بیانیه های چند تشکل به مناسبت 16 آذر
به گزارش انصاف نیوز، بیانیه ی چند تشکل دانشجویی به مناسبت روز دانشجو در پی می آید:
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان به مناسبت روز دانشجو
«بارها در مجامع دانشجویی گفتهام که در این نظام مردمی، دانشجویان که طبقه پیشرو و پیشاهنگ و زبده و با نشاط پیکره اجتماع هستند، باید در سازندگی آینده و ترسیم حرکت عمومی جامعه، بیش از جاهای دیگر نقش و اثر داشته باشند. (مقام معظم رهبری)
16 آذر امسال یادآور شصتمین سالروز اعتراض دانشجویان به سیاستهای حکومت مستبد وقت و شهادت سه آذر اهورایی است؛ قطعا پیام 16 آذر 32 برای ملت ایران مبارزه با استبداد و استکبار حتی به قیمت خون و سردادن فریادهای حق طلبانه است. لذا دانشجویان در هر زمان و مکانی می توانند با الگو قرار دادن این حرکت مشی خود را دریابند و همواره در راستای رسیدن به آرمانها و پیگیری مطالبات مردمی کوشا باشند.
بلاشک از ابتدای شروع حرکتهای دانشجویی نقد و آرمانگرایی جزء جداناپذیر روح جنبش دانشجویی بوده است، نقدی که ضرورت وجود آن در هر برهه از زمان بر کسی پوشیده نیست. با توجه به آنکه در حال حاضر نقد منصفانه و آگاهانه به حلقه مفقوده جامعه بدل گشته است و نهادی به صورت رسمی یا غیر رسمی این مهم را به منصه ظهور نمیرساند، لذا بار این مسئولیت بر دوش جنبش دانشجویی بیش از پیش سنگینی میکند. همگان مسلم بدانند اگر جنبشهای دانشجویی خلا این نهادها را به وسیله نقد همراه با پشتوانه مطالعاتی پر نکنند از حیات و پویایی گفتمان انقلاب اسلامی اثری نخواهد ماند. چنانچه فعالان دانشجویی مسیر عدم نقادی و وابستگی به گروه های سیاسی و قدرت را در پیش گیرند از جنبش دانشجویی پوستهای بیش باقی نخواهد ماند، چراکه نه تنها جامعه دانشجویی را از وظیفه اصلی خویش یعنی پیش قراولی در پیگیری مطالبات مردمی و برآوردن نیازهایشان دور ساخته حتی آنها را تحت هژمونی گروههای سیاسی و به ابزار دستی درراستای منافع آنان بدل کرده است.
آنچه که در حال حاضر در زمینه عملکرد بسیاری از فعالین دانشجو به چشم می خورد حاکی از پذیرش سلطه قدرت و پیگیری اوامر مسئولین به جای تلاش در جهت رساندن دانشگاه به جایگاه والای تولید فکر از طریق فراهم کردن بستر برای شکل گیری تضارب آراء است. از این رو این عملکرد نه تنها نتوانسته است وظیفه روشنگری و دیده بانی را به خوبی به انجام رساند بلکه خود به “موضوع نقد” تبدیل شده است.
در این میان مطرح کردن این سؤال جای بسی تامل دارد: آیا وقت آن نرسیده است که به جای تقابل های درونی که اثری جز آسیب برای جامعه و تاریخ جنبش دانشجویی ندارد در راستای تربیت انسانهای همیشه زنده برای تمام تاریخ گام برداریم؟ و به جای پیروی از جناح های سیاسی که ماهیتی جز تلاش برای رسیدن به قدرت ندارند، به معنای واقعی کلمه جریان ساز باشیم؟ آیا شرایط امروز ایجاب نمی کند که در جهت بازگشت به هویت اصیل خویش و احیا و استحکام حقیقی وحدت جامعه دانشجویی قدمهای موثری را برداریم ؟ تمامی این موارد نیازمند یک خواست عمومی، انسجام درونی و همدلی برای حل مشکلات جامعه است. لازم است همگان بتوانند نظرات درون گفتمانی متفاوت و مخالف خود را تحمل کنند وبرای استقلال جنبش دانشجویی بکوشند.
آنچه که در سالیان اخیر در فضای دانشگاه شاهد آن بودیم سرخوردگی و انزوای ناشی از سیاستگذاریهای غلط مسئولین بوده است اما بیم آن میرود که در آینده شاهد حرکتهای افراطی و تفریطی باشیم که آسیب آن کم از گذشته نیست. لذا میبایست با نگاه عقلانی تشکلهای دانشجویی بتوانیم فعالیتهای متعادل و متناسب با زمان را گسترش دهیم و از بستر ایجاد شده استفاده معقول و شایسته را در جهت دستیابی به آرمان های بزرگ ملت ایران ببریم.
واضح و مبرهن است که برای بهبود وضعیت دانشگاه های کشور علاوه بر دانشجویان، مسئولین نیز قطعا وظایفی دارند لذا دولت یازدهم و دیگر مسئولین می بایست برای تحقق این موضوع فضای تعامل با تمامی تشکلها را ایجاد کنند و از رفتارهای تنگ نظرانه و یک سویه سابق نسبت به جریانات دانشجویی بپرهیزند. حال آنکه در حال حاضر نیز بعضی ازمسئولین کما فی السابق چنین رفتارهایی را دارند و در این زمینه از هر بی قانونی استفاده می کنند و بین عمل و نظرشان شکافی عمیق وجود دارد. با توجه به آنکه دانشگاه های کنونی بیشتر به مثابه ی بنگاه های اقتصادی می ماند انتظار می رود که طی دهه نود دانشگاه به هویت اصلی خود یعنی یک نهاد مرجع برای سایر نهادها بازگردد و به شرایط یک دانشگاه ایده آل نزدیک گردد دانشگاهی که دانشجویان آن به لحاظ علمی، فکری و سیاسی با نشاط و خلاقند و توانسته است به استقلال لازم برای پیشبرد اهدافش دست یابد. دانشگاهی که علاوه بر توسعه عمرانی و سخت افزاری دارای توسعه نرم افزاری است. امید است دولت جدید به وعده هایش در زمینه بهبود شرایط نظام آموزش عالی جامه عمل بپوشاند طوری که در پایان کارش مشکلات را به دولت بعد منتقل نکند تا ابزاری برای تبلیغات دیگران نشود.
نکته دیگری که در این برهه از زمان باید به آن توجه کرد و اقتضای وظیفه نظارتی دانشجویان حکم میکند که باید بدان پرداخته شود بررسی عملکرد دولت در عرصه سیاست خارجه است. لازم به ذکر است که تاکید ملت ایران بر اتخاذ سیاست عزت، حکمت و مصلحت می باشد باید متذکر شد که عزت مقوله ایست که برای نیل به آن خون قندچیها و شریعترضویها و بزرگنیاها بر خاک عزیز کشورمان جاری گشته است. دولت باید بداند که تعلیق تحریم ها شرط کافی برای احیای جامعه از نظر اقتصادی، اجتماعی و… نیست. لذا مسئولین می بایست تلاش خود را مضاعف کنند تا علاوه بر سیاست خارجه بتواند در حوزه سیاست داخلی نیز بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
در پایان انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه گیلان ضمن تبریک روز دانشجو، همه دانشجویان در سراسر کشور را به همدلی، تعادل، استقلال از نهادهای قدرت و در مجموع احیاء جایگاه رفیع دانشجو دعوت می کند. قطعا این خواست عمومی راهگشای بسیاری از مسائل خواهد بود. والسلام علی من اتبع الهدی»
—
بیانیه شوراهای احیای انجمن های اسلامی به مناسبت 16 آذر
شوراهای احیای انجمن های اسلامی و انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاههای کشور در بیانیهای به مناسبت فرارسیدن روز دانشجو برداشته شدن آنچه نگاه امنیتی به دانشگاه و آزادی فعالیتهای علمی، سیاسی و فرهنگی در فضای دانشجویی مینامید، را خواستار شدند.
به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانمشجویان ایران(ایسنا)، در این بیانیه آمده است: شانزدهم آذر ماه را بیش و پیش از هر چیز با شهادت سه دانشجو در راهروهای دانشگاه تهران، در سالی به یاد میآوریم که ملت ایران سوگوار کودتای 28 مرداد و فروپاشیدن امیدها و آرزوهای خود برای استقلال، آزادی و عزت سرزمینشان بودند. این سه آذر اهورایی شعلههایی بلند از آتش استقلالطلبی و آزادیخواهی جامعهی ایران بودند. آتشی که بیش از یک صد سال است در سینهی ملتهب این سرزمین شعله میکشد و هر بار، شراری تازهتر میافکند. شصتمین سالروز شهادت این سه دانشجو که بر پیشانی تاریخ معاصر ایران به نام روز دانشجو رقم خورد، فرصت مغتنمی برای دانشگاه و جریان دانشجویی است تا با بررسی انتقادی وضعیت فعلی جامعهی ایران به روشن ساختن نقش و جایگاه دانشگاه و افقهای تحلیلی و راهبردهای آتی جنبش دانشجویی بپردازند.
جامعهی ایران بیش از یک سده است که از بحرانهای عمیق و همهجانبه رنج میبرد، آگاهی یافتن مردم و به خصوص لایههای فرهیختهتر جامعهی ایران از واقعیت انحطاط کشور و دور ماندن آن از رشد و توسعهی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، تکاپوهای بسیاری در درون آن آفرید، دو انقلاب بزرگ آزادیخواهانه و تحمل یک جنگ طولانی و تحمیلی در کنار جنبشهای متعدد اصلاحطلبانه، همه و همه جلوه هایی از کوشش درازدامن گروههای مختلف اجتماعی، هر چند با افق و آرمانهایی متفاوت بوده است. حفاظت از استقلال و تمامیت ارضی کشور علیرغم همهی دشواریها و برکندن بساط یک دیکتاتوری سلطنتی با تکیه بر خواست و ارادهی اکثریت بیگمان حلقههای طلایی این زنجیرهی کوشش و مقاومت است.
با وجود این کوششها، کشور ما امروز نیز با بحرانهایی مواجه است که ریشه در تاریخ دارد و سایه بر آیندهی حیات ملت ایران افکنده است.
در عرصهی اقتصادی، فاصلهی طبقاتی و عدم بهرهمندی عادلانهی شهروندان از فرصتها و منابع ادامه یافته و به ویژه بیکاری تحصیلکردگان، فقر گسترده و عدم اطمینان به آینده، سهم بخشهای مهمی از جامعهی ایران شده است. رواج گسترده و هولناک آسیبهای اجتماعی، بیاعتنایی به اخلاق و قانون و فقدان انسجام اجتماعی چهرهی کشور ما را لکهدار کرده است. از سوی دیگر، جامعهی فرهنگی و هنری ایران، در حصار بدبینیها و بیاعتمادیها مجالی برای آفرینش آزاد و خلاقانه نیافته و فرهنگ ایرانی-اسلامی هر روز بیشتر رنگ فراموشی میگیرد و سرانجام، در عرصهی سیاسی، حقوق و آزادیهای قانونی ملت با محدودیتهای جدی مواجه گردیده است. گروههای مختلف دانشجویی، سیاسی، اجتماعی و اصحاب رسانه از فعالیت آزادانه وامانده و عدهای از اثرگذارترین شخصیتهای ایشان در حبس، حصر و انزوا از حقوق بدیهی محروم ماندهاند.
در میانهی این تنگناها و دشواریها امید، مهمترین سرمایهی کشور ماست و آنگونه که در انتخابات ریاست جمهوری دوره ی یازدهم چهره نمود، با تدبیر ملت، دولت تدبیر و امید به عرصه آمد. پیروزی حسن روحانی و تشکیل دولتی که خرد و میانهروی را مبنای عمل خود قرار داده است، امیدها را برای غلبه بر بحرانهای پیش گفته، فزونی بخشیده است و فرصتی را برای تغییر و بهبود فراهم نموده که برای بهرهگیری از آن، توجه به چند نکته ضروری است.
نخست آنکه هیچ گروه اجتماعی یا سیاسی به تنهایی مسئول این دشواریها و پیچیدگیها نیست. همهی گروهها و افراد جامعه در برابر این وضعیت و تغییر آن مسئولاند و برونرفت از این بحران جز با مسئولیت پذیری و گفتگوی آزادانه و انتقادی میان گروههای اجتماعی میسر نخواهد بود. پرهیز از گفتگو، کاهش تساهل و شدت یافتن تنش میان لایههای مختلف اجتماعی، خود از بارزترین وجوه بحران در جامعهی ایران است که در صورت تداوم و بازتولید آن، تلاشهای اصلاحطلبانه را با بنبست مواجه میکند. تغییر وضع موجود و بهبود شرایط را نمیتوان صرفاً از هیچ نهاد یا گروه سیاسی و یا اجتماعی خاصی مطالبه نمود. همه نهادها و گروههای سیاسی و اجتماعی – البته با سهم و نسبت های گوناگون- مسئول وضع موجود و بخشی از این مشکلند و البته راهحلهای احتمالی نیز باید در درون همین نهادها و گروههای اجتماعی و سیاسی و از مسیر گفتگوی انتقادی میان آنها ساخته و پرداخته شوند و صرف مطالبهمحوری گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی چندان راهگشا نخواهد بود.
از سوی دیگر برای برونرفت از وضعیت فعلی هیچ راهحل واحد، جامع و کوتاهمدتی وجود ندارد. راهحلها متعدد، نسبی و درازمدتند که تنها در سایهی گفتوگوی آزاد و انتقادی به دست خواهند آمد. مدارای منطقی و منطق مدارا، تکیهگاه همهی گروههای اجتماعی و سیاسی در این راه دشوار است. با تکیه بر چنین تحلیلی است که میتوان از نقش مهم و حیاتی دانشگاه در سالیان پیشرو سخن گفت.
خرد انتقادی، آزادی، تساهل و دانش، جانمایههای دانشگاهند و در سایهی آنها، دانشگاه میتواند به ایضاح جنبههای گوناگون بحرانها و تنگناها بپردازد و راههای برونرفت را جستجو کند. دانشگاه، میتواند و باید چراغ راه گذار جامعهی ایران به سوی جامعهای در خور شأن و کرامت انسانی باشد. آموختههای ما از میراث ملی و دینیمان و نیز سایر فرهنگها و تمدنها، آنگاه که در فضایی آزاد و امن به نقد و گفتگو نهاده شود، دستمایهی توسعهای دورنزا، همهجانبه و پایدار خواهد بود. نزدیک شدن به چنین ایدهآلی در گرو ایجاد تغییراتی مهم در فضای کنونی دانشگاههای ایران است.
در ادامه این بیانیه برداشته شدن آنچه نگاههای امنیتی به دانشگاهها خوانده میشد، احقاق حق اساتید محروم از تحصیل ،ایجاد فضای مساعد برای فعالیتهای صنفی، سیاسی و فرهنگی دانشجویان، احیای تشکلهای ریشهدار دانشجویی و رفع هر گونه تبعیض جنسیتی، جغرافیایی و عقیدتی در گزینش اساتید و دانشجویان مورد تاکید قرار گرفت.
—
بیانیه جامعه اسلامی دانشجویان به مناسبت روز دانشجو
«16 آذر روزی است که به خاطر سخن حقی ، اتفاقی در دانشگاه افتاد که بعد ها جبهه ی دژخیمان ، به خاطر همان هدفی که جوانان داشتند و هدف والایی هم بود ، با آن ها مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید. مسئله آن روز چه بود؟ ضدییت با آمریکا.حالا چه موقع؟آن وقتی که سیاست امریکا و دوست آمریکا و رژیم آمریکا و عناصر اطلاعاتی و نظامی آمریکا در تمام شئون این کشور حاکم بودند … حالا یک عده بیایند به عنوان دانشجو، نقطه مقابل 16 آذر را عَلم بکنند، یعنی گرایش به آمریکا! تحت عناوین بسیار پوچ و سست و غیر قانونی و غیر مستدل. این پشت کردن به جنبش دانشجویی است.” امام خامنهای(مدظله العالی)
شهادت دانشجویان دانشگاه تهران در 16 آذر سال 1332 در اعتراض به ورود و مداخله معاون رئیس جمهور آمریکا پس از کودتای 28 مرداد و نیز رنگین شدن صحن دانشگاه و خیابانهای اطراف به خون پاک دانشجویان در 16 آذر سال 1357 حاکی از رسوایی ادعای پوشالی طرفداری از دموکراسی و حقوق بشر آمریکا است. قیامهای آگاهانه دانشجویان مسلمان و هوشیار انقلاب اسلامی علیه ظلم و ستم آمریکا و رژیم استبدادی پهلوی است که شجاعانه سینههای خود را در برابر گلولههای آتشین مزدوران آمریکا سپر کردند و با فریاد دشمنشکن الله اکبر به طاغوت و طاغوتیان نه گفتند و با قطرات خون خود سند نابودی کاخ ظلم استبداد و استکبار را امضا کردند..وآذر ۱۳۳۲ آغازی شد برای یک حرکت وشکل گیری یک جنبش نخبگانی علیه نظامی مستبد وستمگر که به پشتوانه اربانان پست وحرام زاده اش خون مظلومان را به پای ظالمان زمان می ریزد تا چند صباحی دیگر فرصت نوکری بیشتر بیابد.
۱۶آذر ۱۳۳۲مبدأ تحولات و رویکرد نوین جریان دانشجویی شد و جریان دانشجویی که با الهام از آموزههای مکتب راستین اسلام ناب محمدی (ص) و الهام از قیام امام حسین (ع) در صحنه ایران اسلامی طی تاریخ انقلاب اسلامی بارها ثابت کردند، منادیان نهضتی شدند که زیر بار ذلت و خواری نمیروند و با روحیه شهادتطلبی همواره بر دشمن غلبه میکنند و در برهههای مختلف قبل و بعد از انقلاب تاثیرات عمیقی را در تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه در بر داشتهاند.
و به راستی که همین بازیچه دست آمریکا بودن محمدرضا شاه یکی از دلایل اصلی قیام ملت ایران بر علیه استبداد او بود. اما آیا امروز پس از گذشت 35 سال از انقلاب عظیم مردم ایران علیه جیرهخواران استکبار جهانی، ما دست دوستی به سمت شیطان بزرگ دراز خواهیم کرد!؟ و آیا قیمت خون جوانان این مرز و بوم هزینه مکالمات تلفنی با قاتلان آنان خواهد شد!؟ بدانند که جنبش دانشجویی بیدار و هشیار است و تا زمانیکه ماهیت درنده خویی و استعمارگری آمریکا از بین نرود به آن بدبین است و با بصیرت و یکپارچگی هرگز اجازه نخواهد داد خون شهیدان عزیزمان پایمال گردد و دستی از ایران اسلامی برای دوستی به سوی خونریزان آنان دراز شود.
کسانیکه با خوابها و داستانکهای پریشان، دم از حذف شعار مرگ بر آمریکا می زنند و تمام آمال و آرزوهای خود را در دوستی با شیطان بزرگ محقق می یابند بدانند که 16 آذر همچنان در اندیشه و عقیده دانشجویان سیال و جاریست.
اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با تاکید بر افزایش حمایت دانشگاهیان نسبت به تحولات سیاسی، اجتماعی و حفظ هوشیاری در برابر تهدیدات داخلی و خارجی، شناخت صحیح دانشجویان از جریانهای سیاسی کشور و منطقه را ضامن ناکامی دشمنان در رسیدن به اهداف پلیدشان میداند و عزت و افتخار تاریخی یک ملت را در گرو بیداری، دشمنشناسی، حضور به موقع در صحنه ایثار و فداکاری آن میداند و بیشک ملت فهیم و شجاع ایران اسلامی با راهبری هوشمندانه امام خامنه ای (حفظه الله)، همچنان در تاریخ بشریت جاودانه میماند. والسلام»
—
بیانیه مجمع دانشجویان حزبالله به مناسبت روز دانشجو
واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲ که در پی اعتراض دانشجویان به بازگشت استبداد و استعمار پس از کودتای سیاه ۲۸ مرداد رخ داد، نماد بیداری دانشجو است. نماد وظیفهای است که دانشجو به عنوان مؤذن جامعه برای آگاهی بخشی به بدنهی جامعه برعهده دارد. ۱۶ آذر هر سال را با یاد سه شهید دانشجوی آن روز گرامی میداریم تا یادآور شویم که دانشجو همیشه ظلمستیز است و استکبارستیز. دانشجو بیدار است و اجازه نمیدهد عدهای با اغتشاش و قلب پیام اصلی واقعه ۱۶ آذر، آن را تبدیل به محفلی برای خوش خدمتی به اربابان امپریالیستی خویش نمایند و یا عدهای دیگر با نگاهی حزبی و ابزاری به دانشجو، آن را از عمل به وظیفه اصلی خویش که همانا آگاهیبخشی به بدنه مردم است، باز دارند.
و اما بعد
اولین ۱۶ آذر دولت تدبیر و امید را که یکی از شعارهای اصلی آن، خارج کردن دانشگاه از فضای رخوت فعلی بوده است، از سر میگذرانیم. دولت در راستای تحقق این شعار دست به اقداماتی در دانشگاههای کشور زده و این اضطراب در بخشی از دانشگاهیان بروز کرده است که مبادا فضای دانشگاه به دوران اصلاحات برگردد. مسلما بازگشت فضای دانشگاه به دوران اصلاحات نه ممکن است و نه مطلوب، چراکه این دوره نیز مشکلات بسیاری چون دینزدایی در دانشگاه، نگاه به دانشجو به عنوان پیاده نظام احزاب، ایجاد فضای اغتشاش و لمپنیسم در دانشگاهها و … را دارا بود.
اما جریان حمایت از مدیران فعلی دانشگاه علم و صنعت، با سیاهنمایی و در پشت این ادعا که دانشگاه با رویکرد دولت تدبیر و امید، بازگشتی به دوران اصلاحات و مشکلات و ضعفهای آن خواهد داشت، سعی در مخفی کردن مشکلات عدیده فعلی دانشگاه که بسیاری از آنها ناشی از سوء مدیریت بوده است، دارد. شکی نیست که مشکلات فعلی دانشگاه اگر بیشتر از دوران اصلاحات نباشد، کمتر از آن نیست.
۱۶ آذر بهانهای شد تا نگاهی به کارنامه مدیریت دانشگاه در ۷ سال اخیر داشته باشیم، باشد که این نقدها توجه مسئولین، مطالبه دانشجویان و پیشرفت همه جانبه دانشگاه علم و صنعت ایران را در پی داشته باشد.
حوزه سیاسی – اجتماعی
وظیفه دانشگاه تربیت نیروهای متخصص و متعهدی است که با درک سیاسی و اجتماعی بالا، مسئولیت خود نسبت به جامعه را درک کنند و در تعیین سرنوشت خود و دیگران در جامعه شرکتی فعالانه داشته باشند. در تفکر ناب انقلاب اسلامی، اساساً پیشرفت و ترقی از بستر تضاد و کثرت میگذرد. بنابراین دانشگاه برای تحقق اهداف والای خود که همان انسانسازی است، باید محل تضارب آرا و افکار مختلف باشد و برخورد این افکار با هم باعث رشد فکری و ارتقاء درک سیاسی دانشجویان شود. از این رو اداره دانشگاه از نوع اداره کارخانه یا یک بیمارستان نیست و ظرافتهای خاص خودش را دارد و هرگونه تلاش برای همرنگسازی و یکدستسازی دانشگاه از لحاظ فکری، آن را از تحقق اهدافش بازمیدارد.
متأسفانه افکار و بینش مدیران ۷ ساله اخیر دانشگاه چیزی مغایر با دیدگاه مذکور بوده است. مدیران دانشگاه، دانشجوی خوب را دانشجویی می دانستند که صرفا کار علمی انجام دهد و از هرگونه فعالیت سیاسی که مدیریتشان را زیر سوال ببرد، بپرهیزد. این مدیران تمام سعی شان را برای تربیت چنین دانشجویانی انجام میدادند. اینان نه تنها هیچ تلاشی برای رشد و شکوفایی فعالیت های دانشجویی نکردند بلکه با برخوردهای حذفی با صداهای مخالف و منتقد؛ چه در سطح مدیران و چه در سطح دانشجویان و تشکلهای دانشجویی، تلاش میکردند تا رخوت سیاسی در دانشگاه ایجاد کنند.
در زمان فتنه ۸۸، مدیریت دانشگاه به بهانه جلوگیری از فعالیت فتنهگران با بستن نشریات دانشجویی، احکام انضباطی سنگین و … فضای بسته و تکسویهای در دانشگاه ایجاد کرد. مسلم است که کسی برخورد امنیتی و اطلاعاتی را در برابر فعالیتهای مخرب و ضد امنیت ملی، مطلقا رد نمیکند اما مسأله این است که برخی دانشجویان به علت برخی القائات، سوالهایی در ذهنشان پیش آمده بود و نباید این افراد را با گروههای اغتشاشگر یکی دانست. تنها راه حل، تغییر سطح مسأله از تنازع و کشمش در قالب اغتشاش به بحث و شفافسازی مسائل در قالب کرسیهای آزاد اندیشی بود و همین خود موجب تمیز اغتشاشگران از پرسشگران میشد. به نظر میرسد برخورد صحیح را در همان زمان مقام معظم رهبری با بسط موضوع همین کرسیها با این گروهها داشتند. متاسفانه ادامه روند امنیتی در دانشگاه علم و صنعت باعث شد تا مدتها پس از فروکش کردن آتش فتنه در سایر دانشگاهها، شاهد باقی ماندن فضای آشفته در دانشگاه علم و صنعت باشیم.
فضای امنیتی و تک قطبی ایجاد شده حتی پس از مقطع سال ۸۸ نیز ادامه پیدا کرد و به تبع آن رخوت سیاسی دانشگاه تشدید شد. چراکه مدیران دانشگاه با تجربه فضای تکصدایی، دیگر تاب انتقاد ساده را هم نداشتند و ترجیح میدادند در فضایی آرام و بدون مخالفت به مدیریت خویش بپردازند. عدم اجازه به تشکیل مجدد انجمن اسلامی، انحلال شورای صنفی و عدم اجازه به تشکیل دوباره آن، برجسته کردن نقش حراست در دانشگاه، اعمال فشارهای فراقانونی به نشریات و دانشجویان و عدم پاسخگویی به مطالبات دانشجویی از جمله نمونه های برخوردهای امنیتی در این دوران بوده است. البته در کنار این برخوردها از جریانها و گروههای موافق سیاستهای مدیریت، حمایتهای جدی صورت می گرفت.
مجمع دانشجویان حزبالله به عنوان تشکلی مستقل در دانشگاه که خود از قربانیان تنگ نظریها و تمامیتخواهیها در این دوران بوده است، یکی از مهمترین دلایل برای تداوم این فضا را علاوه بر مدیریت دانشگاه بالاخص مدیریت فرهنگی آن، تایید ضمنی و هماهنگی نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری با مدیریت دانشگاه در این سیاست غلط می داند. سوال مهم این است که چرا این نهاد مهم در برابر اقدامات مدیریت، نگاهی بیشتر جانبدارانه و کمتر انتقادی داشته است؟ و چرا به جای حمایت از تشکلها و گروههای مستقل و منتقد دانشجویی، خود به عنوان اهرم فشار عمل کرده است؟
حوزه فرهنگ
مدیران فرهنگی دانشگاه نیز که از تخصص کافی در امر فرهنگ و هنر برخوردار نبودند با نگاهی ابزاری و سابقهساز نسبت به تشکلهای دانشجویی، تمام تلاش خود را می کردند تا از طرفی با انجام برنامههای سطحی و روبنایی، کمبود یک چشمانداز مدون، کارشناسانه و دقیق فرهنگی را جبران کنند و از طرف دیگر بیلان کاری مناسبی برای خود آماده سازند.
دیدگاه غیر تخصصی نسبت به امور فرهنگی و هنری، تنگنظریهای مدیران فرهنگی نسبت به فعالیتهای کانونهای فرهنگی و هنری، عدم توجه و رسیدگی کافی به امور فرهنگی دانشجویان خوابگاهی از جمله دیگر انتقادهای وارده به مدیریت فرهنگی این دورهی ۷ ساله است.
امور صنفی
شورای صنفی واسطه میان دانشجویان و مدیران برای انتقال و پیگیری مطالبات صنفیشان میباشد. مدیرت دانشگاه با انحلال شورای صنفی و مخالفت با تشکیل مجدد آن در چند سال گذشته، موجب شده است که مشکلات عدیده ای برای دانشجویان و به ویژه دانشجویان خوابگاهی بوجود آید. توجه به این نکته ضروری است که انجام وظایف شورای صنفی برای سیستم اداری دانشگاه نیز غیرممکن بوده و به هیچ عنوان به تنهایی نمی تواند از عهده انجام آن برآید و نیاز به یک تشکیلات داشنجویی برای حل مشکلات دارد.
از طرف دیگر نگاه به دانشجو به عنوان منبعی برای تامین کسری بودجه دانشگاه باعث شد تا دانشگاه به جایکسب درآمد از طریق ارتباط با صنعت و حذف بسیاری از خرجهای اضافی، تلاش کند این کمبود را با اقداماتی نظیر افزایش سالانه قیمت غذاها و سرویسهای صنفی دانشگاه، دریافت پول از مهمانهای دانشجویان خوابگاهی، افزایش فشار بر روی دانشجویان کارشناسی برای چهار ساله تمام کردن دانشگاه و ارائه خدمات صنفی به دانشجویان سال پنجم با قیمتهای چندین برابر، جبران کند.
باید توجه داشت که تمام اقدامات مذکور و بسیاری از اقدامات دیگر، نتیجه مستقیم و غیرمستقیم نبود شورای صنفی در دانشگاه است.
امور علمی و پژوهشی
ارتباط دانشگاه با صنعت، یکی از ضروریات پیشرفت صنعتی یک کشور است و دانشجویانی که در مرحله آموزش، هیچ تجربه صنعتی نداشته باشند، نمیتوانند نیروی کار موثر در صنعت و عاملی برای پیشرفت صنعتی کشور باشند. درست است که برای تحقق این امر هماهنگی دستگاههای ذیربط و یک برنامه مدون لازم است، اما حداقل کارهایی نیز برای مقامهای مدیریتی دانشگاه وجود دارد تا بتوانند حداقل ارتباط میان صنعت و دانشگاه را حفظ نمایند؛ جذب اساتید مرتبط با صنعت به جای اساتید صرفا نظری، محول کردن پروژه های صنعتی روز و مورد نیاز صنعت به دانشجویان به جای پروژه های صنعتی تکراری و قدیمی و غیر قابل پیاده سازی، پیگیری جدی کارآموزی دانشجویان و نظارت دقیق بر آن، نمونه های همین حداقلهای مدیریتی است که مدیران می توانند برای حفظ ارتباط دانشگاه با صنعت انجام دهند و متاسفانه در این دوران هیچ تلاش جدی در این امر صورت نگرفته است.
البته ارتباط مستقیم دانشگاه با صنعت ماهواره سازی که از دستاوردهای این دوران می باشد، قابل تقدیر است اما این تنها یک مورد از موارد بسیاری است که مدیریت می توانست با برنامهریزی جدی آن را عملی کند.
مسأله جذب و دفع سلیقهای و به دور از معیارهای مشخص اعضای هیأت علمی نیز یکی از مشکلات مدیریتی این دوران بوده است. سختگیری و تنگنظری های بیجا برای جذب برخی افراد از یک سو و تساهل و تسامح در جذب افرادی خاص از سوی دیگر، مسئله ای به ظاهر متناقض نماست که مدیریت دانشگاه باید پاسخگوی آن باشد.
یکی دیگر از مشکلاتی که در این دوران گریبانگیر فضای دانشگاه شده است، فشار برای کوتاه شدن دوره تحصیل دانشجویان و همچنین افزایش ظرفیت پذیرش دانشجویان است. افزایش ظرفیت ورودیها به ویژه دانشجویان تحصیلات تکمیلی بدون در نظر داشتن ظرفیت اساتید و امکانات دانشگاه، امری است که موجب کاهش راندمان آموزشی دانشجویان میشود. کوتاه شدن سنوات مجاز تحصیل نیز علاوه بر کاهش راندمان آموزشی، دانشجویان را از فعالیتهای پژوهشی و مرتبط با صنعت و همچنین فعالیتهای سیاسی و فرهنگی بازمیدارد.
ساختن ساختمانهای جدید برای دانشکدههایی که ساختمان فرسودهای داشتند و ایجاد رشتههای جدید، از نقاط قوت این دوران میباشد. اما سوال اساسی اینجاست که آیا توسعه سختافزاری دانشگاه مقدم بر توسعه نرمافزاری آن است؟ آیا ساماندهی به اموری مانند: فعالیت گروه های پژوهشی، تجهیز سایتها و کتابخانه های دانشکدهها و … که تنها به بهانه کمبود بودجه معلق ماندهاند اولویتی کمتر از ساخت و ساز در دانشگاه دارد؟
یکی از وظایف اصلی دانشجویان نقد فعالیت مدیران دانشگاه و مطالبه حقوق خویش از آنان است و لازمه رسیدن به دانشگاه آرمانی که وظیفه انسانسازی را بر عهده دارد، همین نقدها و مطالبهگریهاست. فلذا بر ما دانشجویان است که علاوه بر کار علمی و پژوهشی و رشد علمی کشور، با تمام قوا در جهت ایجاد فضای سیاسی و فرهنگی سالم و پرنشاط در دانشگاه، شرکتی فعالانه داشته باشیم و با نظارت خویش بر مدیران آیندهی این دانشگاه و مطالبهگری از آنان، در جهت رفع نقایص و کاستیها، یاریشان دهیم. و السلام علی من اتبع الهدی»
—
بیانیه تشکل بیدار به مناسبت روز دانشجو
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند
من ارچه در نظر یار، خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
در آستانه شصتمین ساگرد شهادت سه آذر اهورایی قرار داریم که به قصد مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی قدم در عرصه پاک و مقدس جنبش دانشجویی نهادند، جنبشی که در این شصت سال، رشدی به وسعت اندیشة ایرانیان بیدار و آگاه، یافته است و در مقاطع مختلف تاریخ این ملت، چونان یک ناظر اندیشمند، مشکلات جامعه را پایش نموده و مسیر خیر و صلاح را پیش از بسیاری از بزرگان خویش، با خردورزی دریافته است.
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، دانشگاهیان و در رأس آن ها فعالان دانشجویی به رغم فشارهای طاقت فرسای سالیان اخیر، نقشی پررنگ و فراموش نشدنی را ایفا کردند تا جایی که پیش از بسیاری از سیاستمداران، گام در راه حضور پرشور و شعور در انتخابات گذاشتند. در دوران کثرت ناامیدی، این دانشگاه بود که به صحنه آمد، خواست ها و مطالبات خویش را مطرح کرد و با امیدش، ملت ایران را به تغییر امیدوار ساخت. قدرت نمایی جنبش دانشجویی در انتخابات اخیر، توانست خیال تنگ نظران و کسانی که دانشجو را منزوی و غیرسیاسی می خواستند، آشفته و پریشان کند.
رأی معنادار ملت ایران به دکتر روحانی، پس از سال ها، بار دیگر اندک روزنه ای برای تنفس جنبش دانشجویی ایجاد کرده است که امید است این روزنه گشوده تر گردد تا دانشجویان بتواند در چارچوب های قانونی، فعالیت کنند. این لشگر آگاهی بخشی کشور، رسالتی بزرگ بر گردة توانمند خویش احساس کرده و با تجربة سالیان دراز خود می کوشد ضمن گسترش جامعه ی مدنی ساخت یافته، تجربیات تلخ گذشته را تکرار ننموده و این میراث گران بها را به پشتوانة امیدی که این روزها بار دیگر در میهن مان ایجاد گردیده، به سر منزل گاه مقصود برساند.
بی تردید بازگشت خرد و تدبیر به مدیریت کلان اجرایی کشور، تعامل با کشورهای جهان و بهبود گام به گام اوضاع اقتصادی و معیشتی مردم جز با کوشش و ایستادگی دانشجویان سرزمین مان مقدور و میسر نبوده و ادامة این روند نیز همکاری و مشارکت دانشجویان را می طلبد. امروز دانشگاهیان بایستی به تبیین میراث دولت پیشین و مصائب و مشکلات پیش روی دولت کنونی پرداخته و امید را در جامعه، زنده نگاه دارند. هم چنین دانشگاهیان بایستی راهکارهایی علمی را برای خروج کشور از وضعیت فعلی ارائه نموده و ترجمان آلام و رنج های مردم برای دولت مردان باشند.
از دولت تدبیر و امید نیز انتظار می رود، پاسخی درخور به خواست دانشجویان برای تغییر داده و فضای سیاسی- اجتماعی دانشگاه ها را از حالت کنونی بیرون آورده و گشایشی درخور حاصل نماید. ارتباط مستقیم دولت با توده ها، بی توجهی به نظریات و آرای دانشگاهیان در مسائل اجرایی و کلان کشور، برنامه های آموزشی قدیمی و ناکارآمد، فعالیت های فرهنگی- اجتماعی کم رنگ و فضایی غیرسیاسی و بی تفاوتی دانشگاه ها، لطمات سنگین و بعضاً جبران ناپذیری به کشور وارد ساخته است. انتظار به حق دانشگاهیان از دولت کنونی آن است که دانشگاه را اولویت دست چندم خود تلقی ننموده و توجه ویژه ای به آن معطوف کند. لاجرم این توجه در درجة اول با رفع محدودیت های تشکل های دانشجویی و شوراهای صنفی و نشریات دانشجویی و بازگرداندن دانشجویان ستاره دار و اساتید دگراندیش به دانشگاه ها صورت خواهد پذیرفت که به نظر می رسد به همت وزیر محترم آموزش عالی آغاز شده است.
جنبش دانشجویی در اکنون جامعه، فضا را مغتنم شمرده و به بازسازی خویش خواهد پرداخت، از گذشته درس گرفته و چشم به راه آینده ای روشن، ارتباط خویش را با اقشار مختلف مردم ایران تقویت خواهد کرد. فعالیت سیاسی معقول و آگاهی بخش را جای گزین کنش های احساسی و هیجانی قرار داده و به مثابه ناظری خردمند و آگاه، چشم بیدار جامعه خواهد بود. تشکل های دانشجویی در سال های آتی، حساسیت دانشجویان نسبت به مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و صنفی را صدچندان خواهند نمود و غبار انفعال و بی تفاوتی سالیان اخیر را از چهرة دانشگاه خواهند زدود. ایران اسلامی پیشرفته نیازمند شهروندان و کارگزارانی است که دانش حرفه ای، مسئولیت پذیری اجتماعی و عملگرایی عقلایی را تؤامان داشته باشند و این شهروندان و کارگزاران جز در دانشگاه هایی در تراز جهانی، پرورش نخواهند یافت.
تشکل بیدار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج ، که در معدود تشکل های سیاسی غیرهمسو با مدیریت پیشین دانشگاه آزاد بود و در انتخابات اخیر ریاست جمهوری از دکتر روحانی حمایت کرده بود، در واپسین روزهای دولت قبل برخلاف آیین نامه، لغو مجوز شد و چند ماهی است که می کوشد تا فعالیت های خود را در چارچوب قانون از سربگیرد. در همین راستا شکایت خود را تقدیم هیأت نظارت مرکزی دانشگاه نموده و منتظر پاسخ آن هیأت محترم است. هم چنین دستور رسیدگی به مسألة تشکل بیدار نیز از جانب حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی و جناب آقای دکتر میرزاده صادر شده است اما هیأت نظارت واحد کرج، کماکان از تعلیق حکم خود، استنکاف می کند. مسئولین واحد کرج ضمن در اختیار گرفتن دفتر تشکل بیدار، آن را در اختیار یکی از تشکل های همسو با رییس واحد که در روزهای پایانی سال تحصیلی گذشته مجوز گرفته بود، قرار داده اند. تشکل بیدار، پیگیری امور مذکور از مجاری قانونی، را از حقوق مسلم دانشجویان دانسته و تا حصول نتیجه، دست از تلاش برنخواهد داشت.
تشکل دانشجویی بیدار تنها تشکل تحول خواه دانشگاه بیش از سی هزار نفری آزاد کرج، فرا رسیدن روز دانشجو را به دانشجویان فرهیخته و آزادی خواه ایران زمین تبریک عرضه نموده و امیدوار است با تغییر فضای سیاسی کشور، مقدمات رفع محدودیت برای کلیة نهادهای دانشجویی من جمله انجمن های اسلامی فراهم آید و اندک مدیران تنگ نظر دانشگاهی در مسیری که ملت در 24 خرداد برگزیدند، همراه شوند.
انتهای پیام