پاسخ دو عضو هیات علمی دانشگاه تهران به گزارش نورچشمی ها
به دنبال انتشار گزارشی از سوی جمعی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران، با عنوان «تحمیل آقازاده ها و نورچشمی ها بر مصادر دانشگاه تهران»، دو جوابیه ی جداگانه به انصاف نیوز رسید که به همراه توضیح تهیه کنندگان آن گزارش در پی می آید.
توضیح: 1) انصاف نیوز به عنوان رسانه، صرفا منتشر کننده ی گزارش بوده است. 2) ضمن تشکر از پاسخ دهندگان، اما امکان حذف گزارش منتشر شده از روی خروجی نیست، چون عملی غیر اخلاقی و غیر مرسوم و بدعت است. در این موارد، مانند روزنامه ها عمل می شود و توضیح افراد منتشر خواهد شد؛ همچنان که خبرگزاری ها و سایت های خبری نیز در موارد مشابه چنین می کنند. 3) علی رغم اینکه جوابیه ی افراد طبق قانون نباید از دو برابر اصل مطلب بیشتر باشد، اما این دو جوابیه حدود 2130 کلمه هستند در حالی که بخش مربوط در آن گزارش حدود 100 کلمه بوده است، با این حال متن کامل آنها در پی می آید. 4) در صورتی که دیگرانی نیز توضیحی در این باره ارسال کنند منتشر خواهد شد. 5) توضیح نویسندگان آن گزارش نیز در کنار این جوابیه ها منتشر می شود. 6) از وزارت علوم دولت تدبیر و امید درخواست می شود که ضمن پاسداشت آزادی رسانه ها برای نقد و یا انتشار دغدغه های دانشگاهیان، مراقب شیطنت برخی افراد در شکایت از رسانه ها باشد.
پاسخ اول: […]
پاسخ دوم: پاسخ دکتر قاسم زائری
باسمه تعالی
سردبیر محترم «پایگاه خبری و تحلیلی انصاف نیوز»
با سلام
احتراماً عطف به یادداشت «تحمیل آقازادهها بر مصادر دانشگاه تهران» مورخه ی 18 آبان 1392 که حاوی نسبتی به اینجانب (قاسم زائری) بود، نکاتی تقدیم میکنم و امیدوارم که برحسبِ قانون مطبوعات و نیز اخلاق حرفهای، این یادداشت را در جای مناسبی در آن پایگاه خبری منتشر کنید تا شاید اندکی از آسیب جبرانناپذیری که به حرمت و حیثیت افراد وارد ساختهاید جبران شود:
یک. کل توضیحی که در یادداشت افشاگرانهتان در مورد بنده آوردهاید، چنین است: «5. استخدام آقای دکتر زائری، داماد آقای دکتر توکلی (نمایندهی فعلی مجلس شورای اسلامی) در دانشکدهی علوم اجتماعی [خارج از ضوابط] ». سئوال بنده از جنابعالی این است که بدینوسیله چه چیزی را در مورد بنده افشا کردهاید؟ این که بنده مدرک «دکتر»ی دارم و «عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران» هستم؟ یا این که «داماد آقای دکتر توکلی» هستم، یا اینکه آقای دکتر توکلی «نماینده ی فعلی مجلس شورای اسلامی» است؟
روشن است که هیچکدام و اصلاً این موارد چیزی نیست که نیاز به افشاگری داشته باشد: این که بنده عضو هیات علمی دانشگاه تهران هستم از طریق سایت دانشگاه قابل فهم است. و این که بنده داماد دکتر توکلی هستم، اصلاً چه ارزش خبری برای خواننده ی سایت شما میتواند داشته باشد. اما دقیقا همانجایی که بهزعم خود خواستهاید «افشاگری» کنید که بنده با رانت و رابطه، عضو هیات علمی دانشگاه تهران شده-ام، خوانندهتان را متحیر گذاشته و تنها نوشتهاید: «[خارج از ضابطه]»! حتی یک جمله هم نتوانستهاید در توضیح این خارج از ضابطه بودن بیاورید، نه سندی و نه مدرکی. حتی آنقدر بنده را نمیشناختهاید که مانند موارد پیشین بنویسید که مدارک لیسانس و فوق لیسانس را از کجا گرفته و نظایر آن. از شما میپرسم که چطور به خودتان اجازه دادید با نوشته سه کلمه (خارج از ضابطه)، در حیثیت علمی و اعتبار سیاسی افراد خدشه وارد کنید؟
تصور میکنم جنابعالی و دیگرانی که این گزارش را تهیه کردهاید، فقط به صرفِ شنیدنِ این که فلانی که عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی است، داماد «دکتر توکلی» است، نام او را در گزارشتان آوریدهاید تا ماهیت افشاگرانه و جذابیت آن را برای خوانندگانتان بیشتر کنید، و دریغ از حتی یک توضیح مختصرِ درست یا غلط! برای جنابعالی، آبرو و اعتبارِ افراد همین قدر میارزد؟ فشار آوردن به «فرهاد رهبر» برای استعفا و زمینهسازی برای برکناریاش، اینقدرها میارزد که چوب حراج به اعتبار و آبروی افراد بزنید؟- علیکم بتقوی الله!
دو. میدانم که نمیدانید، ولی بدانید که بنده ورودی سال 1379 مقطع کارشناسی دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران هستم و از سال 1379 تا 1389، به مدت ده سال و به قول معروف «یکضرب» هر سه مقطع را در همین دانشکده گذراندهام و اکنون هم در همین دانشکده مشغول به تدریس هستم. نه مدرکم را از دانشگاه آزاد گرفته ام و نه از دانشگاه تبریز یا دانشگاه چمران یا پردیس کیش به این دانشکده آمدهام (هرچند که انتقال از یک دانشگاه دیگر به دانشگاه تهران بنابر مقررات و بهمنظور تبادلات علمی، اساساً عیب نیست). بنده بهطور کاملاً کلاسیکی، در یک دانشکده ی اصل و نسبدار (و نه آنچنان که بهزعم خود در مورد «دانشکده ی علوم و فنون» آوردهاید)، تحصیل کرده، و در تمامی مقاطع دانشجوی ممتاز بودهام. خوب است بدانید که در دانشکده ی علوم اجتماعی برای مبحثی خیلی کماهمیتتر از استخدام یک عضو جدید آن هم در «گروه جامعهشناسی»، اصطلاحاً «خون به پا میشود»، چه رسد به افزودن غیرقانونی یک عضو تازه! و خوب است به شرح ماوقع مناقشات سالهای اخیرگروه جامعهشناسی و آنچه بر مدیرگروه معظم و باکفایت قبلیِ آن استاد ارجمند جناب آقای «دکتر حسین کچویان» رفت و به خانهنشینیاش منجر شد، توجه کنید.
سه. ظاهرا برای جنابعالی و تنظیم کنندگان گزارش، برقراری تعیین رابطهای فسادآلود بین بنده با «دکتر احمد توکلی» و «دکتر فرهاد رهبر» و «استخدام در دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران» اهمیت داشته است. خوب است بدانید بنده نه در زمان «فرهاد رهبر»، بلکه در زمان ریاست مرحوم «عباسعلی عمید زنجانی» رئیس فقید دانشگاه تهران، به خاطر نیاز دانشکده و نیز سوابق علمی-پژوهشی اینجانب، بر اساس سهمیه ی وزارت علوم، «بورسیه ی» دانشکده علوم اجتماعی شدم و بهطور طبیعی، پس از آن به «استخدام» دانشگاه تهران درآمدم. پس از بنده نیز در همان سال و سالهای بعدتر، چند دانشجوی دیگر دانشکده، بورسیه شده و هم-اکنون نیز عضو هیات علمی گروههای مختلف آن هستند. لذا این موضوع از اساس، هیچ ارتباطی به دوره ی مدیریت «فرهاد رهبر» ندارد. مضافاً اینکه پیش از اینکه به افتخار دامادی «احمد توکلی» درآیم، بورسیه ی دانشگاه تهران بودم و از این جهت هم استخدام بنده هیچ ارتباطی به نسبت بنده و ایشان ندارد (اسناد «استخدام» و «ازدواج» موجود است و اگر لازم باشد میتوانم به اطلاع جنابعالی و تنظیمکنندگان گزارش برسانم!).
چهار. در یادداشتِ توضیحی که ابتدای جوابیه ی «دکتر […]» آوردهاید، برای جبران مافات نوشتهاید که: «از کلیه افرادی که نامشان در مطلب قید شده بود شامل آقایان دکتر فرهاد رهبر، دکتر […]، دکتر محمدرضا مخبردزفولی، دکتر فکور، دکتر روحاله رحمانی و دکتر زائری پوزش طلبیده، …». پوزشطلبی از بنده و افراد فوقالذکر، هرچند کمترین کاری است که میتوان انجام داد و البته نشاندهنده ی روحیه ی حرفهایتان است، اما هرچه بیشتر تامل میکنم میبینم که آنکه از این ماجرا بیش از همه آسیب دیده، نه بنده و نه حتی «فرهاد رهبر»، بلکه «دکتر احمد توکلی» است. برادر عزیز! مخاطب سایت شما و دیگر فعالان عرصه ی سیاسی و رسانهای، «احمد توکلی» را به مبارزه با فساد، رانتخواری، رابطهسالاری و باندبازی میشناسند، که از قضا در سالهای اخیر علاوه بر فساد سیاسی و اقتصادی، بر مقابله با فساد علمی و رابطهسالاری در آموزش عالی نیز متمرکز شده است. نمونه ی مشهور تلاش وی، ماجرای مدرک سازی «علی کردان» و برخی اصحاب دولت سابق، و آخرین نمونه ی آن نیز افشای سوابقِ ناعلمی «محمدرضا صالحی امیری» وزیر پیشنهادی وزارت ورزش و جوانان در دولت فعلی بود. حال تصور کنید که خبر افشاگرانه ی سایت جنابعالی، چه تصویری در ذهن مخاطب از «احمد توکلی» درست میکند؟! چطور «احمد توکلی»، به مدرک سوابق کردان و رحیمی و صالحی امیری گیر میدهد، ولی چشم بر استخدامِ ناحقّ دامادش در دانشگاه تهران میبندد؟! حتی اگر به فرض جنابعالی با این خبر میخواستید به جریان کلیِ اصلاح آموزش عالی از مفاسدی که دارد کمک کنید، در حقیقت، به یک نیروی فعال مبارزه با فساد و از جمله فساد علمی هم ضربه زدید- فتامّل!
پنج. قصد پاسخگویی نداشتم، اما یکی از کامنتهای یادداشت اصلی که اکنون از خروجی سایتتان برداشتهاید، مرا وادار به پاسخگویی کرد: « …خدایا به حق امام حسین این آقازادهها را نابود کن»! برادر عزیز! در این ماه محرّم، با این خبر سراسر کذب، دل جماعتی را از جمهوری اسلامی رنجاندی و مایوس کردی و بدبین؛ و در این ایام مخصوصه ی عزاداری سیدالشهداء، این چنین هم برای ما نفرین خریدی! می توانیم به پوزشطلبیتان دلخوش باشیم، اما اولاً آن دلهای رنجیده و دلچرکین که لزوماً یادداشت پوزش طلبی شما به سمعونظرشان نمیرسد، و اگر هم برسد، معلوم نیست باور کنند را چه کنیم؟ جز این، خبر کذب را از خروجی سایتتان حذف کردید، ولی در گوگل جستجوی سادهای انجام بدهید تا ببینید این یادداشت تا چه میزان بازنشر یافته است؟ و ایضاً ببینید یادداشت پوزشخواهیتان تا چه اندازه انعکاس یافته است؟-این کجا و آن کجا!
شش. دوست عزیز و نادیده و ناشناس! بنده شما را از تعقیب قضایی نمیترسانم، هرچند حقّ آن برایم محفوظ است و البته «دانشگاه تهران» خود داند که چه کند! یقین دارم که اگر در حیطه ی کار حرفهایتان در همین یک مورد و آنچه برپاکردهاید و تهمتها که زدهاید، تامل کنید و عبرت گیرید، شک ندارم که رستگار میشوید. بنده عبارت «روستازاده» را از جوابیه ی «[…]» به عاریت میگیرم تا در تتمه ی این متن بگویم که ما حتی نمیدانیم «آقازاده» را با کدام «ط» و «ظ» مینویسند! البته که ما خیلی «آقا» هستیم؛ انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) و خون شهدا ما روستازادگان را «آقا» کرد و ما را حرمت نهاد و اعتبار داد. و به رسم قدرشناسی، و به احترامِ همان شهداء و همان امام و همان راه پرفروغ، نمک خورده و نمکدان نمیشکنیم! و اگر بضاعتی داشته باشیم تا ریشهکن شدنِ ریشه ی آقازادگی در جمهوری اسلامی تلاش میکنیم. جنابعالی هم اگر با ما همنظر هستی و اگر از همان روستازادگان هستی، به جای «آقازادهتراشی»، «آقازاده»های معلوم و معین و بیّن و آشکار را دریاب که راستراست راه میروند و ظاهراً تیغ عدالت و محکمه در آنها کارگر نمیافتد.
قاسم زائری، 25 آبان 1392
توضیح نویسندگان گزارش؛
جمعی از اعضای هیات علمی دانشگاه تهران:
بدنبال گزارشی که تحت عنوان “تحمیل آقازاده ها و نورچشمی ها بر مصادر دانشگاه تهران” توسط گروهی از اعضای هیئت علمی دنشگاه تهران در بعضی از سایت های خبری و شبک های اجتماعی منتشر شد، بعضی از افراد ذینفع با نفی قانونی نبودن حضور خود بر دانشگاه خواستار اعاده حیثیت و رفع اتهام از خود شده اند. لیکن اگر به مقدمه ی گزارش توجه شود ملاحضه خواهند شدکه گزارش کنندگان این اقدامات را نمونه ای از اقدامات وسیع مدیریت دانشگاه در جهت رخوت و از محتوا انداختن با سابقه ترین و بزرگترین دانشگاه کشور یعنی دانشگاه تهران اعلام کرده اند.
دانشگاه همانطوری که از اسم آن بر می آید محل حضور نخبگان و افراد صاحب صلاحیت علمی و اخلاقی می باشد. معمولاً برای انتخاب افراد شایسته، بایستی ساز و کارهایی را به کار گرفت تا از بین افراد متقاضی مناسب ترین فرد به کار گرفته شود. این موضوع نه تنها در تمامی کشورهای دنیا، بلکه در کشور عزیز ایران نیز در اکثر دوره ها به جز در چند ساله ی اخیر مورد توجه بوده است. بدین معنی که چنانچه در دانشکده ای نیاز به استخدام هیات علمی جدید بوده و یا از جایی تقاضای انتقال صورت گرفته باشد، گروه آموزشی مربوطه به صورت رسمی اعلام نیاز می نموده و علاوه بر اخذ رزومه ی فرد متقاضی با ارائه ی سخنرانی عمومی و یا در جمع محدود، صلاحیت های نامبرده توسط گروه علمی مربوطه مورد ارزیابی قرار می گرفته است. لیکن در دوره های اخیر با تشکیل شوراهای جذب که غالب افراد آن غیر مرتبط با گروههای علمی بوده اند، ضمن اینکه بسیاری از افراد واجد صلاحیت دفع گردیدند، افراد ضعیف و فاقد صلاحیت لازم از طریق روابط و با استفاده از رانت بر بسیاری از دانشکده های دانشگاه تهران تحمیل گردیدند. از جمله این افراد تعدادی است که در گزارش قبلی ذکر گردید. از جمله در مورد آقای دکتر […] با زیر پا گذاشته شدن روال جاری دانشگاه یعنی عدم بکار گیری فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد و علی رغم مخالفتهای چند باره گروه مربوطه در دانشکده […] مشغول به کار گردید، و برای دهن کجی به اعضای هیئت علمی آن دانشکده به عنوان سرپرست نیز منصوب گردیده است.
پر واضح است که در دانشگاه صرفاٌ اشتفال به کار مطرح نیست بلکه گزینش افراد ذیصلاح و دارای شخصیت و منش علمی و اخلاقی بایستی مورد توجه باشد. لذا برای گزینش چنین فردی آیا شایسته تر از اعضای هیئت علمی گروه مربوطه چه گروه دیگری واجد شرایط می باشند؟ همیشه در مورد جایگاه دانشگاه انتظار مسئولین و مردم از دانشگاهیان این است که آنها ضمن حل مسائل و مشکلات کشور، آینده سازان با صلاحیتی را به جامعه تحویل دهند. آیا دانشگاهیانی که در این حد بالا از آن انتظار می رود، صلاحیت انتخاب مدیر گروه، ریاست دانشکده و یا استخدام فرد جدید را ندارند؟
متاسفانه در این چند ساله اخیر تلاش شده است که دانشگاهیان را به افرادی بی اراده و غیر قابل اعتماد تبدیل نمایند. طبق گزارشهای موثقی که وجود دارد سیاستهای تصمیم گیری در خارج از دانشگاه و بدست افراد و جریانات غیر دانشگاهی صورت گرفته است. در این راستا، تصمیمات توسط محافل خاص صورت می گرفت و افرادی به عنوان بورس و یا استخدام هئیت علمی در نظر گرفته می شدند و سپس به انحاء مختلف بر دانشگاهها از جمله رشته های علوم انسانی تحمیل می گردیدند. به عنوان مثال در گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران با اعمال نفوذ آقای دکتر کچوئیان و به صورتی غیر صادقانه، افراد وابسته به جریان خاصی از جمله آقای دکتر قاسم زائری به دانشگاه تهران تحمیل شده اند. قطعاٌ آقای دکتر ذائری خود می دانند که چه بسیار افراد واجد شرایط علمی و اخلاقی و به خاطر عدم روابط خاص و عدم امکان از رانت قادر به اسخدام در آن گروه نشده اند. ایشان انصافاٌ کلاه خود را قاضی نمایند که آیا اگر در شرایط برابر و در یک رقابت منصفانه بود آیا ایشان می توانستند در این گروه به کار مشغول شوند؟
(توضیح انصاف نیوز در 17 دیماه 92: پاسخ اول حذف شد.)
(توضیح انصاف نیوز در 6 اردیبهشت ماه 93: در چند جای باقی مانده ی متن، یک نام حذف شد!)
تحمیل آقازاده ها و نورچشمی ها بر مصادر دانشگاه تهران +جوابیه
انتهای پیام