«روحانی میتواند برجامی هم برای مطالبات اهل سنت داشته باشد»
عبدالرحمن فتحالهی در مقدمهی گفتگوی روزنامهی وقایع اتفاقیه با جلال جلالی زاده، نمایندهی اهل سنت مردم سنندج در مجلس ششم نوشت: دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری با مشارکت نزدیک به 42 میلیون ایرانی و کسب بیش از ٢٣ میلیون رأی از سوی آقای دکتر حسن روحانی به پایان رسید. روحانی با همت مردمی که خواستار تغییر بودند، برای بار دوم در مقام رئیسجمهوری ایران در دوازدهمین دوره ریاستجمهوری، مستأجر و کلیددار پاستور شد؛ البته بخشی از این تغییر، خواسته پارهای از جامعه ایران است که با وجود بهجاآوردن وظیفه خود از مزایا و حقوق آن، کمتر برخوردارند. رأی قاطع اهل سنت ایران به حسن روحانی که افزون بر 6 میلیون رأی بوده، اثری قابلتوجه داشته و در قیاس با رأی رقیب، عامل اصلی پیروزی آقای روحانی به حساب میآید. اگر نگاهی به استانهای سنینشین نظیر سیستانوبلوچستان و کردستان و شهرهای سنینشین بقیه استانها، از خواف، تایباد و تربتجام خراسانرضوی گرفته تا شهرها و روستاهای دیگر استانهای این مجموعه نظیر آذربایجانغربی و کرمانشاه بیندازیم، شاهد آرای تقریبا تمامی اهل سنت به نفع آقای روحانی هستیم که همه اینها ناشی از همتی همهجانبه برای کسب پیروزی ایشان بهدلیل باور اهل سنت در مقام مصلحبودن ایشان بوده است.
استفاده از نیروهای کارآمد و توانمند اهل سنت در جایگاههای اجرایی، توجه به حقوق شهروندی آنان و بهنوعی باور به پتانسیلهای بالای این مجموعه، نگاهی یکسان به همه مناطق، به همه افراد و همه اندیشهها و ادیان و مذاهب، سهیمشدن در پیشرفت کشور در سایه قانون اساسی، شکستن تابوی عدم حضور اهل سنت در جایگاههای برجسته و حتی در کابینه، تبدیلکردن دستیار ویژه اقوام و مذاهب به معاونت، استخدام در سطوح مختلف و…، خواسته همه آنهایی است که حسن روحانی را در حدود و اندازه رئیسجمهوری توانا برای به بار نشاندن این درخواستها دیده و او را انتخاب کردهاند، تا در عمل شاهد حضور مؤثر اهل سنت در پیشرفت و ترقی کشور باشیم اما تحلیل دقیقتر جایگاه اهل سنت در انتخابات و بررسی وزنه سیاسی آنان در کشور و همچنین دلایل رغبت و اعتماد پررنگ این بخش از کشور به حسن روحانی در دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری و واکاوی روشنتر مطالبات اهل سنت از حسن روحانی و…، موضوع گفتوگویی است با دکتر جلال جلالیزاده، استاد دانشگاه تهران، نماینده مجلس ششم، عضو مرکزی حزب «اتحاد ملت» و رئیس ستاد انتخاباتی دکتر روحانی در استان کردستان که در ادامه میخوانید:
اگر نگوییم رأی بیش از 6 میلیون ایرانی اهل سنت به روحانی در انتخابات ریاستجمهوری دوره دوازدهم، مهمترین برگه برنده روحانی برای پیروزی در این انتخابات بود، حداقل یکی از مهمترین برگهای برنده او بود؛ از دید شما این میزان از آرای قاطع و اطمینان پررنگ به آقای روحانی از جانب اهل سنت ایران ناشی از چیست؟
اهل سنت کشور در هر قومیت و در هر استانی در این دوره در مجموع به این نتیجه رسیدند که تنها نامزدی که توان پاسخ مثبت به خواستهها و نیاز آنان را دارد، فقط آقای روحانی بود و البته که ایشان هم در این راه در چهار سال اول، قدمهایی برای احقاق حقوق اهل سنت کشور برداشت. هرچند دور اول ریاستجمهوری آقای روحانی در این خصوص با انتقاداتی روبهرو بود اما با توجه به شخصیت آقای روحانی و کارنامه نسبتا قابلقبول وی و همچنین شعارهای او در دوران تبلیغات انتخاباتی درباره حقوق شهروندی و بهویژه اهل سنت و نظر به اینکه آقای روحانی خود شخص حقوقدانی بوده و آشنا به مسائل حقوقی شهروندان است به این برایند و باور رسیدند که آقای روحانی میتواند در سایه «بیانیه 10 مادهای اقوام و مذاهب» و «منشور حقوق شهروندی» که در دور اول ریاستجمهوری ارائه کرده و از قولهای انتخاباتی آقای روحانی هم در دور اولش نیز بود و درعینحال این دو راهکار به نوعی تئوری، مانیفست و برنامه نظری احقاق حقوق اهل سنت است در این دور به آن جامه عمل بپوشاند.
همچنین باید گفت که اهل سنت کشور با توجه به اینکه آقای روحانی تنها رئیسجمهوری است که در کابینه خود نهادی را به نام دستیاری اقوام و مذاهب به مسئولیت آقای یونسی برای پیگیری حقوق و مطالبات اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی به وجود آورد و این نکته هم نشان از این دارد که ایشان اهتمامی جدی برای پرکردن شکاف مذهبی و قومی دارند؛ لذا این مسئله و عملکرد برای اهل سنت در حمایت و انتخابش (روحانی) کافی بود تا او را بار دیگر به پاستور برسانند.
اکنون با پیروزی آقای روحانی و رأی بیش از 6 میلیونی اهل سنت توانستند به وعده خود به آقای روحانی عمل کنند اما در ازای آن مطالبات اهل سنت از دولت دوازدهم و آقای روحانی در چهار سال آینده چه خواهد بود؟
قبل از پاسخ به این پرسش این نکته را باید بگویم که اهل سنت فارغ از مذهب، با برادران اهل تشیع همدین و مسلمان هستند و سالهاست که در این کشور در کنار هم زندگی میکنند و تاریخ کهن این کشور با اهل سنت و اهل تشیع عجین شده است و بزرگانی چون حافظ، سعدی، مولانا، ابوعلی سینا و… از بزرگان تاریخ فرهنگ و ادب و علم این کشور بودهاند و علاوه بر آن، اکنون هم اهل سنت با نقش مرزداری خود در استانهای شرقی و غربی مرزی به پاسبانی و پاسداری از مرزهای کشور پرداختهاند؛ لذا قطعا انتظار دارند با انقلابی که به نام اسلام در سال 57 روی داد و با رهبری امام راحل مدیریت شد، حقوق حقه احصا شده و نادیده گرفته نشود اما متأسفانه بهواسطه بروز برخی از مشکلات، درباره حقوق اهل سنت آنچنان که باید و شاید پرداخت و توجهی صورت نگرفته و اهل سنت بهعنوان شهروند درجه اول کشور مدنظر قرار گرفته نشده و با نگاهی به کادر دولتی و رسمی کشور در حوزه استخدامی، بهخوبی میبینیم که میزان اهل سنتی که به کار گرفته شده هیچ تناسبی با میزان جمعیت اهل سنت کشور ندارد و میزان کادر مدیریتی بسیار اندک است اما حتی با توجه به این شرایط و محرومیتهایی که در حقشان شده، اهل سنت هیچگاه انقلاب را تنها نگذاشتهاند و علاوه بر پاسداری از مرزها، در بزنگاههای مهمی مانند انتخابات حضور پررنگی داشته و باعث سربلندکردن نظام جمهوریاسلامی ایران شدهاند اما متأسفانه ما همواره شاهد این مسئله هم بودهایم که بعد از انتخابات این جمعیت مهم کشور به فراموشی سپرده میشود ولی در بستر این شرایط هرچند اهل سنت نمیتواند انتخاب شود اما با توجه به اهمیتشان در تعیین سرنوشت انتخابات به او امتیازی خاص و ویژه داده تا در سایه آن به گفتوگو و رایزنی با کاندیداهای انتخاباتی بپردازند و من معتقدم این شرایط سبب شده که باوجود فراموششدن بعد از هر انتخابات، نهتنها اهل سنت از گردونه مدیریت کشور خارج نشده بلکه حتی باعث پررنگترشدن نقش آن شده است تا بتوانند در پیشرفت و رشد اقتصادی کشور نقش خود را ایفا کنند و قطعا این پیشرفت در سایه همراهی و همکاری همه اقوام و مذاهب کشور است و اهل سنت و تشیع باید همراه و همگام با هم بهسوی سربلندی نظام جمهوری اسلای ایران گام بردارند اما درباره خواستههای اهل سنت هم باید بگویم که مطالبات آنها چیزی جز پیادهکردن قانون اساسی جمهوریاسلامی نیست که ناظر بر اجرای عدالت و مساوات است و با توجه به محرومیتهایی که در گذشته روی داده اهل سنت اکنون در پی تغییر مثبت و ازبینرفتن این محرومیتها بوده و مضافا مطالبه دیگر اهل سنت کشور جمعکردن چتر نگاه امنیتی به خود، در مناطقشان است و این نکاتی که گفته شد حوزه مطالبات، مطالبات استراتژیک و راهبردی اهل سنت را شامل میشود و درباره اقدامات جزئی هم باید گفت که مطالبات اهل سنت از دولت دوازدهم با انتصاب و بهکارگیری مدیران بومی در سطح استاندار و معاون استاندار در مناطق و استانهای خود بوده و در سطح کلانتر انتظار داریم که آقای روحانی بتواند در کابینه خود هم حداقل در سطح یکی از معاونان یا وزرا سهم اهل سنت ایران را لحاظ کند و با شناختی که من از آقای روحانی دارم ایشان هم نیت و خواست جابهجایی این امور و خواستهها را دارند و هم توانایی و نیروی انجامش را؛ لذا ما نیز برای توفیق ایشان در این جهت و راستا و همچنین موفقیت در اداره کل کشور دعا میکنیم.
اما با توجه به گفتههای شما آقای روحانی در چهار سال اول در احقاق حقوق اهل سنت و مطالبات آنها با انتقاداتی روبهرو بود، آیا این مسئله میتواند تضمینهای جدی برای احقاق حقوق اهل سنت را در دور دوازدهم با مشکل روبهرو کند یا اینکه آقای روحانی در راستای گفتههای شما در چهار سال آینده جدیت بیشتری را بهکار خواهد بست؟
اهل سنت همواره بر مطالبات خود در همه دوران پافشاری داشتهاند و قطعا حقوق هیچ یک از افراد جامعه و ملت ایران منجمله اهل سنت را نمیتوان و نباید نادیده گرفت. ما اکنون با گذشت حدود 40 سال از انقلاب اسلامی باید بهدنبال نشاندادن عظمت انقلاب باشیم و قطعا یکی از راههای نشاندادن عظمت ایران اجرای قانون اساسی و پیادهکردن یک مساوات و برابری برای همه ملت ایران اعم از اهل سنت و تشیع است تا بهعنوان یک «ید واحد» قدرت روزافزون جمهوریاسلامی ایران را به دشمنان این آب و خاک نشان دهیم و در سایه اینچنین شرایطی بهانههایی را برای مداخله بیگانگان و بدخواهان نظام ایجاد نمیکنیم و همچنان که گفتم آقای روحانی در چهار سال اول برای پیگیری حقوق و مطالبات اهل سنت گامهای مثبت و سازندهای در سایه سیاستهای شفاف و صادقانه خود برداشتهاند و این گامها هرچند لازم بودند اما کافی به نظر نمیرسند و قطعا اهل سنت، نه در این دور بلکه در چهار سال پیش و انتخابات سال 92 هم، برگ برنده آقای روحانی بودند و جای دارد بهواسطه این وزنه سیاسی که اهل سنت در کشور دارند و آقای روحانی هم بهخوبی از جایگاه اهل سنت کشور باخبر است و مضافا با علم به اینکه بیش از یکچهارم آرای او از سبد آرای اهل سنت است؛ آقای روحانی برای پویاتر نگهداشتن این جمعیت و همچنین داشتن حمایت آنها در طول چهار سال آینده یکی از اولویتهای دولت دوازدهم را برای پیگیری مطالبات اهل سنت گذاشته و البته از آن سو هم قطعا اهل سنت در مقابل قولی که از آقای روحانی گرفتهاند و در ازای رأی اعتمادی که به او دادهاند، ساکت نخواهند بود و همواره پیگیر مطالبات خود در چهار سال آینده هستند و مجموع این شرایط، چه از جانب آقای روحانی و چه از جانب اهل سنت، برآیندی مثبتتر را نسبت به چهار سال اول در برآوردهشدن حقوق اهل سنت دارد و این جمعیت مهم کشور همچنان که در زمان تبلیغات انتخاباتی و انتخابش (روحانی) او را تنها نگذاشتند، قطعا در چهار سال آینده هم، حمایت خود را از دولت دوازدهم و شخص آقای روحانی مشروط به برآوردهکردن مطالباتشان خواهند داشت و حتی درباره برآوردهکردن مطالبات هم حاضرند دولت دوازدهم را یاری رسانند.
آیا حمایت اهل سنت کشور از جریان شبهاصلاحطلب و اعتدالگرای آقای روحانی را باید یک «لج ملی» در مقابل جریان اصولگرایی دانست یا اینکه اهل سنت ایران فارغ از جریانات سیاسی همواره خود را بخشی از ایران اسلامی دانسته و این مسئله حمایت از آقای روحانی را نه یک استراتژی بلکه فقط یک تاکتیک سیاسی- انتخاباتی اهل سنت ایران دانست و اساس این مسئله ارتباطی با تقابلگرایی ندارد؟
اهل سنت کشور ایران قبل از هر چیز در سایه بیانات مقام معظم رهبری که همگی را به شرکت در انتخابات فراخواندند، دعوت رهبر را لبیک گفتند تا به رهبری و نظام جمهوریاسلامی ایران نشان دهند که همواره یاور ایشان و پشتیبان جمهوریاسلامی ایران هستند اما ازسویدیگر، اهل سنت کشور با شعور سیاسی بالای خود و نگاه دقیق به برنامههای نامزدهای انتخاباتی و همچنین شعارها و پیشینه آنها دریافتند که آقای روحانی در سایه شعار «حرکت ملی» که اکثر سیاسیون، هنرمندان، استادان دانشگاهها و صاحبان اندیشه، فکر و قلم از آن حمایت کردند به معنای واقعی کلمه و فارغ از شعار و درنظرگرفتن واقعیات، باور به مشارکت همه در حل مشکلات کشور دارد و در نتیجه هم اهل سنت انتخاب آقای روحانی را قطعا به صلاح و مصلحت نظام جمهوریاسلامی ایران دیدند زیرا اهل سنت نیز پی بردند که در راستای شعار بسیار مهم «عدم بازگشت به عقب» که روحانی بسیار بر آن تکیه داشت، تنها راه رشد بیشازپیش کشور و در سایه آن، احقاق حقوق اهل سنت است و البته این نکته را هم باید بگویم که از آنجایی که فکر و جریان اصلاحطلبی و اعتدال ناشی از آن، بیشتر به فکر خدمت به ملت و اقوام و مذاهب است و همچنین نگاه یکسانی به همه مردم ایران دارد و مضافا تلاش بیشتری را برای برآوردهکردن شعار «ایران برای همه ایران» داشته؛ لذا اهل سنت هم سعی میکند با فکر و اندیشه و قدرت خود تعامل و حمایت از جناح اصلاحطلب و گفتمان اعتدال داشته باشد؛ جریان و گفتمانی که بیش از همه خود را قانونمدار و مطالبهگر همه نشان داده و به آن هم عمل کرده و ناگفته هم نماند دلیل دیگر این حمایتها این بوده که جریان اصولگرایی تاکنون قدمی را برای اهل سنت و تحقق مطالباتشان برنداشته و در عمل هم تاکنون ثابت نکرده است که میتواند مدافع حقوق اهل سنت باشد و بهواسطه اندیشههایی که در جریان راست کشور نسبت به عدم مشارکت اهل سنت دارد، اهل سنت هم لزوم، نیاز و ضرورتی در حمایت از کاندیداهای این جریان نمیبیند ولی حتی با درنظرگرفتن این شرایط، باز من این رأی بیش از 6 میلیونی اهل سنت کشور را، نه یک لج ملی و حرکتی زودگذر و سطحی که آن را یک میانبر و درعینحال برگزیدن راهی درست به نام اندیشه اعتدال برای تحقق مطالبات خود (اهل سنت) میبینم اما درباره تاکتیک یا استراتژی همبستگی هم باید بگویم که هیچگاه اهل سنت فارغ از جریانات اصلاحطلبی و اصولگرایی، خود را در مقابل هیچ طیفی از انقلاب اسلامی قرار نمیدهد.
ما همگی برادران و خواهران مسلمان ایران اسلامی هستیم که هر روز فقط به اعتلای نام جمهوریاسلامی ایران میاندیشیم و این نوع رفتارهای سیاسی- انتخاباتی اهل سنت فقط در حد یک تاکتیک است و استراتژیای برای تقابل با هیچکسی ندارد زیرا اینگونه اندیشهها فقط و فقط باعث تضعیف کشور میشود و از آن سو هم باید گفت که دشمن ملت ایران از ترامپ تا رژیم صهیونیستی و… دشمن ملت ایران است و هیچ تفکیکی بین شیعه و سنی قائل نیست و همه را دشمن میداند و خدای ناکرده اگر روزی هم تهدید و خطری دامن ایران را بگیرد همه ملت گرفتار آن تهدید میشوند؛ ازهمینرو هم اهل سنت همواره در پی آن است که از این راه (راههای مدنی و انتخابات) به مطالباتش دست یابد و مهمتر از آن، قطعا دستیابی به این مطالبات را هم فقط برای رشد و پیشرفت کشور بهکار میبرد.
در ادامه گفتههای شما و با توجه به اظهارات آقای تاجگردون (رئیس کمیسیون برنامهوبودجه مجلس) و آقای علی کرد، نماینده تایباد و خاش در مجلس شورای اسلامی و… درباره شکستن تابوی عدم بهکارگیری یک وزیر اهل سنت، در راستای چنین توصیهها و اظهارنظرهایی و با توجه به اینکه در سایه فعالیتهای شما بهعنوان رئیس ستاد انتخاباتی آقای روحانی در استان کردستان و اعلام حمایت مولوی عبدالحمید در استان سیستانوبلوچستان، بیشترین آرای آقای روحانی مربوط به این دو استان (کردستان و سیستانوبلوچستان) است، آیا در سایه چنین شرایطی میتوان قدرت شکستن این تابو را برای آقای روحانی که یکی از مطالبات اهل سنت هم هست، متصور بود؟
برای پاسخگویی به این سؤال مهم شما باید مسئله را از دو منظر دید؛ اول اینکه چرا طبق قانون اساسی این کشور نباید اهل سنت در استان، شهر و منطقه خود از خدمت و تلاش مدیریتی به کشور محروم باشند، در صورتی که همین قانون اساسی این مسئله را حق مسلم همه اقوام و مذاهب میداند که این واقعیت تلخ امروز کشور برخلاف حتی منویات مقام معظم رهبری است و لذا این نقصان بههیچوجه قابل توجیه نیست، مخصوصا در دوران معاصر همه کشورهای دنیا سعی در دموکراتیزهکردن کشورهای خود و گام برداشتن در مسیر دموکراسی دارند و در این راه همواره در پی بهکارگیری و مشارکت همه اقوام و اقلیتهای مذهبی و دینی هستند و حتی در برخی از دموکراتیکترین کشورها، پستهایی مهم و حتی در گامی رو به جلو، مهمترین پستها مانند ریاستجمهوری، نخستوزیری و… به افراد غیربومی آن کشور، فقط به صرف اینکه در اداره امور از بومیان آن کشور شایستهتر هستند، داده میشود و تجربه مردمسالاری سایر کشورها هم نشان از این دارد که هیچ کشوری بدون مشارکت همه شهروندانش موفق به پیادهکردن دموکراسی به معنای واقعی کلمه و تحقق مطالباتشان نخواهند شد؛ شما اکنون به کشورهای همجوار و همسایه ایران مانند پاکستان، افغانستان و عراق که بهلحاظ تمدنی هم در اشل و اندازههای ایران نیستند، نگاه کنید که چگونه با مشارکت همه اقوام و مذاهب و حتی سایر ادیان به رشد و بالندگی کشور میاندیشند و همواره شایستگی را ملاک عمل خود قرار میدهند. شما به یک کشور بزرگی مانند هند نگاه کنید که باوجود اینکه یک شبهقاره بوده با وجود آنکه بیشتر جمعیت این کشور بودایی و هندو است اما مسلمانان هم در اداره و مدیریت کشور، آن هم در سطوح کلان نقش دارند یا همین افغانستان که با وجود اکثریت اهل سنت ولی معاون رئیسجمهوریاش از اهل تشیع آن کشور است. پس آیا برای ایرانی که تمدنی بیش از هفت هزار سال دارد و با گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی که همیشه شعار مردمسالاری دینی را با خود به ارمغان دارد و در کشوری که در آن هر دو سال یکبار انتخابات برگزار میشود، نباید پرسید که چرا از اهل سنت کشور که قبلا هم گفتم ریشه تاریخی اصیلی در ایران دارند و بخشی از جامعه مدنی و دموکرات آن هستند به نحو شایسته، درخور و متناسب با جمعیتش استفاده نمیشود؟ و ما امیدواریم که آقای روحانی با توجه به اینکه خیلی از نخبگان و فعالان سیاسی و صاحبان اندیشه در حوزه مدنی به حمایت از او برخاستهاند بتواند در مشارکت مدیریتی اهل سنت راهگشا عمل کند زیرا ایشان هم میدانند توسعه ایران بهویژه در حوزه اقتصادی که نیاز ضروری و اولویت اول کشور است در سایه مشارکت پدید خواهد آمد.
دوم اینکه در رده مدیرانی مانند وزرا یا معاونان وزرا یا حتی استانداران چه ویژگی، توانایی و خصوصیت مدیریتیای وجود دارد که در اهل سنت یافت نمیشود؟ پس باید گفت عدم بهکارگیری نه در تفاوت تواناییها، بلکه در تفاوت دیدگاههاست که خوشبختانه آقای روحانی از این نقیصه در دیدگاه رنج نمیبرد و امید که با چنین نگرش برابربینانه و شایستهسالارانهای از نخبگان و مدیران ارشد اهل سنت هم در کابینه خود استفاده کند و اگر مثلا برای استانهایی که از اکثریت اهل سنت برخوردارند، استاندارانی اهل سنت از همان استان را بهکار گیرند، چهبسا در سایه شناخت کمبودها، محرومیتها و ضعفها و درعینحال آگاهی به پتانسیلها، تواناییها و نقاط قوت استان مربوطه میتوانند بیشازپیش آن استان و در کل، کشور را به سوی آبادانی، توسعه و پیشرفت رهنمون کنند و در سایه این نکات و همچنین شایستگیهای مدیریتی خود آقای روحانی که بهطور نسبی در دور اول شاهد آن بودیم و همچنین پتانسیلهای بالقوه و بالفعل شخصیتی ایشان که همواره یک سیاست لبخند توأم با قاطعیت را دارند، توانایی شکستن این تابو را داشته باشند و همچنان که در سایه مدیریت ایشان کشور ایران از بنبست چالشی به نام تحریمهای هستهای با راهکار برجام خارج خواهد شد، بتواند برجامی را هم برای چالش تحقق مطالبات اهل سنت ایران داشته باشد و قطعا آقای روحانی در شرایط امروز کشور تنها فرد و درعینحال شایستهترین فردی است که میتواند این تابو را بشکند.
انتهای پیام