دشواری مسوولانهی معلمی
دکتر «محمدباقر کریمی»، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز در یادداشتی با عنوان «دشواری مسوولانهی معلمی» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در همهی ادیان و مکاتب فکری مادی و غیر مادی، معلم مقام بلندی دارد. اما در اسلام، از آنجا که فلسفه حیات، مبدأ، مقصد، کیفیت و باید و نبایدهای زیستی آن مأخوذ از سرچشمه و منبع الهی است، معلم نقش و جایگاه متفاوتتری دارد. در اسلام مقصد حیات، کمال یافتن انسان است.
علامه جعفری طی کردن این مسیر کمال را، انتقال از حیات طبیعی معمول و مادی به حیات معقول متعالی میداند و این انتقال فقط از طریق تعلیم و تربیت ممکن است. از این روی تعلیم و تربیت، بلندترین جایگاه و کلیدیترین نقش را در تحقق هدف متعالی خداوند از خلقت انسان دارد. به همین دلیل، نظام تعلیم و تربیت در اسلام، اهمیت فراوانی دارد و معلم به عنوان مهمترین عنصر نظام تعلیم و تربیت، در اسلام جایگاهی مقدس مییابد.
جمله مشهور حضرت امام خمینی که معلمی را شغل انبیاء میداند، نه یک جملهی تزیینی است و نه تعارفی سیاستمدارانه؛ بلکه عصارهی یک باور عمیق و برآمده از یک حکمت متعالی دینی است که معلمی را هم تراز صنوف شغلی دیگر نمیداند و برای او نقشی رسولانه قائل است. این شواهد نشان میدهد که در اسلام، معلمی وظیفهی مقدسی است و شغلی پیامبرانه است و اقتضائات خاص خود را دارد. دکتر علی شریعتی در این باره میگوید: هر کسی که میتواند معلم خوبی باشد، نباید هیچ شغل خوب دیگری را انتخاب کند.
اما سؤال اینجاست که آیا هر کسی میتواند معلم خوبی باشد؟ انبیاء، برگزیدگان خداوند بودند و برای احراز این مقام، باید واجد مجموعهای از ویژگیها، فضائل و قابلیتهای خاصی بودند تا بتوانند در ایفای نقش و انجام رسالت خود موفق باشند.
اگر معلمی، شغلی هدایت گرانه و از سنخ رسالت انبیاء است، باید منسوبین به این شغل شریف هم دارای مجموعهای از قابلیتها و ویژگیهای خاص و ممتاز باشند. پیغمبری لوازم و اسبابی دارد مانند عصمت، اقتدار، بی نیازی، شجاعت و … که پیغمبر بدون آنها قادر به انجام وظائف نبوت نمیشد.
معلمی نیز به دلائلی که در بالا گفته شد، در مقیاسی کوچکتر، چنین اسبابی لازم دارد و بدون آنها، احراز شایستگی این مقام شامخ و توفیق برآورده کردن وظیفه خطیری که عهده دار آن شده است، ممکن نخواهد شد. در ادامه به چهار تا از مهمترین این ویژگیها که لازمه معلمی است، اشاره میشود.
تقوای معلمی: همچنان که پیامبر باید عصمت داشته باشد، معلم نیز باید واجد چنین ویژگی باشد. عصمت مطلق ویژگی پیامبران و ائمه است اما از نظر بزرگان دین، کسب مرتبهای از عصمت برای غیر معصوم هم ممکن است.
هر انسانی بسته به درجه خودسازی، تقوا پیشگی و پرهیزگاری، به مرتبهای از عصمت دست پیدا میکند. دستیابی به یک درجهی نسبی از عصمت لازمهی کار معلمی است. معلم باید خودش را از وسوسهها و عوامل ایجاد انحراف در حوزهی آموزش و پژوهش، مبرا کند. پرهیز از کم فروشی، عدم تبعیض بین متعلمین، رعایت حرمت و کرامت مخاطبان، اجتناب از نخوت و تکبر و خود بزرگ بینی، درستکاری در تعلیم، داشتن صداقت با متعلم، خیرخواهی برای متعلم و ترجیح منافع بلند مدت او و جامعه بر رضایتهای کوتاه مدت، از وظائف یک معلم شریف، اصیل و واقعی است که برآوردن آن تنها با تقوای معلمی ممکن است. همچنین، امانت داری در بهره برداری از مطالب علمی نتایج تحقیقات دیگران، صداقت در انتشار نتایج پژوهشها، همه و همه جنبههایی از همین تقوای معلمی هستند.
اقتدار معلمی: منظور از این اقتدار، قدرتمند بودن و داشتن تسلط در کار خویش و حوزهی تخصصی مربوطه است. اگر معلمی بر حوزهی فعالیت خود تسلط مقتدرانه نداشته باشد، اثرگذاری کافی نخواهد داشت. پیش شرط داشتن چنین اقتداری این است که یک معلم به حوزه دانش خود، آخرین یافتههای علمی و مسائل همچنان باز در آن حوزه، ابزارهای مورد استفاده و نحوه بهکارگیری آن دانش برای حل مسائل واقعی، مسلط بوده و با اعتماد به نفس تام و والایی آنها را به مخاطب ارائه نماید. در غیر این صورت، مخاطبان او اعتماد کافی به آن معلم نخواهند داشت و او معلمی اثرگذار نخواهد بود.
بی نیازی و استغنای معلمی: بی نیازی هم از مهمترین لوازم این شغل شریف است. این ویژگی از دو جهت قابل تبیین است. اولاً، بی نیازی که در اینجا منظور است، یک نوع، بی نیازی سابجکتیو و ذهنی است و تعارضی با هرم مشهور مازلو ندارد.
این طبیعی است که بر آورده شدن نیازهای فیزیکی و مادی و ایجاد شرایط مناسب و نوعی آسودگی نسبی برای هر انسانی اعم از معلم و غیر معلم لازم است. اما اسراف در توجه به این نوع نیازمندیهای دنیوی، انسان را در یک باتلاق مادی غرق کرده و او را از توجه به روح و پروراندن جنبههای معنایی خود، غافل میکند.
انسان موجودی پیچیده است و ذاتاً خواستههای او پایانی ندارد و هر چقدر هم که بهره مند میشود، مجدداً خواستههای جدید و بیشتری برایش مطرح میشود؛ مگر اینکه خودش را مهار کند. معلمی شغلی است که با روح و روان سر و کار دارد و معلم نقش تربیتی و هدایت گری بر عهده دارد. اگر معلم از فضیلت مهم استغنا غفلت کند، مخاطبین ارج لازم برای او و اعتماد و باور لازم به او را نخواهند داشت. با این حال، بی نیاز شدن کامل هم برای هیچ کس ممکن نیست؛ نه برای معلم و نه برای هیچ کس دیگر. مگر اینکه بتوان آگاهانه به زندگی نگریست و با توجه و تدبر در فلسفه حیات، تعالیم دینی و معاد بر خواستههای خود سقفی گذاشت و خود را از بند نیازمندیها رهاند.
چنین بینیازی لازمهی کسب آن فرزانگی است که معلمان بزرگ تاریخ ما از فارابی و ابن سینا و غزالی و ملاصدرا گرفته تا علامه طباطبایی، علامه جعفری، شهید مطهری، دکتر شریعتی و بسیاری بزرگان دیگر موصوف به این صفت متعالیه بودهاند.
ثانیاً، در دنیای امروز نگاه جدیدی به همسایگی علم و ثروت مطرح شده است. قدما میگفتند که آب علم و آب ثروت به یک جوی نمیرود؛ یا این یا آن. دانش و خواسته چون نرگس و گل هر دو یک جای نشکفند به هم. اما امروز میگویند که این دو نه تنها تعارضی با هم ندارند بلکه در ارتباط با هم هستند. در دنیای امروز ثروت از طریق ایجاد فناوری جدید و نوآوری و ابداع در کسب و کارها ایجاد میشود و این هر دو بدون دانش ممکن نیست. علی ایحال، داشتن نیت مادی صرف، با تحقیق و علم اندوزی و موفقیت در این حوزه هم راستا نیست. معلم میتواند از طریق تبدیل ماحصل تحقیقات به محصول و یا خدمت قابل ارائه به بازار، تحصیل ثروت کند. ولی برای او کسب ثروت اولویت نخست نبوده و او را از هدف والای معلمی غافل نمیکند.
آزادگی معلمی: از ضروریات یک معلم شایسته، آزاده بودن اوست. به این معنا که او به واسطه حرمتی که برای دانش و شغلش قائل است، از هر نوع وابستگی و کرنشی که شأن و منزلت معلمی او را حقیر کند، پرهیز میکند. هر نوع وابستگی به افراد، گروههای ذی نفوذ سیاسی که باعث گردد، معلم وام دار شود، سبب محافظه کار شدن معلم و ذایل شدن شجاعت، حریت و استقلال او میشود. چنین وابستگیهایی آفت رسالت معلمی است. در سیره پیغمبر بزرگ اسلام (ص) داستان مشهوری است که مادری از پیغمبر میخواهد کودکش را از خوردن رطب منع کند و پیغمبر او را به فردا حواله میکند؛ چرا که خود ایشان آن روز رطب خورده بودند. معلمی که آزاده نباشد، نمیتواند به مخاطبان خود درس آزادگی دهد و پایههای یک جامعه آزاده و شجاع را بسازد.
صفاتی که در بالا به عنوان فضائل لازمه معلمی از آنها یاد شد بعلاوه صفات مهم دیگری که میتوان به آنها اضافه کرد، هم از طریق نظام جامع تربیتی در خانواده، مدرسه و جامعه، قابل اکتساب است. اگر چه استعدادهای موروثی هم میتواند در اینجا مؤثر باشد ولی همه آن فضائل از طریق یک نظام ارزش گذاری درست و سیستم تربیتی صحیح قابل آموزش است. در اینجا نقش حکومت که معماری جامعه را بر عهده دارد، بسیار قابل توجه و مهم است. طراحی جامعهای که در آن معلم بر صدر بنشیند و دغدغههای اولیهاش به خوبی مرتفع گردد، میتواند چنین معلمانی را تربیت و حفظ کند. اما در اینجا نباید از نقش خود معلم هم غافل شد. او باید این شغل را آگاهانه انتخاب کند، اهمیت و جایگاهش را بشناسد، بر اهمیت رسالت خود واقف باشد و آماده قبول آن شود. معلمی اقتضائاتی دارد، که معلم باید آگاه به آنها باشد و قائل به آنها؛ حتی اگر شرایط با او موافق هم نبود، به احترام نقش رسولانهای که دارد به تقوای حرفهای خود، مقید باشد. چه زیبای میسراید جبران خلیل جبران، زیبایی معلم و نقش بی بدیل او را: معلمی که در سایه معبد در میان شاگردان خود راه میرود، از دانش خود به آنها چیزی نمیدهد، از ایمان خود و از مهر خود به آنها میدهد.
پی نوشت: این مطلب را جهت نقد و بررسی قبل از انتشار به یکی از همکاران ارائه کردم. نظرشان این بود که در این نوشته با واقعیتهای جامعهی معلمین و به مسائل تعلیم و تربیت از نگاه معلم توجه نشده است. نگارنده مطلب نقد را میپذیرد، اما این توضیح لازم هست که نگاه به اقتضائات معلمی در این نوشته آرمان گرایانه است. واقعیت آن چیزی است که ما امروز به آن مبتلا هستیم و آن باتلاقی است که در آن گرفتاریم و تأکید بر این واقعیت و توجیه رفتارهای فعلی بنا بر این واقعیتها، یعنی تداوم شرایط فعلی. در مقابل، آرمان یعنی نقطهی مطلوب و ایده آل. نقطهای که باید به آن برسیم. آرمان مشخص کننده چشم انداز و خط مشی و ترسیم کننده مسیر پیش رو است. ما باید نگاهمان به تصویر و نقش آرمانی معلم باشد تا موانع تحقق آن جایگاه آرمانی را رفع کنیم، نه اینکه تسلیم واقعیتهای حاضر شده و وضعیت فعلی را توجیه کنیم. معلم باید معلم باشد؛ همیشه، نه فقط زمانی که همه نیازهایش رفع شده است. اگر چه رویکرد این نوشته معطوف بود به نقش معنوی معلم و اقتضائات و ملزومات تحقق مسئولیت این شغل، با این حال مبرهن است که ایجاد شرایط مادی، معنوی، فرهنگی و حقوقی تربیت و به وجود آموردن چنین معلمانی از وظائف حکومتهاست و بر آنهاست که لوازم آن را فراهم کنند.
انتهای پیام