سخن یک هوادار احمدی نژاد با حزب الله

«کمال رستمعلی» از هواداران «احمدی نژاد» در یادداشتی در «دولت بهار» با عنوان «سخنی با حزب الله» نوشت:
به همه آنچه گذشت فکر کنید
🔸آقای [حسین] شریعتمداری [مدیر مسوول روزنامهی کیهان] از شوکِ شکست خارج شده و دوباره شروع به نوشتن کرده است؛ از همان ها که همیشه می نوشت. آقای محمدی [دستیار سعید جلیلی در دولت احمدی نژاد] هم که تا ثانیههایی قبل از انتخابات با قطعیت از پیروزیِ بزرگ می گفت، باز با اعتمادی نفسی که میشود به نقاطِ مختلف دنیا صادرش کرد، شروع کرده است.
🔹دیگر تحلیل گران و نویسندگانِ آن جناح هم کم کم می آیند تا آشِ بعدی را برای حزب الله بار بگذارند؛ بدون آن که کمترین اشتباه و خطایی را متوجهِ خود بدانند. آن ها همیشه پرفسور و استاد می مانند، در هر صورتی و در هر شکستی. هیچ گاه هیچ اشتباهی نمی کنند، همیشه خطا و تقصیر متوجهِ دیگران است، مقصر جایی ست خارج از اتاق و محدوده یِ اینان.
🔸هرگز اعتراف به شکست نمی کنند، هرگز صادقانه نمی گویند اشتباه کردیم یا کجایِ محاسباتمان غلط بود! آن ها همیشه هستند، از پختنِ آشی به پختنِ آشی دیگر؛ شور شود مقصر احمدی نژاد است، بی مزه شود مقصر اصلاح طلبان هستند، جا نیفتد مقصر خورزوخان است … حاشا و کلا که کمترین اشتباه یا قصوری متوجهِ پرفسورها شود؛ هرگز!
🔹این بار هم که همه و همه و همه و همه را در اختیار داشتند و همه جور امکانات و فرصت در اختیارشان بود و همه جور اتحاد و وحدت هم رخ داد و همه نهایتا به نفعِ یک نفر کنار رفتند و تمامِ ظرفیتِ موجودِ مخالفِ دولت هم بسیج شد، باز در جایی دیگر و افرادی دیگر دنبالِ مقصر هستند.
🔸آن ها دوباره شروع کرده اند، رویِ کسانی حساب کرده اند که هم چنان ترجیح می دهند که به جایِ آن که خودشان فکر کنند و تحلیل، این پرفسورهایِ همیشه منزه و همیشه موجه و همیشه کاردرست برای شان و به جای شان فکر کنند.
🔹من اما ملتمسانه و برادرانه از خواهران و برادران حزب اللهیام میخواهم از این اساتید فارغ شوید، از مخالفانِ این ها هم فارغ شوید، کمی از همه یِ این حرف ها و تحلیل ها فاصله بگیرید. از همه یِ این نوشته ها و کلمات. در خلوت و آرامش فکر کنید. به همه یِ آن چه گذشت فکر کنید. خودتان فکر کنید. بدونِ پیش فرض، بدونِ قضاوتِ قبلی.
🔸به برجام. به تعهداتِ برجام. چگونگیِ شروعش. به تجمعِ حزب الله کنارِ مجلس. به تسخیرِ سفارت عربستان. به قراردادهایِ جدیدِ نفتی. به همه یِ حرفهایی که گفته میشود و رها میشود و پیاش گرفته نمیشود. به اسمهایی که به عنوان فاسد و رانت خوار چند روز مدام از سویِ پرفسورهایِ تحلیلگر برده میشود و ناگهان با یک تهدیدِ آشنا، دیگر برده نمیشود. به افرادی فکر کنید که هر دو طرفِ مواجهه انتخاباتی اسمی از ایشان نمیآورند و هر دو طرف به ایشان ارادت دارند. به کمیسیون برجام. نشان دادنِ هر روزه ش در صدا و سیما، به تصویبِ بیست دقیقه ای اش در مجلس بدون توجه به آن کمیسیون. به انتخابات مجلس، به ویژه در تهران. به سفرهایِ شهر به شهرِ آن مرد. شورِ مردم در سراسرِ کشور … به مجلس، به شورای شهر تهران، به ریاست جمهوری به … به روزهایِ رفته فکر کنید … به گذشته بروید و همه چیز را از نو مرور کنید؛ فارغ از حرف های امثال من، فارغ از کیهان و امثالِ آن. خودتان فکر کنید؛ خودتان.
انتهای پیام





درماندگان سیاسی ، خوب کاسته چه کنم دست گرفته اند و کاسته و کوزه رو سر هم میشکنند !
سلام ، پسرم ! آقای کمال رستمعلی !
شما هم که از کمال بهره وری و از پهلوانی رستم نامی داری و اسم علی را هم در سجل ، گویا متوجه اصل ماجرا نشده ای ! ملت و کشور ایران در شرایط فعلی، نیاز به حزب الناس دارد ! پروردگار صمد است و نیازی به حزب ندارد ! راه شما از اساس دارای مشکل است ! صحبت این انتخابات و آن انتخابات نیست ! شما باید در راه خدا و برای خلقِ خدا فعالیت کنی ! وقتی مقصد اشتباهی باشد، ابزار طی طریق به مقصد هم افاقه نخواهد کرد !
جناب رستمعلی، اینهمه آسمان و ریسمان بافتی که چه بگوئی!!؟ میخواهی بگوئی اگر آن موجود (احمدی نژاد رو میگم) اجازه آمدن میداشت، این بار با ۱۰۰ درصد آرا رئیس میشد!؟ نه عزیزم، خودتان بهتر از همه میدانید که این توهم و تصوری بیش نیست، چرا که همان ۸۴ و ۸۸ خود بسیار محل اشکال و مناقشه است. جان آن مرد رفته تحلیل بکن و بگو چطور همان مردمی که در سال های ۷۶ و ۸۰ به اصلاحات (خاتمی) رای داده و به اصولگرایان (ناطق) نه گفتند، و همان هائی هستند که در سال ۹۲ به جلیلی نه گفتند و در سال ۹۴ به لیست انگلیسی رای دادند و در سال ۹۶ هم به رئیسی نه گفتند!! چگونه این وسط همین مردم با همین تفکر در سالهای ۸۴ و ۸۸ به احمدی نژاد بله گفتند!!؟