تکه کردن جامعه
«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی اصطلاح «رای حلال» و بازتاب آن در جامعه نوشت:
اعلام آرای «حلال» برای یکی از کاندیدای ریاست جمهوری، قبل از هر دستاوردی که در عالم سیاست به همراه داشته باشد و یا موفق شود پاسخی به رفتارهای انتخاباتی رقیب بدهد، جامعه ایران را به دو تکه تقسیم میکند. مساله خواستن و یا نخواستن ما نیست، همین اندازه که به سوی تقسیم کردن و برچسب زدن بر آرای یکی از کاندیدا برآییم به سوی جداسازی رأی شهروندان اقدام کردیم.
کسانی که به شخص روحانی رأی دادهاند به سوی رانده میشوند و بدون شک در بخش «غیر حلال» جای میگیرند و شهروندانی هم که به ابراهیم رئیسی رأی دادهاند در قسمت «حلال». استفاده از چنین تعابیری نه تنها توانایی استفاده از قدرت تجمیع شده و یافتن راهی برای پاسخ دادن به مطالبات رأی دهندگان را نادیده میگیرد و حتی امکان در صحنه ماندن «آرای حلال» را در بلند مدت ندارد، سرانجام این تقسیم بندی در کوتاه و میان مدت باعث خواهد شد کلیت جامعه را به دو بخش جدا، دور افتاده و ناهمگن تعبیر گردد و به جای فروکاستن از هیجانات بعد از انتخابات به این بغض فروخفتهای که بعد از هر شکست و یا پیروزی سیاسی گلوی بخشی از شهروندان را میفشارد، دامن زده شود.
آرای یکی از کاندیداها را «حلال» و دیگری را با ایرادهایی همراه دانستن، نه تنها مسالهای واضح را با ابهام روبرو میسازد، بلکه زمینهی استفاده از تعابیری دیگر را برای سبد رأی رقیب فراهم میکند. طرفداران تندرو رئیسی، رادیکالها، انقلابیها (به تعبیر منفیاش) و… بخشی ناچیزی از کلماتی است که این روزها و بعد از موضعگیری آقای موحدی کرمانی در شبکههای اجتماعی از سوی کاربران استفاده شده است. موضع و نگارش نامه اخیر وی نیز نتوانست راهی برای رفع سوءتفاهمها بیابد.
رئیسی موفق شد 16 میلیون رأی به سبد خود واریز کند، اینکه این رأی را اصولگرایی بخوانیم و یا رأی مردمی که به بخشی از وعدههای انتخاباتی وی از قبیل ایجاد شغل، افزایش یارانه و توسعه کشاورزی رأی دادهاند ببینیم، تفاوتی در میزان آرایی که به نام وی به صندوقهای رأی ریخته شده نمیکند، حتی رأی کسانی بدانیم که از ترس رواج همجنسگرایی، دوری از اخلاق دینی، عدم برگزاری دعاهای مذهبی در مساجد و بیبندوباری آموزشی و… به ایشان رأی دادند. آرای رئیسی توسط مردمی به صندوقهای رأی ریخته شد که خود را در محیط جغرافیایی به نام «ایران» میشناسند، کسانی که به هر دلیل به افکار و برنامههای روحاتی رأی دوباره دادند آنان نیز مردمان سرزمینی به نام ایران هستند، بنابراین نه آرای رئیسی با اشکال و ایرادی روبروست و نه سبد رأی روحانی «غیر حلال» است.
اشاره حسن روحانی به رأی حرام در دوره تبلیغات ریاست جمهوری مربوط به سوءاستفاده برخی از نیروهای سیاسی از موقعیت و هزینههایی بود که در جهت کسب رأی بیشتر انجام میشد، کاندیدای مورد نظر اشاره به هزینههای نادرست تبلیغاتی داشت، ذرهای به رأی مردم اشاره نکرد. چنین قیاسی اصلاً بهجا نیست، پخش چندباره سخنان روحانی در اهواز و مقایسه آن گفتهها با سخنان اخیر ریاست مجمع تشخیص مصحلت نادرست است.
اینکه میبایست به سوی اجرایی کردن انتخابات به صورت الکترونیکی و با کمترین خطای انسانی در حوزه اجرا و نظارت گام بگذاریم که بعد از برگزاری هر انتخاباتی با ناچیزترین حاشیه سیاسی و اجتماعی روبرو نشویم، شکی نیست، ولی تا رسیدن به آن وضعیت نمیتوان آرای یکی از کاندیدا را به پرسش گرفت و از کاستیهای دیگری چشمپوشی کرد.
تجربه قبل و بعد از برگزاری شدن انتخابات ریاست جمهوری سال 88 نمایی نه چندان دور از جامعه قسمت شده را پیشروی ما میگذارد، جامعهای که نه تنها فردای بعد از انتخابات بازی قدرت انتخابی را پایان یافته تلقی نکرد، بلکه در پی پاسخ دادن به یک سؤال ذهنی و پاسخ دادن به حریف انتخاباتی، خیابان را به عنوان مکانی چالشساز برای جواب دادن انتخاب کرد. مردمانی که نه تنها به گفتههای دیگر، کلامی متفاوت و حتی استدلالهای برخی از همراهان و تحلیلگران باانصاف توجه نمیکردند بلکه در یکدم دنباله بحث را با وامگیری از رادیکالترین ادبیات سیاسی ادامه و طرف مقابل را به «متوجه نشدن»، «درک نکردن»، «نفهمی» و مزدور محکوم میکردند.
نه تنها امکان گفتگو فراهم نشد، بلکه دیواری با ارتفاعی بسیار بلند مقابل یکدیگر ساختند. به راستی و با وجود حصاری بلند مردمان دو طرف دیوار سخن همدیگر را نمیفهمند، حتی اگر با فریاد با دیگری سخن بگویند، حلال و حرام خواندن آرای کاندیدای انتخابات آجر گذاشتن بر روی همان دیوار بیاعتمادی میان شهروندان و حاکمان است.
نه تنها مردم ایران، بلکه سیاستمداران و تحلیلگران دو طیف سیاسی نیاز به گفتگو با دیگری و رفع ابهامها دارند. حلال و حرام خواندن آرای مردم کمکی به رفع سوءتفاهمها نمیکند. اصولگرایان و اصلاحطلبها راهی ندارند مگر گفتگو در دنیای واقعی، طریقهای که دیگری بگوید و ما بشنویم و ما بگوییم و طرف مقابل گوش کند، اینکه هر فرد و جریانی سخن خود بگوید و در این گفتنها از صدها هزار متلک و درشتگویی دریغ نداشته باشد نه تنها به سوی وضعیت مطلوب و کاستن از تنشها گام برنمی داریم، بلکه ناچارا به دام واژههای میافتیم که به اندازه از سر گذراندن یک بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هزینهبر خواهد بود.
انتهای پیام
احسنت بر دكتر عزيز
تنها راه اسايش وأمنيت وسرفرازي يك ملت قبول واقعيت و احترام به همديگر است