهی؛ که متن آن در پی میآید:
امیرحسین ناظری: ما مقولهای داریم تحت عنوان دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی. علاوه بر این که زیر نظر وزارت علوم هستند، زیر نظر وزارت آموزش و پرورش هم هستند. اتفاقی که افتاده این است که الان نه وزارت علوم و نه وزارت آموزش و پرورش پاسخگوی ضعف موجود در بحث آموزشی و فرهنگی این دانشگاهها نیستند، اول اینکه شرح بدهید در مورد وضعیت موجود آموزشی و فرهنگی و اینکه به نظر شما راه حل چیست؟
اساتیدی داشتیم که به یک اسم درس میآمدند ولی یک چیز دیگر را درس میدادند، میگفتند سرفصلهای این درس هنوز مشخص نیست و حالا ما این را میگوییم چون در آینده به درد شما میخورد
امیرحسین عالمی: داستان کیفیت آموزشی این است که به نظر من برای اینکه شما اول یک چیزی را آموزش بدهید ابتدا نیاز به برنامه ریزی دارد و بعد، شروع کار. ولی ما در دانشگاه شاهد این بودیم که اول ورودی های 91 جذب شدند و به مرور ترم به ترم برنامه ریزی شد، ترم به ترم درسها ارائه شد یعنی شاید تا ترمهای آخر که ما در دانشگاه بودیم هنوز چارت تحصیلی معلوم نبود و حتی تا 6 ماه قبل از فارغ التحصلی ما یک درس حذف و یک درس دیگر جایگزین شد و اینکه شما یک گروهی را میآورید شروع به مطالعه یک رشته ای کنند و هنوز نمدانید میخواهید چه چیزی به اینها بدهید. این خودش یک ضعف بزرگ است. یک سر در گمی است. هم برای آنها و هم برای اساتید. ما یک سری اساتیدی داشتیم که به یک اسم درس می آمدند ولی یک چیز دیگر را درس میدادند، میگفتند سر فصلهای این درس هنوز مشخص نیست و حالا ما این را میگوییم چون در آینده به درد شما میخورد. این خودش یک معضل بزرگ است. دیگر اینکه در دانشگاه فرهنگیان ما شاهد این بودیم که خیلی از اساتید حتی یک مدرک دکتری هم نداشتند و با یک مدرک پایین آمدند در سطح دانشگاه و چون کمبود نیرو بود، چون این دانشگاه خلق الساعه به وجود آمده است. خب این مسالهی مهمی است. حتی یادم هست یک سال پیش در دانشگاه رجایی بچهها اعتراض کردند، نامه نوشتند. از گروه علوم تربیتی دانشگاه برای پاسخگویی آمدند ولی متاسفانه جوابهایی که دادند قانع کننده نبود؛ جوابی را دادند که در هر صورت هر چقدر این سیستم نقص داشته باشد بهتر از نبودنش است ولی اینکه چرا عدم کارایی و… ، توضیحی نبود. به نظر من باید یک اهمیت جدیای باشد و یک خواست جدیای باشد برای سامان دادن به این وضعیت.
از وقتی که این دانشگاه (دانشگاه فرهنگیان) ایجاد شده است مدام تکیه میکند به دانشگاه فرهنگیان. اسمی از رجایی هیچ جا نیست. یعنی انگار رجایی یک دانشگاه متفاوتی است. در حالی که من هر دو را مثل هم میبینم
محمد حیدری: اول اینکه دانشگاه فرهنگیان با دانشگاه شهید رجایی متفاوت است. دانشگاه فرهنگیان اصلا اسمش را ما بهتر است بگوییم دانشگاه زیر مجموعهی وزارت آموزش و پرورش چون چند سالی است از وقتی که این دانشگاه ایجاد شده مدام تکیه میکند به دانشگاه فرهنگیان. اسمی از رجایی هیچ جا نیست. یعنی انگار رجایی یک دانشگاه متفاوتی است. در حالی که من هر دو را مثل هم میبینم، یعنی دو دانشگاه است که زیر مجموعهی وزارت آموزش و پرورش است. ریاست دانشگاه از طرف خود وزیر آموزش و پرورش تعیین میشود و خیلی از ساز و کارها شبیه به هم است و تفاوت زیادی بین این دو نیست. من چیزی که شنیدم این است که در بحث بودجهبندیها و بار مالی که برای دانشگاهها در نظر میگیرند، بیشتر به دانشگاه فرهنگیان رسیدگی میشود تا دانشگاه شهید رجایی. ولی وزارت علوم و مجلس یک نگاه متفاوتی نسبت به دانشگاه شهید رجایی دارند. من شنیدم در قضیه بودجه سال 96 و 95 سعی کردند بودجه دانشگاه رجایی را ببیشتر کنند. ولی وزارت آموزش و پرورش تکیهاش بیشتر روی دانشگاه فرهنگیان است. همانطور که آقای عالمی گفت این اعضای هیات علمیای که معلم بودند یعنی اینکه مثلا دبیر ریاضی بوده، شده استاد ریاضی در دانشگاه فرهنگیان. یا مثلا دبیر زیست شناسی بوده شده استاد زیست شناسی در دانشگاه و اصلا آن پروسهی جذب هیات علمی در دانشگاه فرهنگیان با روش اصولی صورت نگرفته و به آن تعداد هم هیات علمی و اعضای هیات علمی معنایی ندارد در داشگاه فرهنگیان. ولی دانشگاه شهید رجایی متفاوت است. یعنی پروسههایش بهتر از دانشکاه فرهنگیان بوده و یک سری مسایل را رعایت کردهاند. اگر بخواهیم مقایسه کنیم از لحاظ علمی، دانشگاه شهید رجایی به مراتب از دانشگاه فرهنگیان بهتر است. بحث دومی که هست، مدیریت ضعیف ریاست دانشگاه فرهنگیان است. آقای دکتر مهرمحمدی هم در بحث آموزش و هم در بحث فرهنگی مدیریت خوبی ندارند. در بحث آموزشی بیشتر تکیه بر روی مسائل تعلیم و تربیت اسلامی و بیشتر بحثهای اعتقادی که از طرف نهادهای خاص دیکته میشود به دانشگاه فرهنگیان، آقای مهر محمدی وارد بدنه میکند و آن دروس را اضافه میکند. مثلا مدتی قبل 6 واحد دیگر، دروس تعلیم و تربیت اسلامی وارد کرد، ما هم در درسهای عمومی دروس تعلیم و تربیت اسلامی را داریم و هم در درسهایی که بعضا بعضی از رشتههای فرهنگیان دارند، این دروس هست ولی با این حال، هر سال ما شاهد هستیم که یک تعدادی درس که اصلا فایدهای هم ندارد و محتوایی ندارد و فقط اسم دارد، اضافه میشود به این دروس تحصیلی.
امیرحسین ناظری: چارت درسی دانشگاه فرهنگیان متفاوت از چارت درسی دانشگاه شهید رجایی است. دانشگاه شهید رجایی 30 واحد به جز آن 134 واحد که میگذرانند. در حالی که هر دو باید در 8 ترم درس را تمام کنند. الان ورودی های 91 حقوق دریافت نمیکنند. نکته جالب اینجاست که بعضی استان ها حقوق دریافت میکنند و بعضی از استان ها حقوق دریافت نمیکنند. یعنی از همین جا معلوم است که چه بل بشویی در وزارت آموزش و پرورش است. شما به عنوان دانشجو و به عنوان فعال دانشجویی تلاش کرده اید در راستای اینکه بروید با اعضای هیئت علمی دانشگاه و به اعضایی که تصمیم گیر هستند در وزارت آموزش و پرورش و در مجلس این مشکل را مطرح کنید تا کاری بکنند؟ در واقع این را برایشان توضیح بدهید یعنی این را به آنها بگویید که 30 واحد ما باید بیشتر بگذرانیم و نمیتوانیم این را در 8 ترم بگذرانیم یا اینکه پیگیری کنید که اگر قرار است حقوق داده شود باید به همه داده شود و اگر قرار است داده نشود، باید به همه داده نشود.
آخرین بار دیداری که وزیر در دانشگاه شهید رجایی داشتند، خودشان اظهار بی اطلاعی کردند از نامهای که 1200 نفر، از حدود 4000 نفر دانشجوی دبیری که این دانشگاه داشته امضا کردند از همچنین نامهای وزیر بیاطلاع بودند
مقداد احمدی: در مورد حقوق و سنوات ترم 9 که قرار بود به بچههای دانشگاه فرهنگیان بعد از 8 ترم حقوق و سنوات تعلق نگیرد یک توضیحی بدهم. اول راجع به پیگیری هایی که اتفاق افتاد که تقریبا اول یک نامهای اردیبهشت ماه زده شد از طرف شورای صنفی به وزارت آموزش و پرورش که قرار شد دانشگاه هم پیگیر این قضیه باشد. یک نامهای هم همین اواخر قبل از عید زده شد با بیش از 1200 امضا که این هم قرار بود از طرف دانشگاه مجددا پیگیری شود که متاسفانه از طرف دانشگاه مثل اینکه آن چنان که باید پیگیری نشد و آخرین بار دیداری که وزیر در دانشگاه شهید رجایی داشتند، خودشان اظهار بی اطلاعی کردند از نامهای که 1200 نفر، از حدود 4000 نفر دانشجوی دبیری که این دانشگاه داشته امضا کردند؛ همچنین از نامهای وزیر بی اطلاع بودند که ثیت وزارتی شده بود و قرار بود به دست ایشان برسد. اولین پیگیری راجع به این مساله بود که دیداری هم مثل اینکه اعضای شورای صنفی با ارتباط هایی که میشد این قضیه را پیگیری کرد تلاش در حل مشکل داشتند. که یکیشان آقای نجفی معاون پارلمانی وزارت خانه بودند مثل اینکه ایشان یک قول مساعدی دادند که میشود این قضیه را حل کرد.
جدا از اینکه خود وزارت آموزش و پرورش یا مسئله آموزش و پرورش برای کشور جزو مسائل اساسی نیست، در خود بدنۀ وزارت آموزش و پرورش هم مسالۀ دانشگاه فرهنگیان و آموزش عالی و افرادی که میخواهند جذب شوند، کیفیتشان مساله نیست
راجع به بخش واحدهای درسی، واحدهای درسی که در دانشگاه فرهنگیان هستند معمولا طی همان 130 تا 140 واحدی که باید سرفصل وزارت علوم باشد هستند. منتها اتفاقی که آنجا میافتد این است که چون دست دانشگاه باز است یک سری از واحدهایی که مثلا رشته ریاضی محض شما بخواهید در دانشگاههای دیگر بخوانید، یک سری از آن واحدها کسر میشود و واحدهای صلاحیت معلمی به جای آنها اضافه می شود و نام رشته به اسم رشتۀ دبیری ریاضی تغییر می کند، منتها اتفاقی که در دانشگاه رجایی افتاد این بود که این دو را از هم تفکیک کردند، رشته مهندسی همان رشته مهندسی شد و آن دروس صلاحیت دبیری به آن ها اضافه شد و جمعا شدند 172 واحد که همین اتفاق افزایش سنوات را در پی داشت اما راجع به آن مساله کیفیت آموزشی و این اتفاق ها اگر بخواهیم کلیتش را صحبت کنیم، به نظر من باید جدا از آن مسائل ریز مدیریتی یا خیلی از اتفاقات دیگر بیشتر از همه چیزی که به چشم می آید این است که اصلا این مساله نیست یعنی جدا از اینکه خود وزارت آموزش و پرورش یا مساله آموزش و پرورش برای کشور جزو مسائل اساسی نیست، در خود بدنۀ وزارت آموزش و پرورش هم مسئلۀ دانشگاه فرهنگیان و آموزش عالی و افرادی که میخواهند جذب شوند، کیفیتشان مساله نیست یا اگر هم هست، مسالهی اول و دوم نیست، نهایتا در اولویتهای آخر قرار میگیرد که اولویت اول و دوم این است که یک سری افراد جذب شوند با حداقل شرایط ممکن و نهایتا شاید اولویت آخر باشد که یک وقت کسانی که دارند جذب میشوند و آموزش میبینند با چه کیفیتی آموزش میبینند؟ با چه کیفیتی جذب میشنوند؟ بیشتر از همه به نظر میرسد این مساله اولویت نداشتن است که باعث شده این مسائل رخ بدهد یعنی بیشتر از هر مسئله مدیریتی دیگری، آن سطح کلان قضیه است.
امیرحسین ناظری: آقای عالمی، میبینیم که عزیزان ما در داشگاه فرهنگیان در دانشگاههایی که اصلا فضای دانشگاهیی ندارد یعنی شبیه دانشگاه علمی کاربردی است تحصیل میکنند که معلم بشوند و بروند در آموزش و پرورش فعال بشوند. از طرفی میبینیم فارغ التحصیلان دانشگاه شهید رجایی خیلیهایشان الان در استانی که سهمیهاش هستند، مازادند. این باز یک مسالهی خیلی جالب است یعنی اصلا ما نمیدانیم چه اتفاقی دارد در وزارت آموزش و پرورش می افتد. راجع به تحصیل در آن فضای آموزشی نظری اگر دارید بگویید و در واقع همین مساله که حالا مازاد داریم.
بعضا ما یک دانشجو را جذب میکنیم، 4 سال هزینه تحصیلش را میدهیم، 4 سال روی او سرمایه گذاری میکنیم ولی وقتی که می رود به استانش میشنود و با این جمله رو به رو میشود که ما اصلا این رشته را نداریم
امیرحسین عالمی: من یکی از صحبتهایی که دارم این است که واقعا در آموزش و پرورش حداقل تا اینجایی که ما با این شرایط آشنا شدهایم، یک ضعف عمیق برنامه ریزی وجود دارد. اینکه بعضا ما یک دانشجو را جذب میکنیم، 4 سال هزینه تحصیلش را میدهیم، 4 سال روی او سرمایه گذاری میکنیم ولی وقتی که می رود به استانش میشنود و با این جمله رو به رو میشود که ما اصلا این رشته را نداریم. خب شما اگر این رشته را ندارید، چرا چنین درخواستی داده شده؟ و یا اینکه مثلا ما میبینیم برا یک دانشجو میآییم 4 سال وقت میگذاریم، او میرود در آن رشته درس میخواند و قرار است بهمن به سیستم آموزش و پرورش اضافه بشود ولی آن نیاز در مهر با آزمون استخدامی پر شده است. خب اینها باعث یک سری سردرگمی است. واقعا یک چیزی میشود که دانشجویی که تازه قرار است معلم شود و با انگیزه وارد این سیستم شود، انگیزه ا را همان اول ما از بین می بریم و از طرفی در بسیاری از دانشگاه های فرهنگیان ما شاهد این هستیم که ببینیم ما اصلا بیاییم ببینیم فلسفه این دانشگاه ها چی بود؟ فلسفه این است که در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده، که ما میخواهیم نخبگان جامعه را وارد آموزش و پرورش کنیم تا بتوانیم یک آموزش و پرورش خوبی داشته باشیم و به دنبال آن بتوانیم یک کشور توسعه یافته ای داشته باشیم ولی در عمل این است که کسی که می بیند نمیتواند وارد دانشگاه خوب بشود، میآید در این دانشگاه و از طرفی اصلا فضای علمی این دانشگاه در حدی نیست که ما بتوانیم حتی اگر نخبهای هم جذب کردیم او را به یک سطح بالایی برسانیم. به نظر من واقعا اگر میشد، تنها راهکاری که شاید بشود ارائه داد اینکه یک آدم با دل و جراتی را پیدا کند که بیاید واقعا دست به جراحی بزند در این دانشگاه های فرهنگیان و به جای اینکه ما خودمان بیاییم یک دانشگاهی را ایجاد کنیم که نمیتواند نخبگان ما را به آن حدی که ما میخواهیم برسانیم، برساند، بیاییم از ظرفیت های موجود دانشگاهی که هست استفاده کنیم به اینصورت که در دانشگاه هایی که هست استفاده کنیم. مثلا ما نیرو میخواهیم برای یک استانی ببینیم دانشگاه های خوب موجود در آن استان چه دانشگاه هایی اند و ما در آن دانشگاهها، دانشکده های تربیت معلم به وجود بیاوریم. و بعد دانشجوهای نخبه ای که دارند آنجا درس می خوانند مثلا در رشته ریاضی ما نیاز به دبیر داریم بیاییم اعلام کنیم. مثلا دانشگاه سمنان در استان سمنان که ما 10 دبیر ریاضی میخواهیم بعد بچههای ریاضی آنهایی که بهتر هستند بیایند ثبت نام کنند که همزمان هم در یک دانشگاه خوب باشند و هم یک سری دروس صلاحیت معلمی در دانشکدۀ تربیت معلمی بگذرانند. اینطوری ما میتوانیم در یک سطح بالایی نخبه هایمان را پرورش دهیم و به آن هدفی که میخواهیم برسیم به جای اینکه یک دانشگاهی ایجاد کنیم که اساتیدش را نداریم، مجبوریم از اساتید درجه دو استفاده کنیم، سطح امکاناتمان پایین است، نمیتوانیم امکانات رفاهی مناسب برایشان ایجاد کنیم و داستان های دیگر. و به نظر من کسی که میخواهد وارد آموزش و پرورش بشود اصلا هیچ دلیلی ندارد که از بقیه جدایش کنیم. اینکه ما یک محیط بسته ای به نام دانشگاه های فرهنگیان و شهید رجایی داشته باشیم و هیچ ارتباطی با دانشجوهای دیگر ندارند، هیچ ارتباطی با محیط بیرون ندارند، انگار یک سری آدم های غریبه را داریم وارد آموزش و پرورش میکنیم که مطمئنا نمیتوانند با دانش آموزان ما ارتباط بگیرند، نمیتوانند آنجور که باید تاثیر باشند، ان هدفی که ما داشتیم نخبه ها را به اهترین شکل پرور بدهیم، این نیست، ما فقط داریم این کار را میکنیم تا نخبه ها را جذب کنیم با حقوقی که داریم میدهیم ولی به این فکر نکردیم که باید این نخبه ها هم به بهترین شکل پرورش داده بشوند که ما به آن جایی که میخواهیم برسیم. به نظر من تنها راه کاری که در خیلی از استانها میشود به آن فکر کرد همین است.
امیرحسین ناظری: آقای حیدری! ما در چارت آموزشی دانشجو معلمان یک تعدادی دروس داریم به اسم صلاحیت دبیری. گاها بچهها اعتراض دارند به اینکه اینها اصلا هیچ ربطی به دبیری ندارد یعنی اینکه مثلا یاد گرفتن این دروس شاید به من کمک نکند که بتوانم معلم خوبی شوم. از طرفی هم همانطور که آقای عالمی گفت دانشجویان دانشگاهها اصلا ارتباطی با مدارس ندارند یعنی ما در واقع در آن پروسه آموزشی یک ترم شما تشریف می بری کار آموزی که آن هم جدی گرفته نمی شود که شما به عنوان یک معلم بگویید کاری را آزمایش بکنید. به نظر شما راهکار چیست؟ هم در بحث به وجود آمدن این دانشگاه ها و هم در بحث دروس صلاحیت دبیری؟
دروسی مثل حقوق کودک و بعضی مسائلی که مرتبط با آسیب های اجتماعی است در چارت دروس تربیتی معلمان جایشان خالی است
محمد حیدری: اتفاقا من برعکس شما فکر میکنم دروس صلاحیت دبیری خیلی دروس خوبی است. آن چیزی که ما احساس می کنیم اینها به درد معلم نمیخورد نحوه ارائه آن است که باعث میشود ما این حس را داشته باشیم و دانشجو آن چیزی را که میخواهد را از آن درس نگیرد. من احساس میکنم به این دروس یک سری دروس دیگر هم باید اضافه شود که جایش خالی است، مثل حقوق کودک و بعضی مسائلی که مرتبط با آسیب های اجتماعی است. اینها هیچ کدام در دانشگاه فرهنگیان، رجایی و زیرمجموعه آموزش و پرورش روی آن بحث نمیشود. من احساسی که نسبت به دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی دارم، فکر میکنم که این دانشگاه ها دارند نخبه کشی میکنند. غیر از سال 91 که یک سری دانشجو با رتبه های بالا آمدند که البته ضرورت موقعیت بود چون 25 هزار نفر جذب شدند، چون سال اول بوده یک تعداد خیلی زیادی را جذب کرد، از سال 92 به بعد ما میبینیم رتبه 8 کشوری، بعضی رتبه های خیلی خوب تک رقمی هم وارد دانشگاه فرهنگیان شدند ولی خب آنجا به هیچ عنوان از استعداد هایشان استفاده نمی شود. فقط به خاطر اینکه آن دانش آموزی در خانواده ای بوده که شاید آن خانواده نمیتوانسته بچه اش را ساپورت کند و فرستاد آنجا به خاطر اینکه جامعه پر شده از اینکه کسی نمیتواند شغل پیدا کند در آینده. به همین دلیل باعث میشود که بعضی بچه هایی که وارد این دانشگاه میشوند با رتبههای خوب و نخبه وارد میشوند ولی رتبه ها از آن استعدادهایشان استفاده نمیشود.
امیرحسین ناظری: بحث از حذف و اصلاح شد. گزینش آموزش و پرورش چه در طول تحصیل چه در ابتدای تحصیل فعالیتهای دانشجویان را رصد میکند. عدهای از مسوولین بر این عقیدهاند که این این گونه نظارتها بر کیفیت آموزشی تاثیر مثبتی خواهد داشت. گزارشاتی که به هستهی گزینش ارسال میشود حول محور چه موضوعاتی است؟ و آیا این رصدها بر کیفیت آموزش تاثیر بسزایی خواهد داشت؟
ارزشهایی که بر گزینش افراد در آموزش و پرورش حاکم است با تغییر کادر اجرایی از اصولگرا به اصلاح طلب دچار تغییر نمیشود.
محمد حیدری: با تغییر دولتها میتوان گفت رویکرد بعضی از وزارت خانهها دست خوش تغییراتی می شود که متناسب با اهداف دولت مستقر است اما در وزارت آموزش و پرورش این قضیه صدق نمی کند. با روی کار آمدن دولت اصلاح طلب یا اصولگرا تنها بدنهی اجرایی تغییر کرده و نه تنها مدارس دچار تحولاتی مثبت نمیشوند بلکه نگاه تئوریک و علمی به مسائل صورت نمیگیرد. دانشگاههای زیر نظارت وزارت آموزش و پرورش نیز از این قضایا مستثنی نیستند و ارزشهایی که بر گزینش افراد حاکم است با تغییر کادر اجرایی از اصولگرا به اصلاح طلب دچار تغییر نمیشود.
میتوان مشکل اصلی را تفکیک جنسیتی دانشگاههای فرهنگیان دانست زیرا این مساله باعث شده تا دانشگاه فرم اصلی خود را از دست بدهد
میتوان مشکل اصلی را تفکیک جنسیتی دانشگاههای فرهنگیان دانست زیرا این مساله باعث شده تا دانشگاه فرم اصلی خود را از دست بدهد و اغلب شبیه یک دبیرستان یا مدرسه باشد. دختر و پسر باید در انجمنهای علمی، فرهنگی و سیاسی کنار یکدیگر به فعالیت بپردازند تا پویایی دانشگاه حفظ بشود . پردیسهای فرهنگیان از امکانات در خور یک دانشگاه همچون کارگاهها و آزمایشگاههای مناسب برخوردار نیستند. اما در بحث گزینش میتوان نکاتی را خاطر نشان شد از جمله این که برای مثل در مورد پوشش دانشجو تبصره یا قانون مکتوبی وجود ندارد و اگر هم وجود داشته باشد سلیقهی افراد مسوول در آن دخیل است. یکی از بزرگترین معضلهای دانشگاههای فرهنگیان وجود یک مسوول گزینش مستقر در خود پردیس است. فردی که به دنبال مچ گیری از دانشجویان و در صدد مقابله با فعالیت آنها است.
امیر حسین عالمی: کمبود جمعیت را میتوان از دیگر نقاط ضعف دانشگاه فرهنگیان به حساب آورد. مسلما انتظاری که از دانشگاه 4000 نفری وجود دارد فراتر از انتظاری است که از دانشگاه 400 نفری است. حتی با تفکیک جنسیتی اگر افراد را به گروههای کوچک تقسیم کنیم نمیتوان از آنها خواستههای بزرگی داشت. مسوولین نیز از تجمیع پردیسها خودداری کرده در صورتی که میتوان با ادغام آنها دانشگاهی با جمعیت مناسب فراهم آورد.
مقداد احمدی: گزینش افراد برای کسب یک شغل صرفا چیز بدی نیست بلکه میتوان به دید مثبت به آن نگاه کرد که در تمام دنیا از این دست گزینشها صروت میگیرد. اما مشکلی که وجود دارد این است که در گزینشهای آموزش و پرورش سوالات به مسائل علمی تکیه ندارد بلکه تمرکز بر روی سوالات ریز فردی است برای مثال می توان به سوالاتی در مورد نوع پوشش اشاره کرد. اما با این وجود نمیتوان گفت این وضعیت در تمام کشور یکسان است بلکه ممکن است در یک استان به نسبت استانی دیگر حساسیت کمتری وجود داشته باشد که تمام این گفتهها بر سلیقهای بودن گزینشها اشاره دارد.
امیرحسین عالمی: در این که گزینشی باید وجود داشته باشد شکی نیست اما این حساسیتها تنها نباید بر روی دانشجو وجود داشته باشد بلکه باید بر روی مسوولی که مامور به انجام این گونه گزینشها هست نیز باشد. در دانشگاه شهید رجایی جلسات توجیهی برای آگاه سازی دانشجویان از حساسیت مسوولین گذاشته نمیشود. دانشجو بدون دریافت هیچ تذکری از سوی حراست به استان محل خدمت خود احضار شده و زمانی که با جواب منفی مسوولین مواجه شده در جواب میشنود که منافع کل سیستم ارجحیت دارد بر منافع دانشجو؛ در صورتی که این دانشجو نیز خود از سرمایههای سیستم است. اگر بستری وجود داشته باشد تا دانشجو بتواند نواقص آموزش و پرورش را به گوش مسوولین رده بالا برساند میتوان در جهت اصلاح و یا بهتر است بگوییم بهروزرسانی قوانین گام برداشت. اما زمانی که مسوولین این فضا را فراهم نمیکنند دست دانشجو را بسته نگه میدارند . اگر ارتباط متقابلی بین هسته گزینش و دانشجویان وجود داشت میشد انتظار اصلاح سیستم را داشت زیرا با گذشت زمان می توان گفت معیارها برای سنجش افراد تا حدودی تغییر میکند.
امیرحسین ناظری: به عنوان نکته آخر اگر حرفی باقی مانده بفرمایید.
محمد حیدری: در بدنهی آموزش و پرورش باید به مسائل فرهنگی دانشجویان توجه بیشتری شود زیر این دانشجویان مسوولیت تربیت نسل آینده را برعهده دارند فلذا نیاز به فعالیتهای تشکیلاتی و فرهنگی بیشتر و بیشتر حس میشود تا دانشجویان بتوانند سرمایهی انسانی خود را به سرمایهی اجتماعی تبدیل کنند. در وزرات بهداشت معاونتی به عنوان معاونت فرهنگی وجود دارد که مسائل را همدل میکند اما در وزارت آموزش و پرورش چنین چیزی به چشم نمیخورد و وزیر این وزارتخانه مشاوری در حوزهی دانشجویی یا کسی که قادر باشد فضای دانشجویی را برای ایشان شرح بدهد وجود ندارد و علاوه بر این مطالبات را از بدنهی دانشگاه گرفته و به سمع و نظر وزیر برساند. پیگیری برای تشکیل جلساتی با حضور وزیر و دانشجو معلمان از سراسر کشور هرساله صورت میگیرد اما تا این لحظه نتیجهای در پی نداشته است.
مقداد احمدی: فقط اینکه آموزش و پرورش باید در اولویت دولت و حتی حاکمیت قرار بگیرد.
انتهای پیام