خرید تور تابستان

چگونه می‌شود برای بار دوم رییس جمهور شد

«محمد شَلیله» در یادداشتی در تحلیل رفتار حسن روحانی رییس جمهور در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نوشت:

حسن روحانی از هیچ کوششی فروگذار نکرد که رأی آوَرَد و رئیس جمهور بماند؛ رقیبانش را با تقریباً هیچ ملاحظه‌ای گذاشت سینه‌ی دیوار و به طرز بی سابقه‌ای مرزها و حدودِ عرفی افشای عملکرد رقیب را کنار گذاشت و گفت، آنچه را که مردم پیشاپیش می‌دانستند، اما نه با چنان صراحت و نه اینکه از زبان رییس جمهور حاضر و نامزد ریاست جمهوری آینده بشنوند؛ که شنیدنش از زبان حسن روحانی بر اعتماد نسبی مخاطبانش به او افزود.

او تقریباً نخستین کسی برآمده از ساخت قدرت بود که برخی عملکردهای مخرب گذشته و در جریان را با چنان صراحتی با مردم در میان گذاشت. هرزمان هم مناسب دانست رفتارهای عاطفی پیش گرفت، مثل اینکه گفت: «روحانی فدای شما»؛ همچنان بی سابقه که نامزد انتخابات قربان – صدقه‌ی رأی دهندگان برود؛ یا آنجا که گفت اگر نیاز باشد فرصت بارها دست بوسی را هم مغتنم می‌شمارد.

روحانی واژه‌ها و لحنی را در رساندن پیامش در به دست آوردن دل رأی دهندگان برمی گزید که مقصودش را ببرد بگذارد درست در پیامگیر حسی هر کس که فکر می‌کرد مخاطب اوست و ممکن است او را با خویش همراه سازد.

وقتی به منطقه‌ای می‌رفت تا فرصت اجازه می‌داد به همه‌ی مردمِ همه‌ی شهرها و شهرک‌ها و شهرکستان‌های آن منطقه سلام می‌گفت. اگر هم جایی کم می‌آورد می‌شد یک روضه خوان ِ تمام عیار که با آن می‌شود اشک انسان‌های سنگدل و خشن و عبوس و بد پیله را هم در آورد.

تاثیراو بر حاضرانِ طرفدارش چنان بود که خیلی وقت‌ها به نظر می‌رسید شماری در میان جمعیت با فاصله‌ای که با او داشتند و با ازدحامی که بر فضا حاکم بود اگر حس می‌کردند جمله‌ای از او به پایان رسیده خود به خود فریاد همراهی بر می‌آوردند که فرضی را به میان می‌آورد که شیوه‌ی او بیشتر به دل مخاطبانی می نشست که از اول از رقبای روحانی دل کنده بودند؛ در جستجوی کسی که به او دل بندند. در چنین فرضی حسن روحانی برساخته‌ی نیاز مردم شد.

بر عکس او، رقبایش این کاره نبودند ِ؛ می‌کوشیدند فاضلانه حرف بزنند یا کارشناسانه؛ وقتی هم که می‌کوشیدند دل مخاطبان را به دست آورند رفتارشان چنان ساختگی از آب در می‌آمد که بیشترمردم آن را پس می‌زنند و به چیزی نمی‌گیرند. پس هم زدند.

حسن روحانی از شاخص‌های اقتصادی مثل تولید ناخالص داخلی یا چنانکه یکی از نامزدها از اینکه محصولات تولیدی باید اکسپرت اورینتِد (export oriented) باشد حرف نزد. او رهنمودهای کارشناسی عرضه نمی‌کرد، سخنرانی نمی‌کرد، بر مصادیق دست می‌گذاشت؛ بر آب کا رون و دریاچه ارومیه و زاینده رود. بر افزایش شمار اشتغال زنان؛ یا بر اینکه راه آهن سرعین به اردبیل کی به بهره برداری می‌رسد؛ مصداق‌هایی ملموس و مشخص. در باره‌ی اهمیت جامعه‌ی مدنی و مانند آن هم سخنرانی نکرد بلکه با لحنی خطابه وار می‌خواست در گفتن اینکه بر «آزادی سلام» همراهیش کنند؛ بر «امنیت سلام» و بر «آرامش سلام»؛ کوتاه و مُقَطَع و مفهوم. وقت عرضه‌ی داده‌های کارشناسی هم نبود.

اگر حزبی در کار نباشد که در بیشتر کشورهایی هم که ممکن است فرض شود خیلی توسعه یافته‌اند و نامزدهای آنها از پشتوانه‌ی برنامه‌ی مدون و طراحی شده‌ی حزب مربوط برخوردارند، برنامه‌های نامزدها بیشتر صوری و ساختگی است. به این منظور کافی است نگاهی به برنامه‌های نامزدهای انتخاباتی کشورهای امریکای شمالی و اروپایی در مورد رشد اشتغال در دو دهه‌ی اخیر بیندازیم و آن‌ها را با واقعیت مقایسه کنیم تا با اطمینان بیشتری در باره غیرواقعی و غیر قابل اعتماد بودن برنامه‌های آنها قضاوت کنیم؛ چه برسد به کشورما که می‌شد یک شبه نظام برنامه ریزی و بودجه‌ی کشور را مُهر و موم کرد.

اعتراض صریح روحانی به عملکرد رقبایش که مردم نیز به آنها معترض بودند در همسویی مردم با حسن روحانی اثر تعیین کننده داشت؛ تعیین کننده تر از فهرست طولانی از عنوان کارهایی که انگار با فهرست نیازهای رأی دهندگانش برابری می‌کرد و ممکن است انجام دهد یا نه؛ به‌ویژه با درنظر گرفتن آگاهی‌ها و دانش و هوشمندی و واقعیت گرایی نسل پر شمارجوان کشور. گرچه ناگفته پیداست حسن روحانی از پشتوانه‌ی عملکردی به نسبت قابل دفاع در دوره‌ی نخست ریاست جمهوری‌اش در برخی زمینه‌های تعیین کننده برخوردار است؛ اما ای بسا آنچه به پیشینه‌ی دولت حسن روحانی اعتبار نسبی می‌بخشد اینکه دولت وی بیش از آنکه به بازی‌های سیاسی معطوف به کسب قد رت سیاسی به مفهوم قدرت طلبی معطوف به انتفاع مشغول باشد بر حل و فصل امور اقتصادی و اجتماعی و مناسبات بین المللی متمرکز بوده که این خود زمینه‌ی مناسبی برای رأی آوری او بود.

از سوی دیگر جمعیتِ جوانِ درگیر بیکاری و بی خانمانی و رویاروی ابهام در مورد آینده که در انتظار گشایشی در کار فروبسته اقتصاد و سرمایه گذاری است که در دولت هشت ساله‌ی پیش از روحانی از پیشرفت و توسعه باز ماند آگاه است که رقبای روحانی اراده، تجربه و دانش مورد نیاز برای چاره جویی در این زمینه‌ها را ندارند و از حداقل توان برنامه ریزی در این راستا بی بهره‌اند. آن‌ها می‌دانستند اگر در میان نامزدها بشود به گشایشی در این زمینه چشم دوخت به دولت حسن روحانی است.

از آغاز هم به تقریب آشکار بود در شرایط عادی زور هیچیک از نامزدها به حسن روحانی نمی‌رسد.

حسن روحانی ضامن معتبری مثل سید محمد خاتمی هم داشت که هنوز می‌تواند در بدترین شرایط بیست میلیون رأی کسب کند که آن را برای پیروزی حسن روحانی به وثیقه گذاشت و با صراحت از او حمایت کرد. فرض است پشتیبانی شفاف سید محمد خاتمی از او، شانس پیروزی‌اش را به اندازه قابل توجهی افزایش داده باشد.

حسن روحانی با چنان رویکرد و روش‌ها و با چنین پشتیبانی‌هایی از میانه‌ی فعالیت‌های انتخاباتی‌اش خواسته یا ناخواسته به موقعیت یک مصلح اجتماعی هَل داده شد که رسالت دارد جامعه را پیش ببرد، بجای اینکه در مقام یک مسئولِ حکومتی و سیاستمدارِعرفی باقی بماند که به آن چسبید. روحانی می‌دانست تا چه اندازه به مردم نزدیک شود و چه فاصله‌ای را با ارکان مسلطِ قدرت حفظ کند؛ اما با صراحت، رو بازی کرد و رفت جلو؛ با اعتماد به نفس. عملکردی که چشم طرفدارانش را گرفت. می‌دانست کجا ایستاده است. در حالی که تصویری که از فعالیت‌های انتخاباتی بار اول او بر جای مانده این است که به چانه زنی‌های پشت پرده امیدوارتر بود، که هنوز هم امیدوار است، اما این بار پرده را تا آنجا که می‌شد زد کنار. اگر چه به نظر می‌رسد باید موافقت‌های اصولی البته مشروطی از قبل گرفته باشد یا اطمینان داشته که با مانع بازدارنده‌ای رو به رو نخواهد شد که نشد. منتها حواسش بود چه می‌کند. با این اوصاف در انتخابات اخیر در موضع مستقل‌تری قرار داشت و تصویر با اعتماد به نفس تری را از خویش برجای گذاشت. از همین رو دست پاچه نمی‌شد. با احتیاط هم آغاز کرد با لحنی ارام و ملایم چندان که بعد از مناظره اول خیلی‌ها گفتند جا زده و گفتند معاونش را که قرار است اگر روحانی به رأی آوری پیش بینی شده و مورد نیاز مطمئن شود کناره گیری کند را همراه کرده که آنچه را خود او نمی‌خواهد بگوید او بگوید. حتی می‌شود حدس زد با شیوه‌ای که آغاز کرد می‌خواسته فضای در ظاهر بی دفاعی را پیش روی رقبایش بگذارد که آنها هم سفره‌ی دلشان را بازکنند، تا اینکه شیوه‌ی رقبا دستش بیاید. اوضاع را که سنجید دیگر امان نداد و امان رقبا را برید و جلو دارش نشدند.

پدیدار شدن سطحی از گرایش به اعتدال گرایی در میان مردم و دست کم به صورت موقتی و گذرا درساخت مسلط قدرت و دولت در این میان نیز ممکن است تأثیر قابل ملاحظه‌ای در هموار کردن راه او گذاشت. نتیجه‌ی انتخابات شوراهای شهر هم که اصلاح طلبان و همانندانشان به پیروزی‌های چشمگیر دست یافتند فرض پیشگفته را تأیید می‌کند. وگرنه مگر می‌شد دو دهه پیش در یک زمان از یک روز دو گردهم آیی گسترده در شهری مانند مشهد به طرفداری دو نامزدی که تمام و کمال در مقابل هم قرار داشتند برگزار شود و طرفدارانشان چپ چپ هم به هم نگاه نکنند، سهل است، شهر به آشوب کشیده نشود.

شرایط اقتصادی و اجتماعی و ساختار جمعیتی جامعه هم به قاعده باید در تنفیذ روش‌های اعتدال گرایانه ای در سیاستگزاری‌های سطوح مختلف ساخت قدرت و حکومت تأثیر داشته است؛ منتها حسن روحانی هوشمندانه موفق شد این تحولات را به‌درستی و به نفع خویش مدیریت کند. او در این سال‌ها کوشید که مردم و ساخت مسلط قدرت و دیگر ارکان را به طور نسبی متقاعد کند که نفی و سرکوب چاره ساز نیست و اینکه پیش گرفتن چنین روشی همراهان را به همان اندازه‌ی مخالفان نا امن می‌کند. حسن روحانی در نخستین کنفرانس خبری خویش در همین راستا خطاب به کسانی که نگفت چه کسانی هستند اما مردم آنها را می‌شناسند گفت: «در چهار سال آینده با مردم همان طور که این چند روز (روزهای فعالیت‌های انتخاباتی) رفتار کردید، رفتار کنید».

این دستاوردها هر چه هست با عزم و عملگرایی حسن روحانی در جهت هدف‌هایش پیوند دارد. او کسی نیست که به حرف زدن اکتفا کند. او راهکارها و خط مشی‌هایش را نیز متناسب اوضاع و شرایط تغییر می‌دهد. واقع گرا و پیگیر است اما سرسخت و لجوج نیست. حسن روحانی سال 1396 با حسن روحانی 1392 تفاوتی معنی دار را نشان می‌دهد. اگر چه تحقق این تغییرات را ممکن است ادامه‌ی تحولاتی که دوم خرداد واقعیت و وسعت آن را آشکار ساخت هم فرض کرد. با این وصف مدیریت حسن روحانی بر جریان انتخابات 29 اردیبهشت بر شتاب این گذار افزود و آن را بیش از گامی پیش بُرد. او انگار به این نتیجه رسیده بود اگر در یک جا بایستد و در پیشروی‌اش تردید کند آن اقتدار نمادینی که باید برجای بگذارد بر باد خواهد رفت. دست کم تجربه‌ی تردیدهای البته مسئولانه‌ی سید محمد خاتمی را هم پیش رو داشت.

شرایط جهانی و منطقه و رئیس جمهور شدن دونالد ترامپ هم به کمک او آمد. گفته‌اند و می دانیم دونالد ترامپ، باراک حسین اوباما نیست، جان کری هم رفته و جهان در تشخیص یکی از ویژگی‌های دونالد ترامپ موافقت اصولی دارد و آن اینکه رفتارهایش پیش بینی پذیر نیست. افزون بر این او در کار تعمیق روابط ایالات متحد با برخی کشورهایی است که در همسایگی ما قرار دارند. از قضا درست فردای روز اعلام نتیجه‌ی انتخابات ایران بود که ترامپ به عربستان سفر کرد و مذاکرات گسترده‌ای بین آنها انجام گرفت و موافقت نامه‌ای بالغ برخرید 110 میلیارد دلار تسلیحات از امریکا و توافقی بالغ بر 280 میلیارد دلار سرمایه گذاری ایالات متحد در عربستان امضاء کردند.

حسن روحانی به عنوان بهترین گزینه که بیشترین رأی را به دست آورد از نظر سیاست‌های اقتصادی پا جای پای اکبر هاشمی رفسنجانی گذاشته و به این وضع ادامه خواهد و سیاست آزاد سازی اقتصاد و کوچک سازی دولت را پیش خواهد گرفت. انکار هم نمی‌کند، چنانکه در پاسخ به پرسش خبرنگاری در نخستین کنفرانس خبری پس از پیروزی‌اش گفت: «ما باید دو کار اساسی انجام بدهیم، یکی اینکه اقتصاد را باید بدهیم به مردم» و دیگر اینکه: «من معتقدم فرهنگ هم باید بدهیم به مردم، خدمات اجتماعی را بدهیم به مردم. مردم بهتر از دولت عمل می‌کنند». این اسم رمزِ بی نیاز از رمزگشایی ِ آزاد سازی اقتصادی و کوچک سازی دولت است. معنی «مردم» هم در بیان او «بخش خصوصی» است، نه آنها که برای او دست زدند و به او رأی دادند. می‌ماند اینکه امید ببندیم دولت او سیاست‌های تأمین اجتماعی اطمینانبخشی را سامان دهد و برنامه‌های موثری در جهت حصول اطمینان از رفاه و امنیت اقتصادی مردم پیش گیرد که نیازمند مراقبت، پیگیری و مطالبه‌ی مردمی است که به او رأی دادند یا ندادند.

او همچنین ممکن است با مقاومت‌های سرسختانه و سنگ اندازی‌های بازدارنده‌ای رو به رو شود که نیازمند مشارکت مردم است و این بار بیشتر مردمی که به او رأی دادند. می‌ماند یک امید دیگر که دل بستن به آن اسان نیست و آن اینکه مردم در مفهوم عام قرار نیست که کارشناس برنامه ریزی اقتصادی و اجتماعی و محیط زیست و تحلیلگر اقتصادی باشند مگر کارشناسانی که از دانش و پیشینه‌ی مشارکت در چنین عملکردها، برنامه ریزی‌ها، پیش بینی‌ها و تحلیلگری‌هایی بهره مندند به یاری آن‌ها بشتابند و تغییرات و تحولات را بکاوند و یافته‌هایشان را با مردم و به زبان مردم با آنها در میان بگذارند؛ کاری که البته تعدادی از دانشوران رشته‌های اقتصاد و علوم اجتماعی و رشته‌های همپیوند سال‌هاست بی هیچ مزد و منتی انجام می‌دهند اما نه به زبانی که همه آن را دریابند، و البته بی هیچ انتظاری از آن شمار روشنفکرانی که در ده‌ها میزگرد و اجلاسی که پیرامون انتخابات اخیر برگزار شد و کمتر اظهار نظرهایی منسجم و مستدل و درک شدنی که دست کم در برخی موارد با هم توافق نسبی داشته باشند از آنها شنیده می‌شد و شگفتا که در نزدیک به بیشتر میزگردها بارها به هم پرخاش کردند و با لحنی توهین آمیز با هم رو به رو شدند. رفتارهایی که ممکن است نشانگان وجود گرایش‌های خودخواهانه و زبانم لال اقتدارگرایانه باشد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. با این کار شورای نگهبان راه تخلفی که منجر به تقلب بشه باز گذاشته شد.راه تایید شدن در فیلتر شوری نگهبان با استفاده از تهدید و فشار باز گذاشته شد.ولی هنوز تبعات این کار شورای نگهبان خودشو نشون نداده و تبعات این کار هم سرخوردگی و سرکوب شدید قشر انقلابی و مستضعف جامعه میشه.خدا میدونه شورای نگهبان چطور میتونه جواب این همه حق الناس رو بده.اعضای شورای نگهبان و بخصوص رییس شورای نکهبان من از رای خودم نمیگذرم و اون دنیا جلو میگیرم.
    یا علی

  2. معلوم نیست ایم متن در جهت تایید روحانی بود یا تخریب او. کجا روحانی احساسی و مکارانه( اشک در آوردن از مردم) سخن گفت و رقیبان علمی. نویسنده این متن سعی دارد با پنبه سر محبوبیت روحانی را ببرد. از نظر من این متن فقط در جهت تخریب دکتر روحانی نوشته شده است.

    7
    2
  3. سلام
    به نظر حقیر درعالم سیاست اگر تقوی را کنار بگذاریم برای ماندن حکومت کردن و کنار زدن رقیب هرچند قوی وقدرتمند وشکست ناپذیر باشد روش امر عاصی است بقول امروزی ها “امر عاص ایسم ”
    امر عاص ایسم مکتبی است بسیار موفق وامتحان داده و اگر بخواهیم این مکتب را دریک عبارت خلاصه کنیم
    ان عبارت این است
    ” برای پیروزی بر رقیب هرچیزی را لازم شد زیر پا بگذار فراموش نکن به هرقیمتی شد باید بمانی و توباید پیروز باشی و غلبه کنی
    حتی اگر لازم شد کشف عورت کنی حتما بکن بند پیر چامه را رهاکن فوری وبی تامل و بی محابا واشکار کن عورتت را …”

    5
    4
    1. ممنون از انصاف نیوز
      محبت کنید متن تصحیح شده زیر را جایگزین متن بالا نمایید
      درعالم سیاست اگر تقوی را کنار بگذاریم

      موثرترین و کارامدترین روش برای ماندن حکومت کردن و کنار زدن رقیب هرچند قوی وقدرتمند وشکست ناپذیر باشد روش عمرو عاصی است

      بقول امروزی ها “عمروعاص ایسم ”
      عمرو عاص ایسم مکتبی است بسیار موفق وامتحان داده و اگر بخواهیم این مکتب را در چند جمله کوتاه خلاصه کنیم
      ان چند جمله این است
      برای پیروزی بر رقیب هرچیزی را لازم شد زیر پا بگذار

      هرجور لازم است سخن بگو به هرچیز و هرجا اقتضاء میکند حمله کن

      از هرکس و هرموضوع وهر چیز که اثربخش است کمک بگیر

      از هرکس و هرموضوع وهر چیز که سود مند است است باحرارت تمام دفاع کن

      فراموش نکن به هرقیمتی شد باید بمانی و توباید پیروز باشی و غلبه کنی
      حتی اگر لازم شد کشف عورت کنی به موقعش انجام ده

      به هیچ چیز فکر نکن جز به ماندن به ییروزی وحذف رقیب.
      منبع وبلاگ wazkor

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا