آذرافزا: نامهی کمیتهی سیاسی جبهه اصلاحات نشاندهنده «بلاتکلیفی» این جریان است

مرضیه آذرافزا درباره نامهی اخیر کمیته سیاسی جبهه اصلاحات به سیدمحمد خاتمی تأکید کرد که این موضعگیریها بهدلیل نبود ظرفیت سازمانی و نهادهای مدنی فراگیر، میتواند «بلاتکلیفی» را در جریان اصلاحطلب، تشدید کند.
این فعال سیاسی میانهرو در گفتوگو با انصاف نیوز هشدار داد: «ایستادن کنار مردم ناراضی» وظیفه یک جریان سیاسی دغدغهمند است، ولی تکرار این شعار بدون ابزار ارتباطی و توان سازماندهی، نه به مردم و نه به جریان اصلاحات در عمل، کمکی نمیکند و وقتی این شعار در کنار «فاصله» گرفتن از «قدرت» بلند شود، ناخواسته به جریانهای رادیکال میدان میدهد.
بلاتکلیفی اصلاحات در ایستادن در کنار مردم ناراضی
آذر افزا با اشاره به نامهی تازهی کمیتهی سیاسی جبهه اصلاحات میگوید: متن منتشرشده نشاندهنده «بلاتکلیفی» در تعریف راهبرد این جریان در ارتباط با پیگیری اهداف اصلاحطلبانه در جهت تحقق حقوق و مطالبات مردم است.
او میگوید: «اصلاحطلبان درست میگویند که جامعه ناراضی است و باید کنار مردم ایستاد؛ اما سؤال این است که با چه ابزاری؟»
به گفته او، مردم ناراضی امروز متشکل و سازمانیافته یا آگاه از اقدامات جبهه اصلاحات نیستند و همین باعث میشود شعار «کنار مردم بودن» عملا فقط یک امر ذهنی باقی میماند.
خطر کمک ناخواسته به جریانهای رادیکال
آذرافزا هشدار داد مواضع اخیر اصلاحطلبان هرچند با نیت مثبت، میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. او گفت: «اصلاً نیت بدی نمیبینم؛ اما این مواضع ناخواسته میتواند به جریانهای رادیکال کمک کند. اصلاحات ظرفیت سازماندهی لازم برای مدیریت فضای ملتهب را ندارد.»
او گفت: اگر فضای جامعه بههم بریزد، اصلاحطلبان به علت غیبت نهادهای مدنی قدرتمند، فاقد شبکههای ارتباطی در بدنه جامعه برای مدیریت بحران، خواهند بود.
چرا «فاصله گرفتن از قدرت» غلط است؟
او نقدی جدی به ادعای کمیته سیاسی مبنی بر «فاصله گرفتن از قدرت» داشت و یادآور شد: همین نگاه در سال ۷۶ توسط بخشی از نیروهای ملی–مذهبی مطرح شد، اما نتیجهای نداشت.
او گفت: ارتباط مؤثر با اقشار مردم یا از طریق سازمانهای حاکمیتی به تبع مأموریت ذاتی میسر است یا به وسیله نهادهای اقتصادی و مدنی نیرومند ممکن میشود. «در حالی که نهادهای مدنی ملی و فراگیر نداریم، فاصله گرفتن از قدرت، چه نتیجهای برای اهداف اصلاحطلبی دارد غیر از این که دست جریان اصلاحات را میبندد؟!»
مثال جهانگیری؛ خروج از قدرت به معنی خروج از افکار عمومی
آذرافزا برای توضیح این ضعف مثال زد: «اسحاق جهانگیری زمانی که معاون اول بود مدام در دید مردم بود. بعد از ترک دولت، عملاً از دید بدنه اجتماعی حذف شد.»
او گفت: جریان اصلاحات بدون حضور مستقیم در ساختار قدرت، ابزار اثرگذاری بر جامعه را از دست میدهد.
شناخت نادرست اصلاحطلبان از نسل جدید
یکی از انتقادات او عدم توجه دقیق اصلاحطلبان از تغییرات اجتماعی است: «نسلهای جدید، حتی دیگر خاتمی و موسوی را نمیشناسند. جریان اصلاحات متوجه سرعت تغییر گروههای مرجع نیست.»
به گفته او، حذف اصلاحات از ساختار رسمی قدرت، شکاف میان مردم و این جریان را عمیقتر کرده است.
نبود نهادهای مدنی قدرتمند؛ یک ضعف تاریخی
او تأکید میکند که فقدان نهادهای مدنی فراگیر بر مبنای توسعه ملی همهجانبه در شرایط کنونی کشور ضایعهای ست که همه، اعم از نظام و حاکمیت، جریانهای سیاسی ملی و مردم از آن زیان میبرند. این کمبود که محدودیتهای ایجاد شده توسط حاکمیت نقش اساسی را در آن ایفا کرده است، موجب شکاف تهدیدآمیز میان مردم و نهادهای قدرت شده، بی اعتمادی را دامن زده و و جریانات مشکوک و ضد ملی را در عرصه سیاسی و رسانهای فعال کرده است.
آذرافزا افزود که: «حاکمیت باید به نیرومند ساری جامعه مدنی مثل یک فرصت نگاه کند نه تهدید. از سوی دیگر جریانات فکری و سیاسی ملی باید در رفع سوءتفاهمات، هوشمندانه عمل کنند تا توان و انرژی جامعه در مسیر رفع بحرانهای داخلی و خارجی قرار گیرد».
مواضع کمیته سیاسی؛ اقلیت یا اکثریت؟
او در پاسخ به این پرسش که آیا این مواضع کمیتهی سیاسی جبهه اصلاحات مورد اجماع اصلاحطلبان است، گفت: در این خصوص اطلاع دقیق ندارم، مسأله این است که موج نارضایتی عمومی باعث شده برخی اصلاحطلبان فکر کنند اگر با ناراضیان همصدایی نکنند فرصتهای سیاسی را از دست میدهند.»
مردم ناراضی، سرباز هیچ جریان سیاسی نیستند
آذرافزا میگوید: «این ناراضیان، سرباز هیچ جریان سیاسی نیستند؛ معلم، کارگر، کارمندند که از گرانی و ناامنی به ستوه آمدهاند.»
او تأکید میکند که رادیکالسازی اعتراضها نهتنها کمکی نمیکند، بلکه بر خطر بیثباتیای میافزاید که هیچکس برای مدیریت آن آماده نیست.
نگرانی از شکاف نسلی و برنامهریزی خارجی
آذرافزا گفت: نسل پس از دهه ۹۰ اساساً به هیچیک از چهرههای اصلاحطلب و اصولگرا گرایش ندارد و رسانههای خارجی نیز در حال بهرهبرداری از این شکافاند: «این شکاف اگر مدیریت نشود، خطر جدی خواهد بود.»
ضرورت گفتوگوی ملی و مفاهمه
او راهحل را تنها در «گفتوگوی واقعی و در شرایط برابر بین حاکمیت، اصلاحطلبان و روشنفکران ملی» دانست.
آذرافزا گفت: «اگر توافقی نشود، خطر بسیار جدی است. کشور نیاز به گفتوگوی ملی دارد تا تعریف روشنی از منافع و امنیت ملی شکل بگیرد.»
انتخابات ۱۴۰۳ و درس یک حباب
او گفت: انتخابات اخیر ۱۴۰۳ نمونهای از شکلگیری لحظهای امید بود که روند ترکیدن سریعاش را حالا نظارهگریم. «راه نجات این است که امید به امرپایدار، تبدیل شود»
آذرافزا در پایان گفت: هیچ چهره و جریانی و طبعا اینجانب به عنوان یک شهروند و کنشگر مدنی نمی تواند ادعایی بر درستی کامل تحلیلهای خود داشته باشد. «جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به مفاهمه نیاز دارد.»
انتهای پیام




