احیای حکمرانی برای بازسازی سرمایه اجتماعی

کیومرث توکل در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
ایران امروز در مرحلهای حساس از تاریخ معاصر خود قرار دارد. افزایش فشارهای بینالمللی و تشدید تهدیدهای امنیتی در منطقه، کشور را در وضعیت بیسابقهای قرار داده است؛ وضعیتی که دیگر امکان تصمیمگیری در چارچوب شرایط عادی وجود ندارد.
همزمان با این تحولات، اقتصاد ملی با نوسانات شدید، افزایش هزینههای زندگی و رشد فزاینده فقر و نابرابری مواجه است. ترکیب تنشهای خارجی و فرسایش داخلی، ایران را در آستانه یک وضعیت «پیشبحران» قرار داده است؛ وضعیتی که تنها با بازسازی اعتماد عمومی و نوسازی ساختار حکمرانی قابل مدیریت خواهد بود.
در چنین شرایطی، مسئله اصلی صرفاً تورم یا جهش نرخ ارز نیست؛ بلکه مهمترین تهدید، کاهش سرمایه اجتماعی است. سرمایهای نادیدنی، اما حیاتی که بدون آن، هیچ برنامه اقتصادی، امنیتی یا دیپلماتیکی به ثبات و پایداری نخواهد رسید.
سرمایه اجتماعی؛ حلقه مفقوده مدیریت بحران
سرمایه اجتماعی را میتوان مجموعهای از اعتماد، امید و همراهی میان مردم و دولت دانست. با تضعیف این سرمایه، حتی کارآمدترین سیاستهای اقتصادی نیز بیاثر میمانند. تجربه نشان داده است جوامعی با سطح بالای اعتماد متقابل، توان عبور از سختترین بحرانها را دارند؛ اما جوامعی که با شکاف، بیاعتمادی و ناامیدی روبهرو هستند، حتی در برابر کوچکترین شوکهای داخلی یا خارجی آسیبپذیر خواهند بود.
در سالهای اخیر، عواملی همچون ناکارآمدی مدیریتی، ضعف در پاسخگویی، شکاف نسلی و محدودیت در گردش آزاد اطلاعات، موجب فرسایش اعتماد عمومی شدهاند. نتیجه این وضعیت، آن چیزی است که جامعهشناسان از آن با عنوان «انباشت نارضایتی خاموش» یاد میکنند؛ نارضایتیای که اگر با بحران اقتصادی یا تهدید خارجی همزمان شود، میتواند به شکاف اجتماعی و فاصله گرفتن مردم از حکومت بینجامد.
اقتصاد تحت فشار؛ جامعه در سایه بیاعتمادی
نوسانات مداوم در بازار ارز و طلا، افزایش هزینههای معیشت، کاهش قدرت خرید و گسترش فقر، صرفاً نمودهای اقتصادی یک بحران نیستند؛ بلکه بازتابی از تضعیف عمیق اعتماد عمومیاند. مردمی که آیندهای قابل پیشبینی در پیش ندارند، سیاستها را ناپایدار میدانند و مدیران را پاسخگو نمیبینند، بهتدریج از مشارکت سیاسی، امید اجتماعی و همراهی با برنامههای دولت فاصله میگیرند.
در چنین شرایطی، عبور از بحران صرفاً با ابزارهای اقتصادی ممکن نیست. بازسازی اعتماد عمومی باید به اولویت و محور اصلی تمامی تصمیمگیریها بدل شود؛ چه در سیاست خارجی و مقابله با تحریم، و چه در مدیریت بازار و مهار تورم.
ضرورت نوسازی مدیریتی
دولت در نقطهای سرنوشتساز قرار دارد؛ وضعیتی که هرگونه تأخیر در بازنگری مدیریتی، هزینههایی سنگین در پی خواهد داشت. بخشی از مدیران فعلی نتوانستهاند پاسخگوی مطالبات جامعه در شرایط بحرانی کنونی باشند. ادامه حضور مدیرانی کمتحرک، محافظهکار و ناآگاه نسبت به تحولات جهانی، فاصله دولت را از کارآمدی بیشتر خواهد کرد.
بازنگری در ترکیب کابینه، تغییر مدیران کلیدی و بهرهگیری از نیروهای متخصص، جوان و چابک، نه نشانه بیثباتی، بلکه بیانگر بلوغ سیاسی و اصلاح درونساختاری است. آنچه دولتها را دچار آسیب میکند، نه تغییر، بلکه رکود، تکرار و محافظهکاری است.
بهویژه در شرایطی که احتمال افزایش تنشهای خارجی وجود دارد، نقش استانداران و مدیران استانی دوچندان اهمیت مییابد. این مدیران در خط مقدم مدیریت بحران قرار دارند؛ مدیری که در دوران آرام قادر به پاسخگویی نیست، در شرایط بحرانی نیز از توانایی اداره امور برخوردار نخواهد بود. از این رو، نوسازی مدیریت استانی باید در صدر اولویتهای دولت قرار گیرد.
راهکار: حکمرانی چابک، شفاف و دادهمحور
یکی از اصلیترین موانع مدیریت بحران در ایران، ساختار بوروکراتیک سنگین، پیچیده و کند است؛ ساختاری که حتی در شرایط عادی نیز مانع تصمیمگیری مؤثر میشود. در وضعیت کنونی، دولت باید به سمت حکمرانی چابک، شفاف و دادهمحور حرکت کند—مدلی که در آن شفافیت، جریان آزاد اطلاعات و پاسخگویی مدیران، جایگزین ساختارهای ناکارآمد و فرسوده شود.
بازسازی سرمایه اجتماعی از همین مسیر آغاز میشود:
از پاسخگویی واقعی،
از شفافیت در تصمیمگیریها،
از شنیدن صدای مردم،
و از اعتماد به نیروهای تازهنفس.
هرقدر جامعه بیشتر احساس کند که دولت در مسیر اصلاحات واقعی گام برمیدارد، به همان میزان، اعتماد عمومی و مشروعیت ملی نیز تقویت خواهد شد.
عبور از طوفان با پوستاندازی حکمرانی
کشور در مقطعی بحرانی قرار دارد؛ تحریمها تشدید شدهاند، تهدیدهای منطقهای افزایش یافتهاند و فشارهای اقتصادی به اوج رسیده است. در چنین شرایطی، دولت ناگزیر از نوسازی درونی است:
بازنگری در ترکیب کابینه
جابهجایی مدیران ناکارآمد
جوانسازی و نخبهگرایی
چابکسازی ساختارهای اداری
تقویت مدیریت استانها
ارتقای شفافیت و پاسخگویی
این اقدامات، نه انتخابهایی سیاسی، بلکه ضرورتهایی برای بقا، حفظ امنیت ملی و ترمیم سرمایه اجتماعیاند. هنگامی که طوفان تهدید و تحریم از بیرون میوزد، تنها بازسازی درونی دولت است که میتواند تابآوری جامعه را حفظ کند.
آینده ایران بیش از هر زمان دیگر، نیازمند مدیرانی جسور، کارآمد و مردمی است. اگر این پوستاندازی صورت گیرد، بازگشت اعتماد و امید ممکن خواهد بود؛ در غیر این صورت، ادامه محافظهکاری، سرمایه اجتماعی و توان ملی را بهشدت تضعیف خواهد کرد.
انتهای پیام

مهمتر از همه یافتن راهکارهای جدید و برنامه است که نیاز به یک خانه تکانی اساسی در سیاست های خارجی و داخلی است