«جامعه شناسی زندان»، شروعی تازه در کانون زندانیان سیاسی

مسعود پیوسته در گزارش ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
از سال ۷۷، زمان پدیداری کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب، سلسله نشست های متنوعی در این کانون برگزار شده و زندانیان سیاسی رژیم گذشته با گرایش های مختلف در طی دو سه دههی گذشته به طرح روایت های خود از تجربیات زیسته زندان پرداخته اند.
بعد از انقلاب هم کما بیش، برخی زندانیان سیاسی پس از آزادی «زندان نوشت»های خود را در قالب کتاب، منتشر کرده اند. اما به نظر آمد تازه ترین نشست کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب که عصر روز چهارشنبه ۲۳ مهرماه برگزار شد، ردی متفاوت از نشست های پیشین خود داشته است. دو میهمانِ این نشست، از جهاتی برای مخاطبان و حاضران جلسه ی روز چهارشنبه، جالب بودند.
مدیر نشست عبدالعلی حسینیون از جامعهشناسان زندانی پیش از انقلاب ۵۷ بود که اکنون مستندساز و پژوهشگر است.
مهمان نخست، مژگان ایلانلو، زندانی اعتراضات متأخر در سال ۱۴۰۱ بود و ربطی به زندانیان کلاسیک ایران در دهه های چهل و پنجاه نداشت. اتفاقا در دقایق نخست سخنرانی، همین عنوان کانون زندانیان سیاسی مسلمان قبل از انقلاب، و این طبقه بندی عقیدتی و زمانی برایش جالب آمد. ایلانلو، مستندساز است که در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ در خیابان حجاب بازداشت شد و چند ماهی را در زندان سپری کرده بود.
دیدن تابلوی این کانون در بدو ورود، برایش یادآور خاطره ای از زندان بود و گفت: «این کلمهی «مسلمان» در این تابلو، مرا به یاد تعهدی انداخت که به یک زندانی داده ام و به او قول دادم هر جا که عنوان و برچسب مسلمان داشت، این تعهدم را انجام دهم. دو زندانی عقیدتی بالای هشتاد سال، که حدود پانزده سال در زنداناند و قرار بود آزاد شوند، ولی دوباره ده سال دیگر، حکم زندان به آنان دادند. در آستانهی خروجم از زندان، از آن دو خواستم که برایتان چکار میتوانم بکنم. من شرمنده ام که دارم میروم ولی شما همچنان در زندانید.
یکی شان گفت «هر کسی را دیدی که ادعای مسلمانی یا عنوان مسلمان دارد، بگو رسم مسلمانی این نیست که کسی را فقط بخاطر عقیده اش، در زندان بیندازند.» این را خواستم بگویم ای کاش شما که عنوان مسلمان در کانونتان دارید و تأکیدتان روی آن است، یک جایی، در قالب بیانیه و سخنرانی و رسانه، اعلام کنید که آدم ها بخاطر عقیده شان نباید در زندان باشند.»
این مستندسازِ تاریخ و عرفان خوانده، که به روایتش از جریان زندگی می پردازد و خود را بسان یک توریست می بیند که وارد زندان شد و پس از چند ماهی از آن خارج شده، از مواجهه اش با زندان و زندان بان و دیگر زندانیان در سنین مختلف تا نسل زد می گوید و حتی در نگاه و روایت هایش به اشیاء بی جانِ محیطِ زندان نیز جان می بخشد. مخاطب، از روایت هایش سادگی و صمیمیت و صداقت و صراحت دریافت میکند.
ردی از شعار و ژست و قهرمان بازی نمی بیند. رفتارش برآمده از ندای قلب و وجدان و عاطفه اش است. گویی اولویت اول و آخرش در جست و جوی تحکیم و تعمیقِ مناسبات و روابط انسانی بودن است. گام های برآمده از شور زندگی. چه در زندان و چه بیرون آن.
وقتی که با چشم های بسته و از زیر چشمبند میتواند با زندانبان زن ارتباط بگیرد و بفهمد او باردار است و از او دربارهی جنسیت بچه بپرسد، شنیدنِ پاسخ «حلالم کن» از زنِ زندانبان، یعنی ایلانلو اینجا توانسته روابط انسانی را در شرایط سخت، اعتلا ببخشد. یا آن خانم نگهبانی که پس از ارتباط گیری ایلانلو با او، موقع خداحافظی این مستندساز از زندان به وی می گوید اگر ترشی گذاشتی، یادت نرود برای من هم بیاوری.
مهمان دوم این نشست، فریبا نظری، جامعهشناس بود که به «جامعه شناسی زندان» پرداخت و با بهره گیری از کتاب آسایشگاه اروین گافمن، جامعه شناس امریکایی و همچنین کتاب مراقبت و تنبیه/ تولد زندان، اثر میشل فوکو، فیلسوف و جامعه شناس فرانسوی، با خوانش روایت های زندان نوشت مژگان ایلانلو، ژیلا بنی یعقوب، بهمن امویی و نوال السعداوی را منطبق بر مفاهیمی از دو نظریهپرداز یادشده دانست.
گافمن که زندان را نهادِ تام وکامل می داند و میگوید زندان جایی است که زندانی، تمام کارهای شبانه روزش را و خوابش را به اضافه ی همه نیازی های زیستی و روانی و بدنی اش، همه را در یک موقعیت و مکانی به نام زندان انجام میدهد. یعنی دیگر زندان سازمانِ زیرمجموعهی نهاد قضایی نیست، خودش می شود نهاد.
زندان، نبض زندگی زندانی را بهم می ریزد. زندانی حتی در انفرادی هم تحت کنترل و مراقبت است. فوکو هم در اثر مراقبت و تنبیهش می گوید: اگر در دوره پیشامدرن، هدف زندان، تسخیر و تنبیه و مجازات بدن زندانی بود، و بدن زندانی ابژه بود، در دوره مدرن، بدن فقط یک واسطه است. برای اینکه زندان باید به روان، ذهن، افکار و به هویت زندانی دسترسی پیدا کند. دیگر ابژه بدن زندانی نیست، بلکه روح و روان و ذهن زندانی است. فوکو اینها را در مفهوم «قدرت انضباطی» اش می گوید.
در بازگشت به روایت واقع گرایانهی مژگان ایلانلو از زندان و دیگرانی چون وی، مخاطب در متن و در مواجهه با گزارشهای مستندش، باورمندانه به او و متنش می نگرد. طرح مباحث جامعه شناسی زندان، ایده و اقدام مبارکی است که از این پس می توان، به این تلفیق علم و احساس و عاطفه در سلسله نشست های کانون زندانیان سیاسی قبل و بعد از انقلاب امیدوار بود.
انتهای پیام




