خرید تور تابستان

آن 15 میلیون نفر رای دهنده به رئیسی

به گزارش انصاف نیوز، «محمدرضا کلاهی» دکتری جامعه‌شناسی فرهنگی، دانشگاه تهران در یادداشتی تلگرامی با عنوان «آن 15 میلیون نفر» که به ابراهیم رئیسی در انتخابات رای داده اند، نوشت:

بیش از 23.5 میلیون نفر از ایرانیان به روحانی رأی دادند و دوباره او را به قدرت رساندند. اما بیش 15 میلیون نفر دیگر هم هستند که به رقیب او رأی داده اند. 15 میلیون نفری که در انتخابات بعدی ممکن است شرایط را به نفع طرفداران امروز آقای رئیسی تغییر دهند. حتا اگر هم این 15 میلیون نفر هیچ گاه نمی‌توانستند به اکثریت تبدیل شوند و رئیس جمهوری از آنِ خود انتخاب کنند، تفاوتی نداشت.

این 15 میلیون نفر وجود دارند نادیده گرفته شدنی نیستند. هم چنان که تا امروز در این قریب به چهل سالی که از انقلاب می گذرد وجود داشته‌اند. همچنان که طرف داران روحانی وجود دارند و همیشه وجود داشته‌اند و علیرغم تلاش‌های رقیب، حذف نشده‌اند.

مردم ما – در یک دسته‌بندیِ ساده شده – دو دسته‌اند. می‌توان آنها را اصلاح طلبان و اصول گرایان نامید. می توان طرف داران دموکراسی و [مخالفان آن] خواند؛ یا دین داران و بی دینان؛ یا متحجران و غرب زدگان؛ یا سنتی ها و مدرن ها یا هر نام دیگری که ممکن است بر این دو دسته گذاشت. مردم ایران از این دو دسته تشکیل شده اند. همان دو دسته ای که در تمام انتخابات ها، به دو طرفِ رقیب رأی می دهند.

یکی از اساسی ترین مؤلفه های اساسی حیات اجتماعیِ امروز ما آن است که هر یک از این دو دسته بدانند و بپذیرند که دسته ی دیگری هم هست که ممکن است به شدت با آن ها مخالف باشد. هم چنان که این ها ممکن است شدیداً مخالفِ آن ها باشند. اما این دو دسته ی به شدت مخالف، در سرزمین مشترکی زندگی می کنند، منابع مشترکی در اختیار دارند، تحت حکومت مشترکی زندگی می کنند، خطرات مشترکی تهدیدشان می کند و فرصت های مشترکی در برابرشان هست. زندگی این دو دسته با شدتی بیش تر از اختلافات شان هم گره خورده و از هم جداشدنی نیست. اشتراکات این دو دسته ده ها برابر بیش از اختلافاتِ سیاسی و عقیدتی است که دارند.

این دو دسته تنها با به رسمیت شناختن یکدیگر می توانند منابع مشترک شان را اداره کنند و زندگی مشترک شان را سامان دهند.

امکانِ اداره ی مشترکِ منابعِ مشترک، نیازمندِ یک اشتراکِ حیاتیِ دیگر است: اشتراک در زبان. این دو دسته، می توانند به شدت با هم مخالف باشند، اما اشتراکات حیاتیِ آن ها با یکدیگر، آن دو را به شدت نیازمندِ آن می کند که با هم گفتگو کنند. آن ها باید زبان مشترکی برای در میان گذاشتن اختلافات شان داشته باشند. هیچ اشکالی ندارد که دو دسته از مردم، در عمیق ترین اعتقادات شان عمیق ترین مخالفت ها را با هم داشته باشند. اما ادامه ی حیات، راهی جز آن ندارد که این دو دسته درباره ی آن عمیق ترین اختلافات با هم گفتگو کنند. حتا مهم نیست که اختلافات شان را حل کنند – تجربه ی جهانی نشان داده که اختلافات، ممکن است دچار تغییرات و تحولاتی بشود اما هرگز چنان قابل حل نیست که روزی برسد که همه ی مردم یک سرزمین با هم توافق کامل داشته باشند و هیچ دسته بندی میان شان نباشد.

توسعه یافته ترین جوامع، از احزاب رقیبِ به شدت مخالف تشکیل شده اند. پس مهم نیست که این دو دسته اختلافات‌شان را حل کنند. حتا می‌تواند مهم نباشد که به توافق قطعی برسند. مهم آن است که بتوانند برای مدیریت اختلافات، با هم گفتگو کنند.

انتخابات، یکی از ابزارهای چنین گفتگویی است. ابزاری که باید به شدت از آن نگهداری کرد. اما به هیچ رو کافی نیست. ابزار اصلی تر در درون هر یک از ما است. هر کدام از ما باید بتوانیم در درون خود با دیگریِ مخالفِ خود به طور مسالمت آمیز گفتگو کنیم. و برای امکان پذیر شدن چنین گفتگویی، قبل از آن باید بتوانیم خود را به جای دیگری بگذاریم و جهان را از نگاه او ببینیم. طرف داران روحانی با شعار توافق و تفاهم و صلح به پیروزی رسیدند. این اولین گام است. چهار سال فرصت هست که آن ها این توافق و تفاهم را به سطحی عمیق تر ارتقا دهند و راه و رسم گفتگو را در ایران نهادینه تر کنند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا