تریدینگ فایندر

اول بخوانیم بعد بازخوانی کنیم

مریم نصر اصفهانی، استاد دانشگاه، در کانال تلگرامی خود نوشت: «مدتی است حساسیت پیدا کرده‌ام به این پیشوند «باز+ یک چیزی». ترجمه‌اش، ارجاع به آن، استفاده از آن در نوشته‌های خودم و دیگران برایم آزاردهنده شده. «بازنگری»، «بازخوانی»، «بازاندیشی»، «بازکاوی»، «بازنمایی»، «بازپس گیری»… مثلاً نوشته‌ بود «باز پس گیری خیابان توسط زنان ایرانی». انگار زمانی بوده که «خیابان» بوده و زن‌ها هم بوده‌اند بعد گرفته شده و بعد زن‌ها آن را پس گرفته‌اند و دوباره ازشان گرفته‌اند و این‌ها دوباره «باز پس» گرفته‌اند آن را…

کی خیابان مال زن ایرانی بوده که پس گرفته و حالا بازپس گرفته باشدش؟ اصلا همین امروز خیابان چقدر مال زن تنهای ایرانی، زن باردار ایرانی، زن ایرانی با کالسکه و زن ایران با بچه نوپا است؟ این‌همه مزاحمت خیابانی و تاریکی و چاله و دست‌انداز و نبودن پیاده‌روی درست و امکاناتی برای حضور زن باردار و بچه‌دار در خیابان یعنی خیابان هنوز هضم نکرده حضور زن ایرانی را. «باز پس گیری» کجا بود عزیزِ من؟

یا مثلاً «بازخوانی» فلان متن یا مفهوم که هیچ وقت «خوانشی» از آن صورت نگرفته بوده که حالا باز-خوانی. دست بالا ترجمه و تفسیر شده بود و بر آن حاشیه نوشته بوده‌اند. یا بازاندیشی و بازکاوی یا هر «باز» دیگری که عبارتش را از سنت غربی گرفته‌ایم که خالق مفاهیم و اندیشنده به آن‌ها و بازاندیشنده به آن‌ها همان خودش بوده با توجه به دغدغه‌ها و مسائل جاری خودش.

اینکه می‌نویسیم «بازاندیشی» یا «بازکاوی» یا «بازپس گیری» یا باز-هرچیزی به گمانم بیش از آنکه نشان دهنده «دوباره اندیشیدن» باشد نشان‌دهند همچنان نیاندیشیدن و ترجمه کردن است.
اول از همه خودم را می‌گویم.

نه‌که خیال کنم بی‌نیازیم از میراث ارزشمند اندیشه‌های متفکران دیگر. خوش‌اقبالیم که داریم‌شان. مسئله این است که با «باز- باز- » نوشتن بخشی از آن تاریخ پرفراز و فرود و پیچیده نمی‌شویم. «آهو نمی‌شوی به این جست‌وخیز…». احتمالا باید کمی آهسته‌تر و کم‌هیجان‌تر پیش‌رفت. عقبه خوانش‌ها و تأملات و تردیدها و تجربه‌ها و بازخوانی‌های آن‌ها را ما نداریم و هیچ راه میانبری هم برای عبور از این سنگلاخ پر از خرابی‌های ناشی از تصادف سنت‌هایمان با اندیشه‌های مدرن و پسامدرن وجود ندارد_ گرچه احتمالا خوش‌شانسیم که چرخ کمکی هست.

عرضم این است که شاید بهتر باشد قبل از «بازنگری» درست بنگریم، قبل از «بازشناسی» اصلاً بشناسیم، قبل از «بازاندیشی» بیشتر بیندیشیم؛ قبل از «بازخوانی» واقعاً بخوانیم. محصول کار احتمالا کمتر پیچیده و «تأثیرگذار» باشد، ولی واقعی‌تر/اصیل‌تر است.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا