خرید تور تابستان

موسوی بجنوردی و هاله نور اصلاح طلبان

انصاف نیوز: به گزارش آینده، علی اشرف فتحی در صفحه شخصی خود نوشت: 

هشت سال پیش در چنین روزهایی بود که جریان هاله نور فاش شد و اصلاح طلبان نگرانی خود را از سوءاستفاده احمدی نژاد و دولتش از مقدسات مذهبی مردم و تلاش برای گسترش خرافات به هر طریقی فریاد زدند که البته به جا بود. 

یکی دو سال بعدش هم بارها نگرانی خود را از آنچه که «بزرگ نمایی مسجد جمکران» می نامیدند اعلام می کردند که البته این دغدغه خود را چندان مستدل ارائه نمی کردند. مهم ترین دلیل آنها مخالفت امام با مسجد جمکران بود که بر اساس صحیفه امام و خاطراتی که افراد موثق از امام نقل کرده اند این استدلال کاملا مخدوش بود. همان زمان هم چند بار نوشتم که برخی از همین اصلاح طلبان از این نظر دست کمی از دولتی های وقت نداشته اند. 
حالا با افزایش مجدد قدرت سیاسی اصلاح طلبان باز هم شاهد چنین مسائلی هستیم. یکی از نمونه های اخیرش گفتگوی آیت الله سید محمد موسوی بجنوردی (از روحانیون برجسته جناح اصلاح طلب) با هفته نامه آسمان است که در خلال صحبت درباره مرحوم آیت الله سید مصطفی خمینی، به خاطره ای مربوط به اواسط سال 1356 اشاره کرده که به همراه دو پسر امام خمینی به لبنان سفر کرده بود و در قهوه خانه ای در شهر بعلبک با یک کف بین برخورد می کنند: 
«یک مرد عرب آمد و به ما سلام کرد و به حاج آقا مصطفی گفت دستت را ببینم و سپس پشت گردنش را دید و از حاج آقا مصطفی پرسید اسم مادرتان چیست و بعد خطاب به حاج آقا مصطفی گفت شما همین امسال فوت می کنید و آرزویت را نمی بینی. سپس به سمت حاج احمدآقا رفتند و با ایشان نیز همین کار را کرد  و سپس به حاج احمدآقا گفت که شما آرزوی ایشان را می بینی و بسیار بالا می روی و سپس به طرف من آمد. من در آن لحظه ترسیدم و با خودم گفتم الان می خواهد بگوید که تو هم می میری. به من گفت: دریا پایان دارد ولی علم تو پایان ندارد. من بسیار خوشحال شدم که در مورد مردن من چیزی نگفت. در آن سفر من مادرخرج بودم و هنگامی که می خواستم پول ایشان را بدهم یک دفعه دیدیم که  ایشان نیست و هیچ کدام از سه نفرمان ایشان را ندیدیم و انگار زمین سوراخ شد و او رفته بود. از مسؤول آنجا سراغ این فرد را گرفتیم و او نیز او را نمی شناخت و ندیده بود کجا رفته است. دقیقا حدود یک ماه بعد از این حادثه حاج آقا مصطفی فوت کردند.
خانم دکتر طباطبایی همسر حاج احمدآقا نیز بعد از فوت حاج احمدآقا تعریف کردند دو هفته مانده به عید نوروز ِ [سال 1374] حاج احمدآقا به منزل آمدند و گفتند آن کسی که به داداش گفته بود که امسال فوت می کنی آمده ایران و به من گفته عید نوروز امسال نیستی و فوت می کنی. دقیقا همین اتفاق نیز افتاد و قبل از عید نوروز حاج احمدآقا فوت کردند. من خیلی میل داشتم که ببینم ایشان چه کسی است و فکر کردم که شاید جزو اَبدال هستند؛ جزو آن هفتاد نفری که خدمت امام زمان می رسند و از خیلی چیزها خبر دارند… 
(هفته نامه آسمان، شماره 64، 27 مهر 92، ص 88) 
طبق این خاطره، آقای بجنوردی به مخاطب این گونه القا کرده که 36 سال قبل، «دانش بی پایان» ایشان از طرف یکی از افراد مرتبط با امام زمان (عج) تأیید شده است! سؤال اینجاست که اگر این فرد از اَبدال بوده، دیگر چرا مثل کف بین ها و رمال ها کف دست و پشت گردن مرحوم حاج آقا مصطفی را چک کرده و اسم مادرشان را پرسیده؟!
تصور کنید که یکی از جناح مقابل از این حرف ها زده بود، اصلاح طلبان خرافه ستیز دقیقا چه بلایی سر او درمی آوردند؟
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا